دربارهء
خط و ربط حزب «اتحاد
ملت»
حمیدرضا جلائیپور
برای توصیف واقعنمایانهی حزب اتحاد ملت باید جایگاه فعالان این
حزب را در میان جریان های سیاسی اصلی فوق روشن
كرد. حزب اتحاد در موقعیت كنونی جامعه
سیاسی ایران یك حزب "اصلاح طلب و مردم سالار" است که توسط
"مسلمانان"
تاسیس شده است و در میان جریان دوم (یا اصلاح طلبان) قرار دارد.
این حزب علاقه دارد همچون سایر نیروهای اصلاح
طلب، توسعهء متوازن، حكومت قانون، حكمرانی
خوب و ارتقای سیستم های رفاه عمومی را در چارچوب جمهوری
اسلامی تقویت كند. از این رو واژه «چپِ» اسلامی
واژهء راهگشایی برای حزب اتحاد نیست و
كاربرد این واژه فضای بحث را بجای روشنگری، مبهم و تاریك میكند.
به یاران و همرزمان سابقم در جبههء ملی ايران
یک نامهء تاریخی از شاپور بختيار
يادداشت داريوش مجلسی: این نامه را در میان مقالات و نامه هائی که
از زمان فعالیت ام در نهضت مقاومت ملی داشتم پیدا کردم و نمی دانم
آیا تاکنون انتشار بیرونی داشته یا نه. متءسفانه تاریخ آن مشخص
نیست ولی تا آنجا که حافظه ام یاری می کند باید چهار سال بعد از
آغاز فتنهء خمینی باشد. در این نامه، دکتر بختیار یکبار دیگر کوشش
میکند تا یاران سابق خود را متوجه انتخاب وحشتناکی بنماید که آنها
در یک بزنگاه حساس تاریخی نموده اند، به این امید که شاید در کنار
هم، در چهار چوب نهضت مقاومت ملی ایران، مبارزه علیه رژیم تازه پای
خمینی را شدت بخشند. با کمال تاسف این نامه وی بدون جواب ماند.
یادش گرامی.
تلاش تقی زاده در «گیتی مدار» کردن حکومت
(مروری
بر يک
کتاب)
علی سجادی
«تلاش
پیگیر و موثر بنیان گذارانۀ
تقی زاده
در تدوین نخستین قوانین لائیک و
عرفی، بهویژه اصول متمم قانون اساسی، و
هویتبخشیاش به نظام مشروطه، در تقابل با
سنت و خودکامگی فردی، بر اساس اسناد معتبرِ در دست به بحث گذارده
شده است. به گمان این کتاب،
برخی روشنفکران پیشرو ایران و به ویژه تقی زاده
در آغاز سدۀ بیستم مروّج گیتی – مداری و نوگرایی
در تقابل با جزمیت، واپسگرایی، و سنت
پرستی و هرگونه اصالت جویی توهم آمیز بودند. آنان جهل،
جزمیت، گذشته نگریِ ستایشگر، و ثبات و رکود جامعۀ
سنتی ایران را بستر عقب ماندگی جامعه
میشناختند. در راه برطرفکردن این موانع تا حد امکان و
دانایی خود جویا، کوشا، و مبتکر بودند».
(از
مقدمهء
کتاب)
سربازان اجاره ای؛ از پاریس تا عدن
رضا تقی زاده
طی
سه سال گذشته بخصوص، حکومت اسلامی
مسلط بر ايران
نیز به تأمین
کنندهء
یکی از پر
شمار ترین نیروهای مزدور در جنگ
های نیابتی و محلی خاورمیانه تبدیل شده است.
بعد از تجهیز و سازمان دادن نیروهای مسلح شیعه حزب الله در جنوب
لبنان،
حکومت اسلامی در کنار شیعیان عراق قرار گرفت و با آغاز جنگ
های داخلی
سوریه، به بهانهء
دفاع از مراکز مقدس شیعی به سوریه رفت و اینک در کنار حوثی
ها که چندان نیز شیعه نیستند، در مقابل نیروهای هادی ـ رییس جمهور سابق
یمن و حامی او عربستان سعودی ـ قرار گرفته است.
سازمان بی سامان!
شهباز نخعی
در
جهان پرآشوب کنونی، سازمان ملل از انجام وظایفی که در
آغاز به خاطر آنها ایجاد شده دور
افتاده و بیشتر نقش یک دستگاه اداری پرحجم و کم خاصیت و ماشین صدور
بیانیه های اعلام موضع مانند "محکومیت"، "تأثر"، "نگرانی" و دست
بالا اعلام "جنایت علیه بشریت" را پیدا کرده است. یکی از علت های
کاهش یا از
بین رفتن کارآمدی سازمان ملل، این است که قدرت های بزرگ از
آن
استفادهء
ابزاری می کنند و در
عمل این سازمان به صورت باشگاه خصوصی این قدرت ها درآمده و ساختار
دموکراتیک خود را از
دست داده است.
در برنامهء تلويزيونی آوای مردم
از انتخابات اسفند ماه تا نقش
رسانه ها
گفتگو با حسن اعتمادی
گفتگوگر: سعيد بهبهانی از تلويزيون ميهن
فايل صوتی
فايل تصويری
حقوق شهروندی و تفاوت شان با حقوق بشر
محسن بهزاد کريمی
در طول کمپین انتخاباتی حسن روحانی، مردم بارها و بارها شعار احقاق
«حقوق شهروندی» را شنیدند؛ تا جایی که امروز این مقوله به نوعی حتی
نُقل مجلس اپوزسیون شده است. اما براستی، در لابلای مطالبات
ساختاری و یا سطحی جامعه، تلاش های دولت روحانی در القاء این
مطالبه برای چیست؟ این «حقوق شهروندی» از کجا آمده که در چهارچوب
«نظام ولایی» می گنجد؟ حکومتی که از ناقضان اصلی حقوق بشر در تاریخ
است چطور به یکباره با داعیهء حقوق شهروندی به میدان آمده؟ و آيا
مردمی که فریاد می زنند: «توافق بعدی ما، حقوق شهروندی ما» می
دانند حقوق شهروندی چیست، در چه قالبی تعریف شده و شامل چه می شود؟
و آيا هیچ به اين نکته توجه شده که گروهی در داخل و خارج، عمداً یا
سهواً، در حال جابجا کردن فریاد های حق طلبانهء «حقوق بشری» با
«حقوق شهروندی» اند؟
نقض آزادی بیان تحت لوای توهین به مقدسات
نرگس توسلیان
در زمینه اعتقادات مذهبی ممکن است این سؤال پیش آید که چه چیزی
موجب تمایز توهین از انتقاد می شود؟ آیا معیار، ورود به اصول مسلم
دینی (در مقابل فرعیات دین) است؟ اگر پاسخ به این سؤال مثبت باشد،
ممکن است این سؤال مطرح شود که چه کسی حق تعیین این اصول را دارد و
این که آیا چنین ملاحظه ای باید تنها در مورد دین اکثریت (که
تعداد بیشتری از افراد را در بر می گیرد) اعمال شود و یا در مورد
دین اقلیت (که نیاز به حمایت بیشتری دارند) و یا در مورد تمامی
ادیان؟ آیا این محدودیت باید تنها در مورد ادیان الهی اعمال شود و
یا ادیان غیر الهی نیز باید در شمول این حکم قرار گیرند؟