


مثال
عشق؛ پيدايي و
پنهانی
به مناسبت جشن یلدای نور و
روشنایی
شکوه میرزادگی
دوباره یلدای بزرگ از راه می رسد، دوباره به یادمان می آورد که هر
تاریکی و برودتی پایانی دارد، دوباره در گوش مان می خواند که: اگر
چه «صحبت حکام ظلمت شب یلداست» اما تو «نور ز خورشید جوی بو که
برآید» و مطمئن باش که پیروزی نور بر تاریکی، تردید ناپذیر است.
دوباره ما انرژی ایستادگی در مقابل تاریکی ها و رنج ها را پیدا
خواهیم کرد و دوباره پنهان و پیدا مقدم مهر و مهربانی و نور را
شادباش می گوییم.


رقابت
حمیدرضا رحیمی
پنداری پا کردن در نعلینِ زردِ مقام معظم رهبری،
کم کم دارد باب می شود،
و معظم له نیز،
البته بلحاظ دمکرات بودن ِ بیش از حدّ،
بروی خود نمی آورد.
بعنوان مستوره،
فدوی مهملات داهیانهء بلاهت الاسلام والمسلمین سید داود موسوی،
امامجمعه محمودآباد،
را در پی می آورد:
«من
نوهء
هیتلر را مسلمان کردم!
(سحام
نیوز).
باری،
مقام معظم رهبری،
اعلی الله تعالی شأنه و اعز انصاره و اعوانه،
در این باب،
از سرِ فروتنی چیزی نفرموده
اند
فلذا فدوی نیابتاً عرض می کند: اینکه چیزی نیست، معظم له "پوتین"
را نه تنها مسلمان،
که حزب اللهی فرموده
اند!


نقش آرامش بخش وزارت ارشاد!
در حال حاضر با تبدیل روزنامه ها به
دکان کاسبی و تجارت،
و سر به راه و مطیع شدن ناشران جراید، و
تعطیل کتاب و کتابخوانی،
وزارت ارشاد یکی از آرام ترین ادوار خود از دوران
«ماد»ها
به این طرف را می گذراند
و دیگر مطبوعات و جراید و نویسندگان و
خبرنگاران و اهالی کتاب
جزو جمعيت
چالش برانگیز
کشور محسوب نمی شوند و،
بر
خلاف ادعای سازمان های حقوق بشری و طرفداران آزادی
قلم و بیان،
"سانسور"
مطلقاً
و اصلاً
وجود ندارد.

برخی
از قوانین ایران
چندان تفاوتی با قوانین داعش ندارند
نرگس توسلیان
مطابق قانون مجازات اسلامی داعش، مجازات «سب الله» (توهین به
خداوند)، «سب النبی» (توهین به پیامبر) و توهین به اسلام مرگ است.
مجازات «زنای محصنه» (رابطه غیرمشروع کسی که همسر دارد) سنگسار و
«زنای غیرمحصنه» (رابطه نامشروع شخصی که همسر ندارد)
صد ضربه شلاق و تبعید به مدت یک سال است. برای عمل
«لواط» (هم جنسگرایی مردان) مجازات مرگ
برای هر دو طرف تعیین شده است. تمامی این جرایم و مجازات ها در بخش
حدود قانون مجازات اسلامی ایران نیز منظور شده اند.

«خیابان انقلاب» در
برلین؛ عابرکُشی در تهران
آزاده
کریمی،
علی اشتیاق
پیکان اصلی این نمایشگاه به سمت تغییرات آرام و «هدفدارِ» خیابان
انقلاب،
به عنوان مهمترین و تاثیر گذار ترین خیابان
پایتخت ایران، قرار گرفته است؛ تغییراتی که
شهرهای مهم ایران را از فضایی برای زندگی انسانی به فضایی
مناسب برای رفت و آمد اتومبیلها بدل کرده است. در
این بافت تازه، شهروندان فرصتی برای توقف
یا گردهمایی ندارند و شهر برای آنها به محل گذر بدل
میشود.
این تغییرات از سال دو هزار و نه (سال تظاهرات
موسوم به جنبش سبز) در تهران پدید آمد تا حدی که امکان دارد
شاهراههای پیوستن جمعیت ها به يکديگر را مسدود
کند.

جای خالی جهان در ادبیات ایران
مسعود کدخدایی
اگر یکبار دیگر کثرت و اهمیت وقایعی را که در این سالها در
ایران
اتفاق افتاده مرور کنیم، و به یاد بیاوریم که
نویسندهء ایرانی همواره با مشکلاتِ سانسور
حکومتی، عدم امنیت نوشتن و سختی دسترسی به اطلاعات سانسور
نشده و دستِ اول روبرو بوده، و مشکل تعداد کم
باسوادها و تعداد زیاد کمسوادها و
بیسوادها را به آن بیفزاییم و نیز «خطرِ خواندن» و «ترس از
خواندن» و «نگهداری کتاب» را که خوانندهء ایرانی
از همان کودکی با آن روبرو میشود، از
یاد نبرده باشیم، و ایضاً ببینیم که خطر زندان و از دست
دادن شغل بهخاطر خواندنِ یک کتاب، به عنوانِ یک
خطر بالقوه، واقعی، و جدی همواره وجود
داشته و هنوز وجود دارد، و اگر این تصویر تاکنون ما را گیج
نکرده باشد، میبینیم که در میان این همه مشکل و
دغدغه، زیاد هم جای تعجب ندارد که نویسنده
و خوانندهی ایرانی چندان توجهی به جهان بیرون از ایران
نکرده باشد.