کس
به فراخور درک و دانش و اهداف و اغراض خود به اين می انديشد که
شروط لازم برای تحقق اين "اتحاد" چيستند. در اين ميان آقای دکتر
کورش عرفانی، مؤسس حزب «ايران آباد»، نيز قدم به جلو نهاده و شروط
مورد نظر حزب
خود را - لابد برای اينکه داوطلبان اتحاد با حزب ايشان مطلع باشند
- در دو گفتار ويدئوئی مطرح ساخته اند که مجموعاً نمایشی است از یک
«سلاخی سیاسی» که در پایان آن قرار نیست کسی جز خود سلاخ زنده
بماند تا یک "اتحاد سیاسی" را برای گذار، انحلال، سرنگونی و غیرهء
حکومت اسلامی ایران بر پا نماید.
ساختن آلترناتیو چپ قدرتمند، یک ضرورت تاریخی
دنیز ایشچی
تحول
گرایان از نظر ارزشی بنیان های اساسی و محوری ارزشی نظام موجود را
در تقابل با ارزش ها و پندارها و کردارهای بالنده انسانی دانسته و
استراتژی عبور از چنین نظامی را راهکار خویش قرار می دهند. به همین
دلیل است که هیچ سازمان چپ دموکراتی نمی تواند هم اصلاح طلب باشد و
هم تحول گرا. کسانی که چنین راهکارهایی را در پیش گرفته اند، یکی
از ارکان اصلی شکست پروژه وحدت چپ می باشند. کسانی که امروز
کارگران، روشتفکران و زحمتکشان را جهت رأی دادن به تیم "پور محمدی
– روحانی" دعوت و بسیج می نمایند، و فردا مراسم بزرگداشت کشتار
زندانیان سیاسی سال شصت و هفت را، که توسط جوخه های مرگ همان تیم،
قتل عام شده اند را برگزار می کنند، باید جایگاه خویش را به روشنی
تعریف بکنند. آنها یا در کنار جوخه های مرگ و دوشادوش آنها جای
دارند، یا در مقابل آنها.
تصویر
غلط
اپوزیسیون از
داخل ایران
سام قندچی
داشتن
تصویر درست از واقعیت ایران به این معنی نیست که گویی این رژیم
جمهوری اسلامی خوب بوده است. خیر. به این معناست که به رغم رژیمی
به این عقب ماندگی، مردم ایران از جمله زنان که زیر فشار تحمیلهایی
سنگین از جمله حجاب اجباری بوده اند، از پای ننشسته و کشور خود را
تا آنجا که در این شرایط مقدور بوده، پیشرفت داده اند. این واقعیت
اتفاقاً نیاز به تغییر این رژیم را به جمهوری سکولار و دموکراتیک،
بیشتر ثابت می کند چرا که نشان می دهد حتی تحت اینهمه فشار رژیمی
عقب مانده، استبدادی و مذهبی، مردم ایران کمتر از اروپا و آمریکا
را برای ایران نمی خواهند.
ابراهیم یزدی و میراث شوم اسلامی اش!
محسن ابراهیمی
ابراهیم
یزدی هرگز «اپوزیسیون جنبش اسلامی و حکومت اسلامی» نبود. او از
مغضوبین آخوندی بود که خود در امام کردن اش عرق ریخته بود.
«اپوزیسیون ارتجاع اسلامی» نبود که خودش در پروار کردن اش نقش
داشت؛ بلکه، بر سر نحوهء تثبیت و تداوم عمر حکومت اسلامی اختلاف
داشت. اگر در مقطع انقلاب پنجاه و هفت و برای به خون کشیدن این
انقلاب توسط جنبش اسلامی جانانه کار کرده بود، در سراشیبی این جنبش
ارتجاعی هم، تا لحظهء مرگ اش، این بار برای نجات این جنبش در مقابل
جنبش وسیع مردم، تلاش می کرد.