تاريخ اعلام موجوديت «جنبش»: 14 امرداد 1392 - تاريخ انتشار اين شماره: پنجشنبه 23 تا یکشنبه 26 دی 1400 - 13 تا 16 ژانویه 2022 باور به سکولاردموکراسی يعنی حکومت اسلامی اصلاح پذیر وحتی دگرگونی پذير نیست وباید آن را از بیخ وبن برانداخت تنها راه «نجات ایران» تقویت درک ما است از مفهوم «کشور - ملت» و آنچه که «ملی» (متعلق به ملت) است! دردناک تر از فرار مغزها به قدرت رسیدن بی مغزها است! |
|||||
|
|
||||
|
|
||||
آنچه به حال قبر می رفت بر گرفتن یک جنازه نبود «برآمدن یک اندیشه» بود. این اندیشه که سپاه «سکولاریسم» تمام قد در برابر سپاه «تئولوژی» ایستاده است. اینکه دیگر هیچ راه سازشی بین سکولاریسم و تئولوژی وجود ندارد. اینکه تمام فرصت های صلح و سازش بین این دو قبیله در ایران از بین رفته است. اینکه به زودی مرگ های بسیاری از هر دو قبیله خواهیم دید. اینکه دوران تئولوژیک اندیشی هم به سر آمده است.◄
آرشیو نسخه های صوتی (پادکستی) برنامه «روزگار آلترناتیو» پخش اول، از تلويزیون ايران فردا: پنجشنبه ساعت 2.5 بعداز ظهر کالیفرنیا◄
اعلامیه کانون نویسندگان ایران درباره بکتاش آبتین◄
برف میبارد اینجا در خراسان/ در دهات کوچکی که من مردهام / چترم شکسته است. // بکتاش با کولهپشتیی کلماتش پر / دهانش شمع کوچک رو به باد و باران / گزندی برسد. // بیمارستان به زخم کوچک شب مرهم میبندد.◄
حالا به خاطر بکتاش اینجا هستم. / نگاه کن / به گنجشک ها / که از این شاخه به آن شاخه می پرند / میان دف ها. // بکتاش را می آوردند حالا / و سر کوچه می گذارند / و من از این سو به آن سو نگاه می ریزم.◄
ساعتِی با نیمه شب / از زمستانی شبانه / از سالی که جغرافیای آسمان اش / زمین را پرنده و / پرنده ها را بی جان کرد. // ساعت پرواز از راهروها و بال روها، ۱۷۶ بار گذشت و نگذشت!◄
از سوسیال دموکراسی تا سوسیال لیبرالیسم |
«چپ»، عامل فاجعهء انقلاب 57 و 43 سال بعد
درسی از آموزگاران ایرانروشنک آسترکی
خیزشِ فرهنگیان و خواست پایهای عدالت اجتماعی جنبش معلمان در ایران سابقهای طولانی دارد، اما هیچگاه انسجام و تداوم چند سال اخیر را نداشته است. معلمان چه میگویند و چه خواستههایی دارند. از زبان خودشان بشنویم. این گزارش محصولِ مصاحبه با چند نفر از اعضای فعال کانون صنفی معلمان ایران است که نخواستند نام شان فاش شود. موضوع گفتوگوها بر هدفها و مطالباتِ مشخصِ آنها متمرکز است. این روشنگری به ویژه از آن جهت حائز اهمیت است که بخشهایی از جامعه ایران با معلمان و اعتراضات و مطالباتشان همدلی نشان نمیدهند و حتی برخی جایگاهِ مهم شغلی این قشر را درک نکردهاند.◄
یا سیاستی اراده گرایانه، و یا هر دو؟ این نوشته تأمل کوتاهی است دربارۀ دو مفهوم و یک فرایند. دو مفهوم، یعنی سکولاریسم و لائیسیته و یک فرایند، یعنی سکولاریزاسیون. منظر یا دیدگاه من برای بازنگریستن در این مفاهیم و این فرایند، در اصل، تجربۀ ایران است. به همین سبب، در جایجای نوشته به این تجربه باز خواهم گشت و آن را در پیوند با سه چرخشگاه تاریخی در حیات سکولاریسم در اروپا توضیح خواهم داد. آن سه چرخشگاه یا، به قول فیلسوفان، لحظۀ تاریخی، اینها هستند: جنبش دین پیرایی - یا رفرم - در قرن شانزدهم؛ انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه؛ و قانون ۱۹۰۵ فرانسه که به «قانون جدایی کلیساها از دولت» معروف است. هدف، از جمله، نشان دادن نااستواری برخی مأنوسات ذهنی در این زمینه است.◄
چرا مردم باید شرایط سخت را بپذیرند و تحمل کنند؟ آیا میدانند که ظرفیت تحمل مردم تکمیل شده و بیش از این نمیتوان از آنها انتظار داشت؟ آیا این حضرات از کارتن خوابهای تهران که مرکز این کشور اسلامی است خبر دارند؟ آیا میدانند که اخیراً اتوبوس خوابها هم بر قشر محروم اضافه شدهاند؟ آیا آماری از خانوادههای زیر خط فقر دارند؟ کسانی که در رنج مردم شریک نیستند چگونه به خود اجازه میدهند از مردم بخواهند شرایط سخت را بپذیرند؟◄
اقتصاد لیبرالی، اقتصاد چپاول اسلامی، و اقتصاد اکولوژیکی
در روزگاری تلخی که سپری می شود، به واسطهء حضور حکومت اسلامی، سقف آرزوهای ایرانیان کوتاه گشته، بالهای بلند پروازی آنها چیده گشته و رویاها به فراموشی سپرده شده اند. بی مبالاتی حکومت اسلامی در ۴۳ سال گذشته باعث شده تا ایرانیان، که روزگاری در همهء زمینهها با موفقیت سوار قطار پیشرفت شده و حائز رتبههای نخست جهان بودند، امروزه در تقلب و مشابه سازی شهره شوند.◄
سرشار از آرزو برای سالی که آغاز می گردد! آرزو دارم؛ آرزوی جهانی انسانی، جهانی خالی از فقر، خالی از استبداد، خالی از رنج و زشتی و ابتذال؛ جهانی پر از رویاهای زیبا و لطیفی که کودکان شادمانه در آن بچرخند و در کنار عزیزان خود آرام گیرند؛ پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها پیرانه سری خود را بی دغدغه با نوه های خود سر کنند و توان این را داشته باشند هدیه ای ولو کوچک، به اندازهء یک سوت سوتک، برای نوه های خود بگیرند و فراغ بال در پارک ها با آن ها بگردند. آرزوی بزرگی نیست اما به نظر محال می آید. وجود انسان چه میزان انباشته از آرزوست و امید!◄
بریده ای از کتاب یحیی دولت آبادی: حیات یحیی بعد از واقعه دخانیه و اعتبارات فوق العاده که از این راه در مرکز ریاست روحانی هویدا شد و روحانیان پیرو سیاست مرکز هم از آن استفاده اعتباری کردند، عموم روحانیان به استثنای وجودهای مقدس منزه روحانی می کوشند تا در سیاست مملکت خالت نموده از این راه بر اعتبارات خود بیافزایند. در صورتی که امتزاج سیاست و روحانیت نه تنها دامان روحانیت را لکهدار، بلکه اساس سیاست را هم متزلزل می سازد.◄
سال نوی جهانی؛ رها شده از مذهب و همگام با شادمانی سال نو، در کشورهای مختلف جهان همچون «نوروز» و سال نوی ما نیست که سال هاست زیر تسلط حکومتی عبوس و مذهبی غریب و خانه نشین شده؛ گاه به بهانه های مرگ و میر امامان ممنوع اعلام می شود، و گاه آن را با نیرنگ به مذهبی می چسبانند که هیچ روی خوشی با شادمانی و جشن ندارد؛ آن هم «نوروزی» را که از آغاز هیچ مذهبی پشت اش نبوده است و به جرات می توان گفت که زمینی ترین سال نوی جهان است. و همین تفاوت هاست که این روزهای جشن و آواز و ترانه و شادمانی در کشورهای غربی، ما تبعیدیان و مهاجران ایرانی را که در این کشورها هستیم، به یاد نوروز مان می اندازد و دلمان را به درد می آورد.◄ |