تاريخ انتشار اين شماره: دوشنبه 9 تا چهارشنبه 11 آبان 1401 - 30 سپتامبر تا 26 اکتبر 2022 

اين نشريه دوشنبه ها و پنجشنبه ها به روز می شود                  سردبير: اسماعيل نوری علا  

iraniansdm.n@gmail.com                     Fax: 509-352-9630

آرشيو صفحات اول      جستجو در سايت       اصول کار سایت     سکولاریسم نو      سايت های ديگر

آرشیو

پيوند به سایت مهستان

 آرشيو برنامه های گذشتهء مهستان

برنامهء مهستان در یکشنبه ای که گذشت

8 آبان 1401 - 30 اکتبر 2022

موضوع نشست:

  دو روایت بدیل 

  از وضعیت امروز ایران 

  و دو چشم انداز مبتنی بر آنها 

فایل تصویری        فایل صوتی

سخنران:

مجید محمدی

مدير جلسه: عباس دانشور

پيوندهای جنبش:

کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها

سايت سکولاريسم نو

شبکه سکولارهای سبز ايران

حزب سکولار دموکرت ايرانيان

نشريهء «گيتی مداری» حزب

خبرگاه (خبرگزاری روزانهء حزب)

مجموعهء «روزگار آلترناتیو»

ويدئوهای کوتاه کلاس کادرسازی

پادکست های سکولار دموکرات ها

بيانيهء پويشگری

اعلاميه دربارهء جايزهء صلح نوبل

«ماايرانی بی تبعيض میخواهيم»

پيمان نامهء عصر نو

بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب

ويدئوهای آموزشی

مفاهيم اصلی

سایت ایرانسکوپ

پیوند به کتاب «تاکتیک های مقاومت مدنی

در سدهء بیست و یکم»

منتشر شد:

انتشارات مهری - لندن

https://www.mehripublication.com/

این سه کتاب برای دانلود رايگان

در اینترنت قرار گرفت:

مبانی سکولاریسم نو

سکولاریسم نو برای ایران

نوشتهء اسماعیل نوری علا

زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک

نوشتهء «لرد کین راس»

ترجمهء اسماعیل نوری علا

پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی

خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان

میدان تایمز نیویورک - در چهلمین کشته شدن مهسا

«فحش‌ها» کاریزمای پوشالی رهبری را با خاک یکسان می‌کنند

گفت‌وگو با حسین قاضیان

گفت‌وگوگر: طاها پارسا

فحش وقتی حواله رهبر و بیت اش می‌شود، سطح بی‌آبرویی رهبر و دربارش را از نظر نمادین به شدت تنزل می‌دهد. به این ترتیب ساختمان آن کاریزمای پوشالی‌ای را که در این سال ها سعی کرده بودند برایش بسازند و بالا بیاورند، یک باره چنان با خاک یکسان می‌کند که دوباره بالا آوردن اش از محالات است. به این ترتیب، ‌فرآیند بی اعتبار کردن زبانی و نمادین رهبری را (که مثلاً با گفتن «حضرت آقا» یا «امام» و با تحمیل نوعی زبان رسمی ساخته شده بود)، چندین گام به پیش می‌برد.

پدران تان را بکشید تا رستگار شوید!

خوانشی از فیلم «برادران لیلا» به مثابه یک متن اعتراضی

فرشین کاظمی‌نیا

بافت فیلم نشانگر اراده‌ علیه پاتریمونیالیسم است و  علیرغم «عصبیت» پنهان و التهابی که در فیلم وجود دارد، بسیاری از مختصاتی راکه «وبر» برای جامعه‌ی مقتدر پاتریمونیال شرقی می‌شمرد؛ از جمله انحصار، اقتدار  تقلب، فساد، آنارشی و ابتذال؛ را می‌توان در آن بازیافت کرد. اما، کارگردان، به اقتضای درام نمی‌‌تواند «راه حل نهایی» و پراکسیس مطلوب مبارزه را در فیلم بگنجاند یا بنمایاند.

آرشیو تصویری     آرشیو صوتی

آرشیو تلویزیون ایران فردا

صرفه جوئی ولائی!

حمیدرضا رحیمی

* بهار نیوز: رسول خادم (رییس اسبق فدراسیون کشتی و از قهرمانان بنام این رشته) روز گذشته به دلیل حمایت‌هایش از اعتراضات مردمی، توسط یک نهاد امنیتی احضار شده و پاسپورت او ضبط ش

* فدوی: آخر این چه کاری ست؟ درب دیزی اسلامی باز است، حیای گربهء مرتضا علی(ع) چه می شود؟ آخر چرا ملاحظهء وقت، انرژی، قلم، کاغذ، مرکب و غیره، که همگی از خزانهء بیت هزینه می شود، را نمی کنید؟ می دانید که ممنوع ‌الخروج کردن هشتاد میلیون تک تک، چقدر زمان می برد؟ بجای این همه اسراف، همه را یکجا و با یک قیام و قعود، ممنوع ‌الخروج فرمایید؛ فدوی فکر نمی کند که حضرت آقا (ضپ) هم مخالفتی داشته باشد!

میرا تو نیستی، مهسا!

پرتو نوری علا

میرا تو نیستی، مهسا! جانِ جوانِ زندگی، ژینا / !با گیسوانی آغشته به عطر گل های کردستان / بیرون زده از گوشه و کنار سر بندت / که حرامّیِ چشمچرانِ "گشت ارشاد" را / به وسوسه انداخت. // آه... ژینا! مهسا! دختر همیشۀ ایران / اگر مغرور و جوان و زیبا نبودی / حرامّیِ اسلحه پوش، نیم نگاهی به تو نمی انداخت...

سهواً!

ری را عباسی

* تو خیال کن من دوزاریم دیر می افته، ولی من از کلمه "سهوا" که خیلی دو پهلو هست، اوایل بشدت متنفر بودم؛ مثلا اسم اش خطای انسانی بود: سهوا هواپیمایی را با دو موشک سرنگون کردند. سهوا پلاسکو در اتش سوختند. سهوا رئیس جمهور از خواب بیدار می شود و نرخ بنزین بالا می رود. سهوا هزار و پانصد نفر را بخاطرش می کشند. سهوا ساختمان متروپل در آبادان فرو می ریزد. سهوا سرنشینان سانچی از بین می روند و خانواده ها گم می شوند. و این روزها سهوا دختران خودکشی می کنند. هنوز پدر مهسا قبول نکرده دخترش "سهو"ا بدست پلیس کشته شده. و در آتش زدن زندان اوین هم سهوا زندانی گلوله می خورد. تا امروز شما سهوا باور کردید که ما می ترسیم و سهوا نماد زور و قدرت بودید.

* اینجا فقط یک سهوا خوشگل داشتیم؛ جایی که با پنجاه سانت لچک تمامیت یک قدرت چهل و سه ساله پوشالی را یک زن در دنیا به نمایش گذاشت؛ دختری نهایتا با پنجاه کیلو وزن در برابر توپ و تانک اسلامی آن هم در اوج قهرمانی سهوا یادش می رود از شما اطاعت کند. یادش می رود برادرش را قبل از رسیدن اش به ایران سهوا گرفته اند و اگر نگوید «سهوا بی حجابی کرده: چه بر سر برادرش می آید.

* تماشا کردید چطور به زانو در آمده اید؟ سهوا بعد از برگزاری سخره نوردی، الناز را در محاصره داشتید؛ گرچه شما سالهاست به‌کلمه سهوا بیشتر احتیاج دارید ‌و ما سهوا بیشتر از اینها آشنا هستیم. اما الناز متفکرانه به هدف زد. چرا که الناز رکابی، دختر دلیر ایرانی، در برابر نظام سنتی خانواده و نظام پوشالی قدرت ایستاد و شما که سهوا سناریو را درست چیدید، گاف بزرگ تان را ندید که فکر کردید مردم سهوا هر چیزی را که می شنوند یا می بینند اشتباهی دیده، شنیده یا فهمیده اند. از الناز رکابی شنیدن کلمه سهوا بسیار زیبا بود. موهای دم اسبی اش را (سهوا) دوست دارم!֎

زنانی که نترسیدن را تمرین کرده‌اند!

گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس از میان اعتراضات ایران

گفتگوگر: امید رضایی

چه کسی بهتر از حاضران در میدان می‌تواند درباره‌ی این رویدادها حرف بزند، به‌ویژه که بخشی زیادی از عمر خود را هم پیش از شکل‌گیری این موج اعتراضی صرف تحقیق و پژوهش درباره‌ی جنبش‌ زنان در ایران کرده باشد؟ در گفت‌وگوی پیش رو یک زن پژوهشگر فمینیست می‌کوشد تا دریچه‌ای به گذشته‌ و آینده‌ی این اعتراضات باز کند. این گفت‌وگو بعدازظهر یکی از روزهای آخر شهریور انجام شده، جایی میان خستگی و زخم‌های تظاهرات شب قبل و بیم و امید تظاهرات شب بعد. برای حفظ امنیت این پژوهشگر از ذکر نام و نشان او خودداری می‌کنیم.

ملتی در جست ‌و‌جوی آزادی

امیر طاهری

آنچه قیام مردمی جاری در ایران را از شورش‌های سال ۱۳۵۷ متمایز می‌کند درک عمیقی است که بسیاری از ایرانیان، به‌ویژه آنان که پس از استقرار جمهوری اسلامی به دنیا آمده‌اند، از تضاد بین ایدئولوژی و آزادی دارند. امروز، بسیاری از ایرانیان، شاید حتی اکثریت، می‌دانند زیرا طی سال‌ها، در زندگی روزمره خود تجربه کرده‌اند، که نظام کنونی هرگز نمی‌تواند، حتی اگر بخواهد، آزادی همراه با عزت و کرامت انسانی را بپذیرد.

ایران و اوهام رهبرتراشان

امیر طاهری

دخالت دادن دولت‌های بیگانه در نبردی که میان مردم ما و حکمرانان کنونی جریان دارد، به زیان همه خواهد بود. البته وسوسه تراشیده شدن به‌عنون «رهبر» سخت جذاب است. با حمایت یک یا چند قدرت بزرگ در طی چند هفته یا حتی چند روز از محاق گمنامی بیرون می‌آیید و یک چهره شناخته شده می‌شوید در سطح جهانی. با قدرتمندان عکس می‌گیرد، جوایز مختلف نصیب‌تان می‌شود، شاید حتی نوبل صلح و مبالغ قابل توجهی به‌‌عنوان «هزینه برای مبارزه» به حسابتان واریز شود.

برلین و آموزه های آن

مزدک بامدادان

گردهمائی برلین را با دو رویکرد گوناگون می‌توان هم یک شکست و هم یک پیروزی دانست. اگر این رخداد بسیار بزرگ و پرشکوه را از نگرگاه برگزارکنندگان آن (کالکتیوِ «زن، زندگی، آزادی»، از این پس “کالکتیو”) بررسیم، با نگاه به گردانندگان، شعاردهندگان، فراخوان‌دهندگان و سرودهایی که در زمان راهپیمائی از بلندگوها پخش می‌شدند، باید گفت تلاش این گروه برای بارگذاری دوباره1 انقلاب اسلامی 57 با شکست همه‌سویه روبرو شد.

نامه ای به مدیر سیاه قلب روزنامهء کیهان تهران

شبنم بدری

تو معترضان را آشوب گرانی خوانده ای که در قد و قواره براندازی نیستند. پس براستی در دل تو و رهبر درمانده ات آشوب به پا کرده اند؟ پس تو هم قبول کرده ای که آنها قصد براندازی حکومت سرکوبگر اسلامی شما را دارند؟ اما آیا واقعاً فکر می کنی که آنها قادر به براندازی حکومت شما نیستند؟ گمان نمی کنم که اینگونه فکر کنی. اگر تو و درمانده اینطور فکر می کردید، برای مقابله با دختران جوانی که هیچ سلاحی در دست و حتی لباسی مناسب رزم با گلهء اوباش شما به تن ندارند، از موجودات مسلحی که مانند خودتان قلب سیاهی دارند، استفاده نمی کردید.

در امتداد «خشونت پرهیزی» آقای زیدآبادی!

(بمناسبت ظهور او در تلویزیون دولتی)

ابوالفضل محققی

آیا با دیدن شما در زمین بازی خامنه ای حق دارم که این بار من بپرسم «آقای احمد زید آبادی در زمین کثیف پوشیده از خون "خامنه ای" چه می کنید؟» چگونه بر صفحهء تلویزیون رژیم ظاهر می شوید؟ بر جائی می نشینید که چندی قبل "سپیده رشنو" را، با پیکری در هم شکسته با صورتی که هنوز خون مردگی های ناشی از ضربات باز جویان بر خود داشت، مجبور به نشستن، به تکفیر خود، مجبور به تکرار کلماتی کردند که هدفی جز تحقیر، جز درماندگی و نشان دادن تسلیم یک ملت، یک نسل به حاکمی خود کامه نداشت.

همزمانی خجستهء «روز کوروش بزرگ»

با یکی از شگفت انگیزترین خیزش های آزادی خواهانهء جهان

بنیاد میراث پاسارگاد

در آستانهء «روز کوروش بزرگ» (7 آبان) ایستاده ایم، و امسال همزمان با یکی از شگفت انگیزترین خیزش های آزادی خواهانه جهان از سوی هموطنان کوروش بزرگ؛ خیزشی که زنان پرچمدارش هستند، و جوانان سربازان شجاع آن؛ سربازانی که، چون رهبر و پدر تاریخی خویش، قصد دارند دوران سیاه و سراسر رنج و تبعیض حکومتی بیدادگر را برچیده، و آرامش و شادمانی و رفاه را به مردمان سرزمین شان هدیه کنند. ما در بنیاد میراث پاسارگاد، به عنوان ستایش کنندگان کورش بزرگ، همانگونه که بارها گفته ایم، می گوییم که کورش برای ما ـ و یقین داریم برای بیشترین ستایش کنندگان او ـ نه قديس است، نه از آسمان فرو افتاده، نه اولین امپراتور باستانی بودنش فقط مهم است، و نه آمدن نامش در تورات یا قرآن سبب برتری اش بر دیگران شده؛ بلکه آنچه او را بیش از هر چیز دیگری ستایش شدنی می کند، فرمان حقوق بشری و آزادی بخشی ست که او به عنوان قوانینی لازم الاجرا نه تنها به مردمان زادگاه خویش، که به مردمان سرزمین های دیگر  هدیه کرد؛ مردمانی که نه هم دین او بودند و نه هم مرام او.

ویژگی‌های رستاخیز نوین ایران کدامند؟

فاضل غیبی

ایرانیان به تن حس کردند که قدرت اربابان جهل و جنایت ناشی از ناتوانی ما در بزرگداشت میراث فرهنگی و تاریخی‌ خودمان بود. اما نسل جوان ما در پهنۀ امپراتوری فرهنگی ایران، از دژ بابک خرمدین تا ارگ بم و از ایوان خسرو (تیسفون) تا تندیس بودا در بامیان و از سنگنبشتۀ کوروش تا شاهنامه فردوسی گنج‌هایی مادی و معنوی در سرزمینی یافتند که ما پیشتر آن را ویرانه می‌انگاشتیم. چرخش شگفتی که بازیافت فرهنگ و هویت ایرانی نزد نسل جوان دامن زد، درک این واقعیت بود، که پدران و مادران ما در روند تمدن‌سازی به بسیاری دستاوردهای مدرن بشری دست یافته بودند.

 انقلابی ملی و مدرن برای ایران آزاد و متحد

روشنک آسترکی

جوانان و نوجوانان غالبا دهه هشتادی و حتی دهه نودی که حکومت اسلامی تلاش داشت آنها را «سربازان فرمانده» جا بزند، با هوشمندی و خلاقیت‌هایی که به خرج می‌دهند «خواب فرمانده» را آشفته کرده‌اند. حکومت اسلامی به شدت نگران فروپاشی ساختار ویرانگر و فاسدیست که با بهمن۵۷ در ایران بنا شد. ساختاری که «قدرت و حاکمیت مردم» تهدیدی علیه آن و انقلاب ارتجاعی‌اش است.

بیست سال مبارزه‌ء زنان،

به روایت دوربین آرش عاشوری‌نیا

مریم فومنی

در یکی از چهار تصویری است که روزنامه‌ی گاردین، چند روز پس از کشته شدن ژینا (مهسا) امینی از اعتراض‌ها در تهران منتشر کرد. نام عکاس منتشر نشد... عکاس می‌خواست هویتش محفوظ باشد تا بتواند عکس‌های بیشتری از اعتراض‌های مردمِ ایران و سرکوب خشونت‌بارشان بگیرد. اما چند روز بعد مرگ ناگهانیِ عکاس باعث شد که حالا بتوان نامش را با صدای بلند اعلام کرد: آرش عاشوری‌نیا، که ششم مهرماه به دلیل ایست قلبیِ ناگهانی در خانه‌اش در تهران جان ‌سپرد.

«قدرت مردم متحد»

متن سخنان و پاسخ های شاهزاده رضا پهلوی

من شخصاً هیچ تئوری حکومتی خاصی را ترجیح به دیگری نمی‌دهم تا زمانی که اساس اش یک حکومت «سکولار دموکراتیک» باشد که در آن این شرایط واقعاً از نظر حقوق بشر، از نظر یکپارچگی مملکت و خیلی مسائل دیگر در آن رعایت بشود؛ آن تصمیم مردم است که نهایتا چه می‌خواهند. ولی برای خودم هیچ نقش سیاسی و حکومتی نمی بینم و نمی خواهم داشته باشم که دلایل بسیاری دارد که وقت شما را امروز با آن نمی‌گیرم و به موقع توضیحات خودم را خواهم داد.

ویدئوی سخنان شاهزاده رضا پهلوی

در حمايت از بيانات شاهزاده رضا پهلوی

بيانيه کانون حقوقدانان ايران

و شرح اقدامات اين کانون در همين راستا

کانون حقوقدانان ايران، ضمن استقبال و حمايت کامل از تمامی بيانات هوشمندانه و حساب شده شاهزاده رضا پهلوی در گردهمائی خبری امروز مورخ بيست و هشتم مهرماه 1401، در راستای فراخوان ايشان برای مشارکت عمومی در سرنگونی استبداد تبهکاران حکومت جهل و فساد اسلامی، و آمادگی لازم برای دوره پساسرنگونی از طريق اصلاح قوه قضائيه (دادگستری) و اصلاح قوانين، ابتدائاً با ذکر معضلات موجود و سپس با ارائه برنامه عمل خود، سهم خود را به عنوان بخشی از جامعه حقوقي ميهن مان ايران به شرحی که در پی می آید برعهده می گيرد.

تحریف زمینهء تاریخی جنبش بدون خشونت مارتین لوتر کینگ

سام قندچی

لطفاً اگر می خواهید در مورد موضوعات تاریخی برای جنبش دموکراسی خواهی ایران آگاهی رسانی کنید دانش ناقص ارائه ندهید که، به قول آنچه از اینشتین نقل شده، دانش ناقص از بی دانشی بدتر است! ضمناً این نگارنده هنوز امیدوارم که انقلاب 21 ایران و تغییر رژیم به حکومتی سکولار دموکرات به شکل «گذاری مسالمت آمیز» به پیروزی برسد، اما هر روزی که رفتار رژیم اسلامی حاکم را در رویارویی با معترضان می بینم از وجود چنین امکانی ناامیدتر می شوم! 

زن، زندگی، آزادی – با نابودی حکومت اسلامی

شبنم بدری

آنچه در 43 گذشته در ایران اتفاق افتاده مسیری عکس این روند را در پیش گرفته بود. در سال 57 "دیوی عمامه به سر"، که هیچ احساسی نسبت به ایران نداشت، با اعلام اینکه "هیچ احساسی ندارم" از فرانسه به ایران بازگشت. در آن سال هم کم نبودند زنانی که تصور می کردند که پس از ورود این "هیچ" نیز همچنان می‌توانند به تلاش های خود برای رسیدن به برابری جنسیتی در ایران ادامه دهند، اما خیلی زود متوجه شدند که چنین کاری امکان ندارد...