|
---------------------------- ------------------------------ ----------------------------- -------------------------------- |
||||
اهانت به هالو را محکوم کنیم و حواس مان به اعدام ها باشد! آنچه که در این روزهای حساس باید برای همه ما مهم باشد، اخبار مربوط به داخل ایران است. هالو، که سال ها در سپاه خدمت کرده است، با علم به اینکه دست در لانه زنبور می کند، وارد تجمع سلطنت طلبان می شود و مورد توهین و آزار قرار می گیرد و به آنچه که می خواهد می رسد. اینکه مشتی سلطنت طلب نادان و ساده لوح فریب هالو را می خورند، موضوع مورد بحث ما نیست؛ چرا که سیرک اپوزیسیون خارج از کشور پر است از جنس هالو و خام شدگان! اما در همین لحظات که در جریان اهانت به هالو، عده ای سعی در توجیه اعمال ناشایست عده ای از سلطنت طلب های دو آتشه دارند، جمهوری اسلامی دارد نقشه بر دار کشیدن محمد قبادلو را پیاده می کند.◄
برنامه ای از حزب سکولار دموکرات ایرانیان آرشیو سکولار دموکراسی◄ آرشیو تلویزیون ایران فردا◄
فدوی ملتفت شد که برادر حسین(ع) کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا، سرانجام بدین شرح بجان آمده است که: * چطور ما با دشمنانمان حاضر هستیم سر یک میز بنشینیم و مذاکره کنیم اما حاضر نیستیم با ملت خودمان و احزاب خودمان گفتوگو کنیم و مسائل را حل و فصل کنیم؟ / رویداد 24 فدوی در پاسخ عرض می کند که نخیر، اشتباه شما در همین است! یعنی، آنان دشمن نیستند، بلکه "دژمن" اند، و بین این دو، تفاوت از زمین، دستکم تا "پشت بام است! فلذا، چه سلامی، چه علیکی، برادر حسین(ع)!؟◄
زندگی ما، قبل از انقلاب، زندگی نبود! «زندگی ما قبل از انقلاب زندگی نبود بلکه وابستگی بود... ما در دوران دفاع مقدس مجددا غیرت پیدا کردیم و زندگی را آموختیم... دشمن به دنبال از بین بردن این ارزشها و غیرتهایی است که با انقلاب احیا شد... ما باید انقلاب را به ریل اصلی و مسیر خودباوری برگردانیم... باید با خودباوری مسائل و مشکلات اقتصادی را در کشور حل کنیم که حل هم خواهد شد چراکه راه شهدا حلال تمام مشکلات است... دشمن از غیرت مردان و حیای زنان ایران در ترس است، بنابراین حجاب را دستاویزی قرار داده است برای ایجاد اختلاف در کشور که البته با هوشیاری مردم راه به جایی نخواهد برد... نیروهای انقلابی آمدهاند تا خرابههایی که ناشی از گذشته و تردید در ادامه راه شهدا و عوض کردن مسیر شهدا و خودباوری بوده را اصلاح کنند... دشمن برنامهریزی کرده که مردم ایران را سر جای خودشان بنشاند و آنها را وابسته کند.. از دید استکبار، چشم ملت ایران باید به خارج باشد و نتواند از سرمایههای خود بهره لازم را ببرد که باید نسبت به این توطئه هوشیار بود».(☺)
وقتی محتوای آموزشی از حوزههای علمیه بیرون میآید با نگاهی به ساختار مدیریت در سازمان پژوهش و برنامهریزی کتابهای درسی که یکی از مهمترین سازمانهای وزارت آموزش و پرورش است، درمییابیم تمامی مدیران و روسای این سازمان از بدو تغییر نام در سال ۱۳۵۸ از حوزهء علمیه آمدهاند. اما نگرانی خامنهای، از دست دادن کنترل نسل موسوم به «زد» است که در تحولات اخیر ایران نقشی تعیینکننده در شکل گرفتن جنبش «زن، زندگی، آزادی» داشتند و حالا هم در صف مقدم اعتراض به تمامیت نظام اسلامی ایستادهاند.◄
«دهه هشتادیها»؛ ظهور نوجوانی جدید علیاصغر سیدآبادی نویسنده و پژوهشگر شناختهشده حوزه کودک و نوجوان، یک دهه پنجاهی است که سالهاست دغدغه کودک و نوجوان دارد و از نزدیک با ایشان در ارتباط است. او اخیرا در فضای مجازی، مطالب جالب توجه و راهگشا و آگاهیبخشی درباره دهه هشتادیها منتشر کرده و بسیاری از کلیشههای رایج درباره آنها را مورد انتقاد قرار داده است. به این مناسبت و برای فهم بهتر آنچه در جامعه در جریان است، سراغ او رفتیم و از او خواهش کردیم تا دیدگاههایش را برای مخاطبان «اعتماد» بیان کند.◄
اعتراف می کنم به خیابان / اعتراف می کنم به توسری و سر پوز زنی / اعتراف می کنم که خدا رهاست و خدا عبد و عبید و بنده نمی خواست / اعتراف می کنم که خدا هر چه نبود، اما مرد هم نبود / اعتراف می کنم به رهایی / و اینکه هرزگی هرز رفتن انسان است در زنجیر خودش / اعتراف می کنم که / همدستانم از شماره باز نمی مانند / نام های شان زیبایی را مبهوت می کند / همدستانم هم-توسری-هایم بودند / اعتراف می کنم که همدست انگشت های مادرم شده بودم.◄
دور از ذهنیت قربانی: داستان محرومیت از تحصیل نهتنها شیرازیها بلکه جوانانی از شهرهای دیگر نیز دانشکدهی مهندسی شیراز را میشناسند و بسیاری از دانشآموزان در سال کنکور برای پذیرش در این دانشکده سخت تلاش میکنند. خانوادههای شیرازی بعد از چند دانشگاه خیلی معتبر در تهران مایلاند که فرزندشان دوران تحصیل را در کنار خانواده و فامیل، که روابط بسیار درهمتنیده و منسجمی هم دارند، در دانشگاه شیراز بگذراند. اینها خواستهها و علایق طبیعیِ افراد یک جامعه است. من و خانوادهام هم مثل سایر همشهریهایمان همین حس را داشتیم.◄ |
اين ايده که آنچه ظالمانه و نامطبوع است بيشتر از نقطه مقابل خود حقيقي يا «واقعي» است، شکلي از بدبيني کنايه آميز است که، درست به اندازهء انسان گرايي خوشبينانه عصر عقل گرايي، رمانتيک و فاقد بنياد محکمي از مشاهدات تجربي است. و جنبش هاي سياسي عظيمي که از هر کدام منشعب مي شود - فاشيسم و کمونيسم (به رغم تظاهر هاي دومي به روش «عيني» علمي)- در کليت شان در زمينهء ثابت کردن مدعاهايشان مبني بر تفسير و اصلاح موفق تر امور واقع، نسبت به اظهار نظرهاي غيرعام و غيرنظام مند، شکست خورده اند.◄
«بگذارید زندگی کنيم آن طور که میخواهيم» اگر حداقلی از خواسته مردم که مشترک است را در نظر بگیریم این است که به امور ساده رندگی من، چه میخورم، چه مینوشم، چه میپوشم، کجا میروم، با چهکسی هستم، به اینها دخالت نکنید ... شاید در برخی از این زمینهها ما در دنیا منحصر به فرد هستیم ... آنچه که مشترک است در وهله اول این است. ولی خوب بالاتر از آن این هم هست که مردم میخواهند در امور سطوح بالاتر، از اقتصاد تا سیاست، اکثریت مردم در قالب یک نظام دموکراتیک و به تصور من یک نظام لیبرال تصمیمگیرنده باشند.◄
رژيم اسلامی یک حکومت ایدئولوژیک مذهبی با فرهنگ روستایی است. ادعای آن زندگی برابر همانند زندگی در روستا و گسترش مذهب در جامعه بود. اما همانند کشورهای کمونیستی آنها نیز دریافتند که برابری اقتصادی ممکن نیست و از آنجا که همگی قبل از انقلاب از قشر فقیر جامعه بودند، نتوانستند از پول و امکانات دیگر بگذرند و بسرعت فاسد شدند.◄
یکی از بازتاب های سیاستِ خارجی حکومت اسلامی مسلط بر ایران، «سونامی رسانه ایِ» چهار جانبه و فراگیری ست که برای روانگردانی و فریبِ مردمان ایران از درون و بیرون در غُرّش و فوّارش است... که برخی از بازتاب ها و برآیندهای آن را بروشنی می توان دید. یکی این که اکنون انگار هیچ گونه باهمی و همدستی و همراهی و همکاری میان ایرانیان شدنی نمی نماید و هر گردهمایی با شتاب به از هم گریزی کشیده می شود. دیگر این که پرسش های بسیار ساده برای بسیاری از مردم در – گسترهء همگانی – پاسخ های ناراست و نادرست می گیرند. یکی دیگر نیز دسته بندی کردن مردم و بسته بندی کردن هر دسته با برچسبی باردار است؛ مانند: پنجاه و هفتی، برانداز، روشنفکر، رژیمی و...◄
یک بار برای همیشه باید به این پرسش پاسخ داد که وضعیت ما ایرانیان به لحاظ «منش دموکراتیک» چگونه است؟ اصلاً «دموکراسی» از کجا میآید؟ آیا ایرانیان شایستگی دموکراسی را ندارند؟ به ویژه نسل جدید؛ آیا «نسل زِد» چیزی از دموکراسی نمیفهمد؟ به گمان من «بدفهمی» بسیار عمیقی دربارۀ این مسئله وجود دارد. گروهی هستند که با نگاهی تحقیرآمیز و با نخوتی روشنفکرانه جامعۀ ایرانی را شایستۀ دموکراسی نمیدانند. اما اصلاً معیار «دموکرات بودن یا نبودن» چیست؟◄
«مرد بیمار»ی دچار کهولت رو به مرگ این «مرد بیمار ما» - جمهوری اسلامی را میگویم - به بیماری کهولت مبتلا شده و عمر مفیدش را کرده است. من شش ماه پیش در اوج جنبش مهسا پیشبینی کردم که آینده ایران میتواند شیبه ونزوئلا باشد و نوعی توازن پنجاه پنجاه بین نظام و مخالفان اش برقرار خواهد شد اما حالا که شش ماه گذشته، به وضوح نشانههایی از بر هم خوردن توازن قوا به نفع مخالفان به چشم میخورد.◄
آسیب شناسی دورهء گذار و دو قدرت محافظ در صورت گذار جامعه از دیکتاتوری، برای پایداری دموکراسی، طبقات اجتماعی مختلف باید منافع متفاوت خود را در نظم جدید بیابند تا پشتیبان آن باشند. این منافع در سه حوزه مرتبط به هم، یعنی آزادی، توسعۀ اقتصادی، و عدالت اجتماعی، و همچنین خواست و ارادهء دولت سکولار در حفظ همه جانبهء حقوق شهروندی، حکمرانی قانونی لازم است. نمونهء بارز جامعهای که به دلیل حضور تشکلهای مستقل جامعه مدنی توانست از دیکتاتوری گذر کرده به آزادی و دموکراسی دست یابد، اما نتوانست آنرا حفظ کند تونس بود.◄
ایران؛ جایی که مارکس و وبر، لنین و آرنت بههم میرسند از مارکس تا وبر، از لوکزامبورگ و لنین تا آرنت همگی بر خشم انباشتهی گروهها و طبقاتِ اجتماعی و اقتصادی در متونشان تأکید کردهاند. خشمی که برآمده از ستم و استثمار و محرومیت است و میتواند در نقاط عطف تاریخ به خیزشی انقلابی بدل شود و بساط نظم و سلطهی مستقر را درهم بپیچد. آنچه در ایران امروز شاهدش هستیم همانا تحقق عملی رهیافتها و پیشبینیهای فکری و نظری است.◄
خودکامگیِ خمینی از کجا آغاز شد؟ پیش از پیروزی انقلاب یا پس از پیروزی انقلاب؟ اگر معنی خودکامگی ایستادن یک فرد (خودکامه) در برابر جامعهای ست که اکثریت اش در سمت مخالف حرکت او حرکت میکنند این اقدام نمیتونسته پیش از پیروزی انقلاب روی داده باشه. این خودکامگی باید پس از پیروزی انقلاب روی داده باشه. اگر پس از پیروزی انقلاب روی داده باشه باید گفت اکثریت مردم، پس از پیروزی انقلاب در سمت خمینی حرکت نمیکردهاند. اگر در سمت موافقش حرکت کرده بودند او نیازی به کودتا و سرکوب کردن شان نداشت. اگر در سمت مخالف اش حرکت میکردهاند این مخالفت از کجا آغاز شده؟◄
کسانی که ادعای ایرانی بودن دارند و حزب و گروه سیاسی خود را حزب و گروه ایرانی معرفی میکنند اما در اسناد رسمی سازمان های خود از بردن نام ملت ایران خودداری میکنند، و به عکس بر وجود تیرههای ایرانی متمرکز میشوند، و برای القاء شبهه آنها را نیز با الفاظی نامفهوم برای عامهی مردم مانند واژهی غلط انداز «اتنیک» مینامند، باید بگویند چگونه ایرانیانی هستند، و اگر به وجود ملت ایران اعتقادندارند بنا به چه اصلی به خود حق دخالت در سرنوشت ملت ایران را میدهند.◄
مقایسهء سفر شاهزاده به اسرائیل علی حسین نژاد (عضو سابق سازمان مجاهدین) پس از سفر چند روزهء شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل، آقای مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، در پیامی در راستای محکوم کردن این سفر، به نکاتی اشاره کرده است که بی پایه بودن آنها در مقایسه با رفتن خود او و محاهدین اش به عراق، آن هم زمانی که عراق به ایران حمله کرد و شعله حنگ فروزان بود، روشن می شود. به این نکات توجه کنیم.◄
۴۶ سال پس از درگذشت دکتر علی شریعتی، نشستی با عنوان گفتوگو برای نجات ایران در کلابهاوس برگزار شد که در آن ۴۲ نفر حضور داشتند. اولین سخنران و افتتاح کنندهء همایش - که یک نوع اعلام موضع همایش نیز تلقی شد - هاشم آغاجری بود، یعنی همان کسی که در نشست 7 سال پیش وعده داده بود که روح شریعتی طی یک رستاخیز بازخواهد گشت... جالب نیست؟ اغلب افراد حاضر در نشست از یک نحلهء فکری بوده و شریعتیگرایی نقطهء مشترکشان بود... این جریان غیرسکولار، همان شرمگینانی بودند که روزی روزگاری در سال ۵۷ کمر به نجات ایران با انقلاب بسته بودند!◄ |
برنامه یکشنبه هفتم خرداد 1402 - 28 ماه مه 2023 9 صبح کالیفرنیا- 6 عصر اروپای مرکزی 7.5 شب ایران
موضوع: ناسیونالیسم ایرانی، ضرورتی حیا تی برای نسل امروز
سخنران: نگین راغ
مدير جلسه: عباس دانشور
پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب
موانع فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران از دیدگاه تفکر سیستمی گفتگو با مهندس جمشید قراجه داغی زیر نظر اسماعیل نوری علا https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان نوشتهء اسماعیل نوری علا
زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک نوشتهء «لرد کین راس» ترجمهء اسماعیل نوری علا
خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان
«باشگاه ادبیات» در یک دهۀ گذشته برای نیل به اهداف خود صرفاً به امکانات مادی و فعالیت داوطلبانه موسس و مدیر آن و اندک کمکهای داوطلبانه کتابخوانهای داخل و خارج ایران وابسته بوده و بس. اما ادامۀ این راه به شکل سابق میسر نیست. چون نیروی جسمانی، درآمد و زمان موسس باشگاه محدود است و با توجه به بالا رفتن سن و هزینهها روز به روز کاهش مییابد. از این رو برای ادامه کار، انتقال دستآورد یک دهه کار و کوشش به خانهء جدید، و از همه مهمتر راه اندازی و تکمیل چند پروژء بزرگ نیاز به همیاری داریم. ◄
|