بیدادی کم نظیر
برکارگران، در تاریخ ایران
شکوه میرزادگی
در
زمانه ای که بیگاری (کار اجباری یا بدون دستمزد) گرفتن از دیگران،
همچون برقراری بردگی، یکی از زشتی های روزگار ما محسوب می شود و
کمتر کشوری را می توان یافت که کارگران اش از سوی دولت ها و حکومت
های خود به بیگاری گرفته شوند، کارگران رنج دیده ی سرزمین ما،
بیشتر از سوی حکومت و سازمان های دولتی و یا پیمانکارانی که به
وسیله ی دولت انتخاب شده اند، به بیگاری گرفته می شوند. و در
جستجوی خبر این نوع "بیگاری دولتی" لزومی ندارد که تنها به
اعتراضات خود کارگران یا مخالفان حکومت گوش کنیم. در هر گوشه ای از
رسانه های دولتی نیز می توانیم سخنانی را از زبان مسئولین بشنویم
که از همين وضعيت حکايت می کنند.
جایگاه
در شاخص شادی و رضایت!
شهباز نخعی
تصمیم گرفته ام نوشتار این هفته را، به توصیهء يک هم میهن معترض،
به بخش پر لیوان، یعنی تشریح وضعیت "شاغلان"، اختصاص دهم تا شاید
از بار گناهم کاسته شود و رنگ پروندهء قطورم در امنیت خانهء حکومت
آخوندی از "سیاه سیاه" به خاکستری تبدیل شود. در بررسی وضعیت
"شاغلان" نمی توان دو گروه از پرشمار و مهم ترین آنها، یعنی
"کارگران" و "معلمان"، را نادیده گرفت...
در
مورد جایگاه صد و دهم کشورمان در "شاخص شادی و رضایت از زندگی" نيز
توضیح اين نکته ضروری است که در سی و شش سال گذشته مردم ایران زیر
بار اندوه پراکنی و غم پرستی آخوند های حاکم نرفته اند و به هر
مناسبتی – چهارشنبه سوری، نوروز و... – با دهن کجی به حکومت به
شادی و شادمانی پرداخته اند. اگر این عزم جزم عمومی نبود، بی گمان
رتبهء کشورمان به رده های بالای صد و پنجاه و در جوار افغانستان،
سوریه و رواندا منتقل می شد.
پیرامون
مسئلهء هژمونی
(بحثی در گفتمان جنبش چپ)
کریم قصیم
پیکار آزادی ایران را
دو
جناح اصلی و لازم و ملزوم همدیگر یش می برند: گفته اند و درست است
که هُمای آزادی و عدالت خواهی با دو بال «لیبرال» و «چپ دموکرات»
پرواز می کند. پس، یکی از محورهای مهم و لازم، کوشش در جهت تقویت
«جنبش چپ» و سرگرفتن «وحدت سازمان ها و عناصر چپ دموکراتیک» است.
مثلاً، از راه امداد به شفافیّت ها و همگرائی های نظری و نیز اقدام
به حصول اتحاد های امکان پذیر. حضور و کوشش بیش از پیش جریان چپ
دموکراتیک، لازمهء نقش آفرینی مثبت در بنای آلترناتیو سکولار ـ
دموکرات (با ارکان بهم پیوستهء درون و بیرون کشور)، به منظور
جایگزینی حاکمیّت ورشکستهء ولایت فقیه در یک بهم ریختگی و خلاء
قدرت سیاسی احتمالی است. مبحث کنونی به منظور سنجش انتقادی و رفع
به احسن برخی مشکلات تئوریک مسیر فوق صورت می گیرد.
چگونه
می شود دیکتاتور ها را شناخت؟
اشکبوس طالبی
پاسخ
به
این پرسش چندان هم مشکل
نيست و
شناخت و بررسی شخصیت دیکتاتورها، بر
اساس داده های جدید روانشناسی و تحلیل تیپ های شخصیتی، کار
چندان مشکلی
بنظر نمی رسد
چرا که تاریخ زندگی آن ها به سادگی قابل دسترس است.
دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، و بزرگسالی آن ها را می توان بررسی
کرد و شرایط تبدیل شدن آن ها به یک دیکتاتوری کوتوله یا دیکتاتور
بزرگ را تحلیل نمود.
ما و نهادهای مدنی خارج کشور
اسماعيل نوری علا
عضو دفتر سياسی نهاد
هماهنگی
در جنبش سکولار دموکراسی
ايران
از
نظر من، در پنج سال گذشته، با وجود لجاجت سرسختانهء شخصيت ها و
رهبران گروه های سياسی، راه درازی طی شده است. اختلافات عقيدتی و
باورهای فلسفی و سياسی، در دوام آوردن حکومت اسلامی و دراز شدن
دوران زندگی در تبعيد، کم رنگ و گاه بی معنا می نمايند. جنگ ميان
پادشاهی خواه و جمهوری خواه در خارج کشور بی معنا و بی حاصل است.
جدال مابين سوسياليسم و ليبراليسم، در فاصله های بسيارمان از
ايران، بيشتر حکم سرگرمی را دارند. مسلمان و يهودی و مسيحی و بهائی
در خارج کشور رمز و راز انسانی ِ همزيستی را می آزمايند و برای
ايران آينده همين فضا را می خواهند.
◄
فايل
صوتی
◄ فايل
تصويری
◄
فايل پی.دی.اف
◄
توصيه
به گفتگو
گفتگو با
محمد
رضا نیکفر
به دعوت نشریه «میهن»
اشکال
کار
روشنفکران دينی ما
این است که فکر میکنند مشکلات موجود در کار
دین به معرفت برمیگردد و وظیفهء
آنان این است که شناختی درست را به جای
جهالت مسلط یا برداشتهای انحرافی بگذارند. پهنهء
ستیز اما نه عقل نظری،
بلکه عقل عملی است. دین البته میتواند موضوع
شناخت قرار گیرد؛ اما در جایی که شناخت
مطرح است، ایمان مطرح نیست. اگر میخواهید پا به کارگاه شناخت
بنهید، باید ایمان
تان را پشت در بگذارید. پیشنهاد من به روشنفکران دینی این
است که پروژهء
اصلاح را در حیطهء
عقل عملی پیش بردند، “اصلاح” در حیطه عقل
نظری هیچ جایی ندارد.
گرایشات
درونی جمهوری خواهان ایران
اکبر سیف
در ميهن
ما ایران، مثل دیگر
نقاط جهان، گرایشات سیاسی مختلف و
گاه متضاد، خود را با
جمهوری و جمهوری خواهی تعریف می کنند. چنین است که جمهوری ایران،
جمهوری دموکراتیک، جمهوری دموکراتیک و
لائیک، جمهوری دموکراتیک و
سکولار، جمهوری عرفی، جمهوری فدرال، جمهوری
سوسیالیستی، جمهوری دموکراتیک خلق، جمهوری
اسلامی، جمهوری اسلامی دو، جمهوری دموکراتیک اسلامی در
ادبیات سیاسی ایران مطرح شده اند. هر
یک از این فورمول بندی ها
از پیشینهء
تاریخی معینی برخوردارند و طرفداران آنها، به این یا آن صورت
و تحت نام های مختلف، خود را سازمان داده اند.
اما
جمهوری چیست و از آن چی می
فهمیم؟
ستاد
جلادان اسلامی رد گم می کند!
در حاشیه جنگ تبلیغاتی میان آل خمینی و آل
سعود
محسن ابراهیمی
اخيراً
"ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی" ادعا کرده است که دو
نوجوان ایرانی در جریان حج عمره مورد آزار جنسی ماموران عربستان
سعودی قرار گرفته اند و خواستار پیگیری این موضوع در شورای حقوق
بشر سازمان ملل متحد شده است. این ستاد اعلام کرده است که این
اتفاق "غیراسلامی و غیرقانونی" است و "بر اساس فتوای یکی از شیوخ و
امامان جماعت جده" انجام پذیرفته است و اینکه "این اقدام نشان
دهندهء
یک روند سیستماتیک و بسیار خطرناک است"!..
غیر اسلامی؟ غیر قانونی؟ فتوای شیوخ و امامان جماعت؟ روند
سیستماتیک؟ کنوانسیون حقوق کودک؟ تعهدات بین المللی؟ برخورد با
حامیان این گونه اعمال؟