«مشکل»
ما بزرگ تر از نواب صفوی و مؤتلفه
است!
دلسوز ايران
«تئوری توطئه» اغلب کار «توطئه گرانی» است که آن را بخاطر منافع
خودشان به جان مردم می اندازند. مثلاً، اين روزها، برخی از به
اصطلاح «تحليل گران»
می خواهند
همهء
«بنیادگرایی
اسلامی»
را به نواب صفوی تقلیل دهند،
و
سپس
او را پیوند بزنند
به خمینی
و آوردن او بوسيلهء امپرياليسم غرب و، با توقف در اين «ريشه»، و
نشان دادن به اين نشانی که «خمینی
هیچ وقت به باند
مؤتلفه
میدان نداده
است» نتيجه بگيرند که اينها اگر نبودند اتفاق پاريس و نشريهء شارلی
ابدو هم پيش نمی آمد و، پس، اين اتفاق هم کار خود امپرياليست ها
است! اما بد نيست با اين متفکران پرسشی چند را مطرح کنيم.
جنبش
خزینه!
منبع: عصر ایران
در طول تاريخ معاصر کشورمان، جنگ «دين کاران فرقهء شيعهء اماميه»،
که خود را «علماء» (به معنی صاحبان علم!) می خوانند، با مظاهر تمدن
بشری جلوه های گوناگونی داشته است. اين "علماء!"
از مدرسه
رفتن دختران و تاسیس مدرسه
مدرن گرفته تا تأسیس
رادیو
و
تلویزیون و تریبون و اصولاً
هر
ابزاری که
نیاز بشر امروز و نشانهء
پیشرفت
بود
دخالت می کردند و از قرآن و دین مایه می
گذاشتند و آنها
را خلاف شرع و خلاف احکام الهی اعلام می کردند
و
بقیه را غربزده و طاغوتی اعلام
«می
فرمودند!»؛
اما شايد شرح مخالفت آنها با «دوش حمام» که «جنبش خزينه» نام گرفت
موضوع را روشن تر کند.
رژیمهای
ديکتاتوری
همواره در حال زهرچشم گرفتن و تولید بهانه برای نمایش
اقتدار و سرکوب هستند. این نوع دروغ
پراکنیها از ابزار عمدهء
جنگهای روانی
به شمار میروند. همان طور که کمپین
های آزادی خواهانه با راهکار مبارزه
بدون خشونت به مقابله با دیکتاتوریها میپردازند،
دیکتاتوری
ها نیز از
ابزار خود برای درهم شکستن تشکلها و هموندیهای
اجتماعی استفاده میکنند تا اعتماد به نفس
شهروندان در حرکتهای گروهی و پیروزیهای جمعی را،
از جمله
در مسابقات محلی و سراسری،
در هم بشکنند.
مشيت خدا تعجب ندارد!
(از محموعهء «نامه ای
از لندن»)
علیزاده طوسی
سلام. حتماً شما هم وقتی شنیدید که در جایی از این دنیای درندشتِ
آشفتۀ بی نظام، یکی از مقامات مسئول دولتی در مورد مرگ دو زن در یک
آتش سوزی گفته است: «خواست خدا و مشیت الهی این بوده است که این دو
خانم جان خود را از دست بدهند»، مثل این بندۀ حقّ اصلاً تعجّب
نکردید. مشیت خدا که تعجّب ندارد: «هرچه خدا خواست، همان می شود!»
کو چشم بينا؟
حمید
رضا رحیمی
فدوی بارها گفته است و می گوید: عیب می جمله بگفتی، "ضررش" نیز
بگوی!.. آخر این که نمی شود که شمای ضد انقلاب گرامی، بعلت تنفر
مبسوطی که از حضرات دارید، دائماً بر این باور باشید که جامعهء
شکوهمند اسلامی ما، به یُمن تصرف عُدوانی برادران، کثرالله
امثالهم، مظهر و شاخص عقب ماندگی در جهان امروز است!، و در هیچ
عرصه ای پیشرفت نداشته است. آخر این چه فرمایش بی پایه ای ست؟
لطفاً تنفرتان را از برادران، موقتاً هم که شده، کنار بگذارید و
قدری به دور برتان نگاه کنید تا بعرض فدوی دایر بر اینکه ما در
برخی عرصه ها سرآمد هستیم، برسید... بعنوان مستوره یک فقره پیشرفت
چشمگیر مان را ملاحظه کنید تا "اعدام" شود هر آنکه نتواند دید!
اپوزیسیون
دست ساز
رضا پرچیزاده
از زمان رهبر شدن خامنهای، مراکز قدرتِ
اصلیِ جمهوری اسلامی عمدتاً
در دستِ نزدیکانِ خامنهای – که آنها را «جناح
راست» میگویند – بوده است. با این وجود، خامنهای
و نزدیکاناش گرچه جناح چپِ رژیم را مدام
زدهاند، همیشه مراقب بودهاند تا آنها را کاملاً
حذف
نکنند، به این خاطر که به آنها برای پروژهء
اپوزیسیون
سازی نیاز دارند. آنها
میدانند که بر فرض مثال خاتمی و موسوی و کروبی و…
هرچقدر هم که با نظام درگیر باشند، باز هم
از خودِ نظام هستند، و در نهایت افتادنِ نظام را
نمیخواهند. اما اگر اینها حذف بشوند تنها نیرویی
که در میدان میماند همانی است که میخواهد
رژیم را از بیخ و بن برکند.
گزارش برگزاری
نخستین کنگرهء «حزب اتحاد
ملت ایران
اسلامی»