برخی
از قوانین ایران
چندان تفاوتی با قوانین داعش ندارند
نرگس توسلیان
مطابق قانون مجازات اسلامی داعش، مجازات «سب الله» (توهین به
خداوند)، «سب النبی» (توهین به پیامبر) و توهین به اسلام مرگ است.
مجازات «زنای محصنه» (رابطه غیرمشروع کسی که همسر دارد) سنگسار و
«زنای غیرمحصنه» (رابطه نامشروع شخصی که همسر ندارد)
صد ضربه شلاق و تبعید به مدت یک سال است. برای عمل
«لواط» (هم جنسگرایی مردان) مجازات مرگ
برای هر دو طرف تعیین شده است. تمامی این جرایم و مجازات ها در بخش
حدود قانون مجازات اسلامی ایران نیز منظور شده اند.
«خیابان
انقلاب» در برلین؛ عابرکُشی در تهران
آزاده
کریمی، علی اشتیاق
پیکان اصلی این نمایشگاه به سمت تغییرات آرام و «هدفدارِ» خیابان
انقلاب،
به عنوان مهمترین و تاثیر گذار ترین خیابان
پایتخت ایران، قرار گرفته است؛ تغییراتی که
شهرهای مهم ایران را از فضایی برای زندگی انسانی به فضایی
مناسب برای رفت و آمد اتومبیلها بدل کرده است. در
این بافت تازه، شهروندان فرصتی برای توقف
یا گردهمایی ندارند و شهر برای آنها به محل گذر بدل
میشود.
این تغییرات از سال دو هزار و نه (سال تظاهرات
موسوم به جنبش سبز) در تهران پدید آمد تا حدی که امکان دارد
شاهراههای پیوستن جمعیت ها به يکديگر را مسدود
کند.
جای خالی جهان در ادبیات ایران
مسعود کدخدایی
اگر یکبار دیگر کثرت و اهمیت وقایعی را که در این سالها در
ایران
اتفاق افتاده مرور کنیم، و به یاد بیاوریم که
نویسندهء ایرانی همواره با مشکلاتِ سانسور
حکومتی، عدم امنیت نوشتن و سختی دسترسی به اطلاعات سانسور
نشده و دستِ اول روبرو بوده، و مشکل تعداد کم
باسوادها و تعداد زیاد کمسوادها و
بیسوادها را به آن بیفزاییم و نیز «خطرِ خواندن» و «ترس از
خواندن» و «نگهداری کتاب» را که خوانندهء ایرانی
از همان کودکی با آن
روبرو میشود، از یاد نبرده باشیم،..
میبینیم که در میان این همه مشکل و دغدغه، زیاد هم جای تعجب ندارد که نویسنده
و خوانندهی ایرانی چندان توجهی به جهان بیرون از ایران
نکرده باشد.
نقش آرامش بخش وزارت ارشاد!
در حال حاضر با تبدیل روزنامه ها به
دکان کاسبی و تجارت،
و سر به راه و مطیع شدن ناشران جراید، و
تعطیل کتاب و کتابخوانی،
وزارت ارشاد یکی از آرام ترین ادوار خود از دوران
«ماد»ها
به این طرف را می گذراند
و دیگر مطبوعات و جراید و نویسندگان و
خبرنگاران و اهالی کتاب
جزو جمعيت
چالش برانگیز
کشور محسوب نمی شوند و،
بر
خلاف ادعای سازمان های حقوق بشری و طرفداران آزادی
قلم و بیان،
"سانسور"
مطلقاً
و اصلاً
وجود ندارد و اگر احیاناً
در گذشته کتاب ها قبل از انتشار بازبینی و سانسور
می شدند حالیه،
با مديريت اکيد
حاج
آقا
علی جنتی،
وزير
محترم ارشاد اسلامی،
اين وزارتخانه
کتابی را که
نویسنده و مؤلف
و مترجم با صرف چند سال عمر و وقت و خون دل خوردن تهیه و
به ارشاد جهت بازبینی داده
با خوشروئی تمام
تحویل می گیرد و
از آن پس
دیگر اصلاً
به روی خود نمی آورد
که چنین کتابی را برای صدور مجوز چاپ
تحويل
گرفته اند.
اتهام سکولاريسم عليه اصلاح طلبان درست نيست
علی شکوری راد، دبيرکل حزب اتحاد ملت ايران
اسلامی
اتهام
سکولاريسم عليه اصلاح طلبان درست نيست. ضمن اينکه بايد توجه داشت
که سکولاريسم با لائيسيته فرق دارد. ما امروز سکولاريسم را در بين
حوزويان هم می بينيم. يعنی ممکن است کسی ديندار باشد اما سکولار هم
باشد و معتقد باشد نيازی به ايفای نقش دين در حاکميت جامعه وجود
ندارد. بنا بر اين، سکولار بودن به معنای بی دينی نيست. در حالي که
در فرهنگ دينی جامعه طوری جا افتاده که سکولاريسم با بی دينی قرينه
است. حزب اتحاد ملت ايران اسلامی هم در بر دارندهء نيروهائی است که
ممکن است نقش دين در حاکمين را پر رنگ يا کم رنگ ببينند. ولی همهء
اعضاء حزب در يک مورد توافق دارند و آن هم مبنا قرار دادن قانون
اساسی است. بنا بر اين، ما از اعضاء حزب اتحاد ملت ايران اسلامی
سئوال نمی کنيم که شما به ايفای نقش دين در حکومت قائل هستيد يا
خير. پاسخ اين سئوال ملاکی برای پذيرش عضو نيست. ملاک ما برای
پذيرش عضو التزام به قانون اساسی است. در قانون اساسی يک فصل «حقوق
ملت» وجود دارد که مربوط به ملت است. فصل هائی هم دربارهء رهبری،
شورای نگهبان، و نهادهای اطدئولوژيک نظام دارد. ما به آن حوزه
اختياراتی که در قانون اساسی به اطن نهادها داده شده ملتزم هستيم.
يعنی، نه فقط به حقوق ملت بلکه به آن حقوقی که به رهبری، شورای
نگهبان، قوهء قضائيه و... داده شده هم التزام داريم. اما، در عين
خال، می گوئيم که اين قانون بايد درست شود. اينکه ما از اجرای
متوازن و بدون تنازل قانون اساسی سخن می گوئيم به همين معنا است.
ما دربارهء خود قانون اسای اصلاً وارد بحث نمی شويم! (برگرفته از
مصاحبه نشريهء مهر نامه، شمارهء 44، صفحهء 88)
نظر خير!
حمیدرضا رحیمی
فدوی نمی داند که کسی تاکنون به فلسفه و انگیزهء حرکت برادران در
بازداشت وکلای زندانیان سیاسی، آن هم اندکی پس از حبس زندانی، غور
و تأمل کرده است یا نه؟ من که فکر نمی کنم. فلذا فدوی زحمت
خوانندگان محترم ضد انقلاب را کم کرده و عرض می کند که نیت برادران
گرامی، خیر و در این حدود است که دوست ندارند که زندانی سیاسی در سلول
خود تنها باشد،
فلذا برای رفع تنهائی، وکیل را هم می فرستند بغل دست زندانی!..