آشنایی با مشاور فنی
مجلس شورای اسلامی!
شاید
خیلی از شما،
و بقیه امت همیشه در صحنه که طی سه دههء
گذشته شاهد
پیشرفت های اقتصادی محیر العقول کشور بوده اید،
تصور کنید تمام این پیشرفت
ها و موفقیت ها
ـ
از تولید اتومبیل های سواری بی کیفیت (موسوم
به «ارابهء
مرگ»)
گرفته
تا سقوط ارزش پول ملی و رکود
اقتصادی
و بی کاری سه نسل،
و رسیدن قیمت پنجاه متر
آپارتمان در علیشاه عوض به قیمت یک پنت هاوس در
امپایر استیت نیویورک،
و کوتاه شدن دست امت از خرید مواد غذایی و هزاران موفقیت دیگر از
این دست،تنها
با
تلاش و کوشش وزراء و روسای جمهور
عادی و معجزه ای، حاصل شده
و
رساندن
مملکت
ربه
ردیف کشورهایی نظیر زیمباوه و گینه بیسائو و
سودان و اریتره فقط
نتيجهء
هوش و ذکاوت و قوه ابتکار مدیران و مسئولان برجسته بوده اس
؛
اگر اینطور فکر می کنید،
و یا تا به حال فکر کرده اید،
باید
عرض کنم سخت در اشتباه هستید.
مردم دربارهء رابطهء تهران - مسکو چه میگویند؟
حمید رضایی
یک شهروند بازنشستهء هفتاد و يک ساله
معتقد است که مقصر اصلی مشکلات ایران خود مردم
ایران هستند. او میگوید: «شاه باشد، آخوند
باشد،.. تا این مردم، مردم نشوند، وضع مملکت درست بشو نیست. زمان
شاه این مسائل بود، شاه رفت، آخوندها آمدند
بدتر شد. قوز بالا قوز شد. خود مردم باید
درست بشوند آقا. هرچه صبر بکنی، آدم بهتر نمیآید. حکومت باید از
مردم بترسد، اگر بر عکس اش باشد، حکومت پشت
حکومت، به قول معروف، گوساله میآید و گاو
میرود».
برخی
از قوانین ایران
چندان تفاوتی با قوانین داعش ندارند
نرگس توسلیان
مطابق قانون مجازات اسلامی داعش، مجازات «سب الله» (توهین به
خداوند)، «سب النبی» (توهین به پیامبر) و توهین به اسلام مرگ است.
مجازات «زنای محصنه» (رابطه غیرمشروع کسی که همسر دارد) سنگسار و
«زنای غیرمحصنه» (رابطه نامشروع شخصی که همسر ندارد)
صد ضربه شلاق و تبعید به مدت یک سال است. برای عمل
«لواط» (هم جنسگرایی مردان) مجازات مرگ
برای هر دو طرف تعیین شده است. تمامی این جرایم و مجازات ها در بخش
حدود قانون مجازات اسلامی ایران نیز منظور شده اند.
«خیابان انقلاب» در
برلین؛ عابرکُشی در تهران
آزاده
کریمی،
علی اشتیاق
پیکان اصلی این نمایشگاه به سمت تغییرات آرام و «هدفدارِ» خیابان
انقلاب،
به عنوان مهمترین و تاثیر گذار ترین خیابان
پایتخت ایران، قرار گرفته است؛ تغییراتی که
شهرهای مهم ایران را از فضایی برای زندگی انسانی به فضایی
مناسب برای رفت و آمد اتومبیلها بدل کرده است. در
این بافت تازه، شهروندان فرصتی برای توقف
یا گردهمایی ندارند و شهر برای آنها به محل گذر بدل
میشود.
این تغییرات از سال دو هزار و نه (سال تظاهرات
موسوم به جنبش سبز) در تهران پدید آمد تا حدی که امکان دارد
شاهراههای پیوستن جمعیت ها به يکديگر را مسدود
کند.
جای خالی جهان در ادبیات ایران
مسعود کدخدایی
اگر یکبار دیگر کثرت و اهمیت وقایعی را که در این سالها در
ایران
اتفاق افتاده مرور کنیم، و به یاد بیاوریم که
نویسندهء ایرانی همواره با مشکلاتِ سانسور
حکومتی، عدم امنیت نوشتن و سختی دسترسی به اطلاعات سانسور
نشده و دستِ اول روبرو بوده، و مشکل تعداد کم
باسوادها و تعداد زیاد کمسوادها و
بیسوادها را به آن بیفزاییم و نیز «خطرِ خواندن» و «ترس از
خواندن» و «نگهداری کتاب» را که خوانندهء ایرانی
از همان کودکی با آن روبرو میشود، از
یاد نبرده باشیم، و ایضاً ببینیم که خطر زندان و از دست
دادن شغل بهخاطر خواندنِ یک کتاب، به عنوانِ یک
خطر بالقوه، واقعی، و جدی همواره وجود
داشته و هنوز وجود دارد، و اگر این تصویر تاکنون ما را گیج
نکرده باشد، میبینیم که در میان این همه مشکل و
دغدغه، زیاد هم جای تعجب ندارد که نویسنده
و خوانندهی ایرانی چندان توجهی به جهان بیرون از ایران
نکرده باشد.
رقابت
حمیدرضا رحیمی
پنداری پا کردن در نعلینِ زردِ مقام معظم رهبری، کم کم دارد باب می شود،
و
معظم له نیز،
البته بلحاظ دمکرات بودن ِ بیش از حدّ، بروی خود نمی آورد.
بعنوان مستوره،
فدوی مهملات داهیانهء بلاهت الاسلام والمسلمین سید داود موسوی،
امامجمعه محمودآباد،
را در پی می آورد:
«من نوهء
هیتلر را مسلمان کردم!
(سحام
نیوز).
باری،
مقام معظم رهبری،
اعلی الله تعالی شأنه و اعز انصاره و اعوانه،
در
این باب، از سرِ فروتنی چیزی نفرموده
اند
فلذا فدوی نیابتاً عرض می کند: اینکه چیزی نیست، معظم له "پوتین"
را نه تنها مسلمان، که
حزب اللهی فرموده
اند!