|
||||||
|
||||||
|
|
|||||
احمد خاتمی، عضو هیئت رئیسهء مجلس خبرگان رهبری احمد خاتمی ظهر سهشنبه گفت: «عمامه نماد دین است و فقط چند متر پارچه نیست و کسی که عمامه را پرت میکند در حقیقت دین را پرت کرده است.»֎
مجیدرضا رهنورد خلاصهی تمام آنچه را که برایاش در جنگیم وصیت کرد: «بر سر مزارم قرآن و نماز نخوانید؛ شادی کنید.» چه کسی به او آموخته بود رمز ورود به میدان آزادی، شادی است و اسلام (خصوصا شیعه) دشمن سرخوشی و شادی و رهاییست؟ راهت جاودان سرباز دلیر میهن.֎
جسارت* رادیو فردا: وجیهه پری زنگنه، گرافیست و تصویرگر، که از روز ۹ مهرماه بازداشت شده است به اتهام گلدوزی جملهء «خون باید گریست» بر لباس اش به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. * مقام معظم رهبری، در توجیه: «آخر اینکه نمی شود که هر گهی که حضرت ما میل فرمود، اُمّت نیز بخورد!، بله درست است فرمایش خودمان است لکن ما هم به تاسی از حضرت امام(ل)، خدُعه فرمودیم. ضمناً آن ضعیفهء سجادیه هم برود قاصم الجبارین را شکر کند که از اعدام او عجالتاً صرفنظر فرموده و مدت زندان اش را نیز از 15 به 6 سال کاهش دادیم، دیگر چه می خواهید؟!..»◄
بررسی تازه ترین کتاب مجید محمدی محمدی، جامعهشناس و تحلیلگر رسانه، در کتاب «ردپای رژیم اسلامگرای شیعه در آمریکای شمالی: چگونه ملاهای ایرانی و سپاه نفوذ و شبکه های خود را گسترش می دهند؟» مطالعهای بینظیر را از ولخرجی های خرابکارانهای که تهران، در غیاب یک هیئت دیپلماتیک سنتی، برای تأثیرگذاری بر سیاست گذاران ایالات متحده به کار میگیرد، ارائه میکند.◄
با تمام ضعفها، اشتباهات و کاستیهایم با مردم صادق هستم، شما هم به شعار خودتان «النَّجاةُ فی الصِّدق» پایبند باشید. اساسا قوهء قضاییه تمام پروندههای من را عمومی منتشر کند؛ آنچه تاکنون با دوربینها از حین بازداشت و انتقال و بازجوییها ضبط شدهاست و هرآنچه در پروندهها موجود است. از پای لنگان در دادسرا تا بند ۲۰۹، تا لحظهای که بازجوی جویای نام تان در مورد پدر و مادرم گفت: «پدر و مادرت مثل خودت اوباش و اغتشاشگر و خائن هستند».◄
مفهومشناسیِ شعارِ «زن، زندگی، آزادی» شعارهایی که معرف مرحله واقعی یک جنبش اجتماعی نباشند، ممکن است بر گسترش، تعمیق، و در نتیجه موفقیت آن بطور نسبی تأثیر منفی گذارند. بنابراین، تحلیل محتوای اصلیترین شعار یک جنبش اجتماعی و ارتباط آن با عمق تجربه تاریخی مشارکت کنندگان در آن جنبش، به نظر ضروری میرسد. بر این اساس سعی خواهد شد که اجزای شعار “زن، زندگی، آزادی” که امروز در سراسر ایران و جهان طنین انذار است، بررسی شود.◄
نامه ای به سردبیر ماهنامهء «تجربه» «محرمعلیخان زینعلی» شاخص معرفتی سانسور و «اسوه»ی تمام عیاری از قلع و قمع کلمات به شمار میرفت که جا دارد تندیس او در وزارتخانهء مربوطه گذاشته شود. حتی اگر همه چیز تغییر کند و «وزارت ارشاد» به وزارتخانهی محترمی بدل شود و نام «فرهنگ و هنر» به خود بگیرد، لازم است تا کارگزاران دولتی فرهنگ، با دیدن هر روزهئ هیئت «محرمعلیخان»، نسبت خودشان با او را بسنجند یا به یادآورند.◄
پژوهش های کشکی رژیم و مسألهء مرکزی انقلاب 21 ما نباید بخاطر بحث های کشکی - که عوامل رژیم (اصلاح طلب و جناح های دیگر) و یا افرادی نادان، و یا به اصطلاح «سلبریتی ها»ی کاسب و نان به نرخ روزخور داخل کشوری یا خارج کشوری راه می اندازند - توجه خود را از مسألهء مرکزی این برههء انقلاب منحرف کنیم؛ چرا که در آن صورت فرصت پیروزی «انقلاب 21 ایران» را، از دست خواهیم داد؛ و بعد از شکست نیز آن کاسب ها به برنامه های گذشته شان که سال هاست تکرار کرده اند برخواهند گشت و این ملت ایران است که بازنده خواهد بود!◄
دربارهء خبر دو پای شکستهء حسین رونقی عدهای حالا نگران شده اند که «چرا دروغ گفته شده؛ تقصیر فلان روزنامهنگار و فلان تلویزیون است». من شرایط را تشریح کردم. ما در چنین شرایط و خفقانی، با تایید دست کم دو منبع که اتفاقا هیچکدام با حسین رونقی به لحاظ سیاسی همفکر نیستند، خبر دو پای شکسته را منتشر کردیم. با این حال عذرخواهی میکنم که خبر (در آن شرایط خوفناک و بی خبری مطلق) صد در صد دقیق نبود.◄
نقد «همه با هم» و بررسی شیوههای عمل از یک سو با این واقعیت روبه رو هستیم که نه تنها هیچ جریان سیاسی بلکه هیچ بلوک جداگانهی سیاسی ای نداریم که به تنهایی بتواند با این رژیم مقابله کند، و از سوی دیگر بدون نوعی اتحاد عمل بین جریانها و بلوکهای سیاسیِ موجود، امکان حمایتِ جدی از جنبش مردم و سرنگونی و جایگزینیِ رژیم حاکم عملی نخواهد بود. از انقلابِ قبلی آموختیم که سیاست «همه با هم» کارآ نیست و چه مسائلی را به همراه دارد. حال سئوال این است که کدام جریانات سیاسی میتوانند امکان همکاری با یکدیگر را داشته باشند؟◄
ایدیولوژی در برابر تاریخ و واقعیت ایستاده است؛ ایدیولوژی خوانش سادهای از واقعیت و تاریخ است. هرگاه دیدید در گزارشی واقعیت و تاریخ ساده و خطی و تکساحتی و تکداستانی و مثله شده است، شما با یک ایدیولوژی روبهرو هستید. هر وقت با پاسخها ی آسان، و راهحلها ی معجزهآسا روبهرو شدید، گمان کنید که زهر یک ایدیولوژی میخواهد واقعبینی شما را از کار بیندازد.◄ |
نامهء «بهارهء هدایت» از زندان اوین اکنون مطالبات به خود ساختار و قدرت برخورد کرده؛ هم نیل به سوی تحققشان ساختار را فرو میپاشاند، هم مقاومت در برابرشان؛ به این معنا، انقلاب قطعی است. و انقلاب بنا به طبیعت خود، امری پرمخاطره و خشن است. پس گرچه تجویز منع خشونت تا حد امکان، پذیرفتنی است، اما اصرار به عدم خشونت مطلق، به معنی امتناع انقلاب است؛ یعنی منتفی کردن انقلاب. یعنی تن زدن از ضرورت براندازی و ضرورت انعقاد یک میثاق جمعیِ جدید با کسانی که هنوز در ضرورت براندازی جمهوری اسلامی تردید دارند یا مناقشه میکنند، حجتی بیش از آنچه این چند ماه در خیابانها رقم خورده، نمیتوان آورد.◄
بهاره هدایت در نامه اخیرش از این وضعیت با عنوان پشت کردن میرحسین به جوانان یاد کرده. در یک نگاه میتوان گفت که میرحسین به کسی پشت نکرد؛ این جامعه بود که از او و آرمانها و گفتماناش عبور کرد؛ اما در نتیجهی کار چندان تفاوتی ایجاد نمیشود. در وجه سیاسی، این دلالت، به معنای مرزبندی با ایدهی گذار از حکومت تفسیر میشود و در عرصهی اخلاقی نیز نشانگر یک گسست عظیم بین جامعهای است که دیگر حاضر به تحمل هیچ شکلی از جنایت در عرصهی سیاست نیست.◄
نوشتهء «ناشناس» در رسانه های اجتماعی هر روز که میگذرد فشار اقتصادی وارد به دولت شدیدتر میشود. برنامهء اتمی در غیاب توافق هستهای همچنان به پیش میرود. همین، غرب را ناگزیر از روی آوردن به پلن B میکند. روسیه، شریک و حامی اصلی حکومت، خودش در باتلاق اوکراین گرفتار و در حال جان کندن است. چین هم که قرار بود یکی از شرکای تجاری ایران باشد و با آن معاهدات 25 ساله دارد از ایران رویگردان شده و کشورهای دیگر را جایگزین ایران نموده است.◄
بعد از قیام ژینا و خیزش انقلابی مردم، یکی از پر پسامدترین کلمات، عباراتی مانند «ما و آنها»ست. «ما» اشاره به مردم و همبستگیشان دارد و «آنها» ارجاعی ست به وابستگان حکومت. اما ضمایر «ما و آنها» تنها به اعتراض سیاسی محدود نمیماند و مرزهای ارجاع آن، تفاوت و شکاف عظیم بین زندگی مردم و حاکمان جمهوری اسلامی را نیز نمایانتر میکند.◄
سیلی چین، سیلی دلار، سیلی تورم روی سخن بیش از هر کسی با جوانان و نسل جدید گفتمان اصولگرایی و انقلابیگری است. آنها که رخدادهای سه ماه گذشته ایشان را به فکر فروبرده، و سیلی رفتار چین در باورهای گذشتهشان تردید ایجاد کرده، و ناکامیهای دولت ابراهیم رئیسی، آنها را به مشکلات ساختاری اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی کشور متوجه ساخته است. آنها که امروز نگران ایران شدهاند. آیا وقت آن نرسیده است که در گزارههای خود بازنگری کنند و واقعیت را از زوایایی دیگر ببینند؟◄
از قرار معلوم ما در یک عصر «پسافَکت» پسا- یا فراحقیقی زندگی میکنیم. اما چه چیزی قرار است پس از آنکه فکتها را پشت سر گذاشتیم بیاید؟! چنین عصر و زمانهای را، بدون ارجاع به آنچه ظاهرا دیگر نیست، چگونه بنامیم؟! این واقعیت که ما هیچ کلمه و نامی برای آن نداریم و همچنین هیچ مفهوم و هیچ درکی هم از آن نداریم، ما را به این اندیشه رهنمون میشود که «پسافَکت» اصولا وجود ندارد! آنچه هنوز و همچنان وجود دارد، همانا حقیقت و دروغ است.◄
از مصائب نبود رهبری تا ایدهء اعتصابات سراسری و نهایی )اعتراضات چگونه به سرانجام میرسند؟( استراتژی اصلی دیکتاتوریهای اقتدارگرا برای جلوگیری از سقوط در دو کلمه خلاصه میشود: «جدایی (و تفرقه) انداختن و سکوت» که این دو را همزمان باید داشته باشند و یکی بدون دیگری نمیشود. شما تعداد بیشماری هستید، فقط باید همراه هم و متحد باشید. آنها میخواهند شما در خانه بشینیند و نگران این باشید که چطور پول دربیاورید و زندگی شخصیتان را تأمین کنید بهجای اینکه به کشورتان فکر کنید.◄
خامنه ای: حیله گر، فاسد و جلاد خامنه ای فرمان کشتار مردم را می دهد، تاریخ به یاد خواهد داشت و امروز جهانیان شاهد آن هستند. چرا خامنه ای و بیت او چنین مصمم برای قتل ایرانیان است؟ جمهوری اسلامی از ابتدا دو اهرم اساسی داشت: یکم، ماشین دولتی تبلیغات شیعه با بودجه هنگفت حکومتی بمنظور مغزشوئی و تولید ذهن اسلامی. دوم، ماشین سرکوب سپاه و بسیجی و سازمانهای اطلاعاتی جاسوسی برای تخریب هرگونه مقاومت و اعتصاب و مبارزه و تشکل سندیکایی و سیاسی.◄
ریشههای این درجه از خشونتطلبی و قساوتِ گروه حاکم بر ایران، که از کودککُشی و کور کردن، تا حمله به منازل شخصی و جنازهدزدی را دربر میگیرد چیست؟ ریشههای این پدیده البته متعدد است اما میتوان گفت یکی از موارد برجسته آن، به جمله و عبارتی برمیگردد که در حلقههای اصلی حاکمیتی جمهوری اسلامی بر آن تأکید میشود، یعنی عبارت «النَصر بالرُعب».◄
نگاه اسماعیل نوری علا به آلترناتیو و
رهبری
دانشگاه و نقش خِرد در سازمان اجتماعی حضور مستقیم نیروی سرکوب در فضای دانشگاهی، اعمال فشار به دانشجو و استاد، تعلیق و بازداشت دانشجویان، اخراج اساتید چه معنایی دارد جز آنکه نظام مستقر در صدد خردزدایی از جنبشی است که رویاروی او ایستاده است. اعمال فضای امنیتی در دانشگاه هیچ ثمری جز بستر سازی برای راندن منازعه به سمت خشونت بیمهار ندارد.◄
پیرامون کمیتهء حقیقت یاب سازمان ملل دربارهء ایران شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز پنجشنبه ۲۴ نوامبر قطعنامهای مبنی بر تشکیل یک کمیته حقیقتیاب مستقل بین المللی در خصوص اعتراضات ایران و سرکوب معترضان توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تصویب کرد... این نشست چرا انجام شد و خروجی کمیته حقیقتیاب چهخواهد بود؟ در این باره با سعید دهقان، وکیل حقوق بشر، عضو اتحادیه بینالمللی وکلا (IBA) و از حاضرین در این جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در اینباره گفتگو شده است.◄
دربارهء پروژهء جدید «استراتژی ایران» سایت رسمی «شورای آتلانتیک» اعلام داشته که این شورا پروژهء «استراتژی ایران» را برای پاسخگویی به تحولات محلی، منطقه ای و جهانی راه اندازی می کند. در این خبر چنین آمده است: «آنجایی که ایران با چالشهای بیسابقهای روبهرو است، تلاشهای جدید رویکردی کلنگر را نسبت به کل کار شورای آتلانتیک در مورد ایران اتخاذ خواهد کرد... این پروژه به منظور همگام سازی و گردآوری سیاست ها و تلاش های تحلیلی شورای آتلانتیک در مورد ایران در زیر یک پرچم واحد طراحی شده و منعکس کنندهء سطح بی سابقه ای از اختلاف ها و عدم قطعیت های نظری در مورد ایران است.◄
شاید فقدان رهبری فکر اکثریت مردم ایران را به خود مشغول کرده باشد و شاید دلیلی باشد برای اینکه چرا سران و احزاب کشورهای غربی هنوز حکومت را در شرایط سقوط به دست اپوزیسیونی ساختارمند و با برنامه نمی بینند و، اگرچه از مقاومت مدنی زنان و جوانان ایران حمایت می کنند اما اپوزیسیون سیاسی را هنوز جانشین محتمل حاکمیت موجود نمی بینند و تمایلی به گفتگوی رسمی و علنی با نمایندگان سازمان ها و جریانات سیاسی موجود ایران نشان نمی دهند.◄
هر چه آزادیهای فردی بیشتر باشد، مداخلات دولتی کمتر است و در نتیجه پشتوانههای دولتی کمتری برای شهروندان وجود دارد و فرد خود باید زندگیاش را بسازد. البته تازه اینها به شرطی است که آن دولت مداخلهگر واقعاً خدمات بدهد و پشتیبان باشد، نه اینکه هم دخالت کند و هم با دخالت خود فقط آشفتگی، تورم و بدبختی بیشتر ایجاد کند. اینجاست که درک شهروند از آزادی مهم میشود؛ اینکه بدانند آزادی چیست. وگرنه شهروندان به سادگی به سیاهیلشگرِ جانبرکفِ حاکمیتی آزادیستیز تبدیل میشوند.◄ |