` |
|
|||||
فدوی، از میان انواع زنجیر، با زنجیر چرخ آشناست و در این راستا هم، راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکّرشکن شیرین گفتار، در پیوند با این جُستار، چنین روایت کرده اند که در جاده ای برفی، به غضنفر گفتند پیاده شو که زنجیر ببندیم گفت «نه، من همینجا داخل ماشین، سینه می زنم!» باری، فدوی با زنجیری که مؤمنین در عزاداری های اباعبدالله(ع) استعمال می کنند نیز شدیداً آشناست لکن نمی داند که این الفت و علاقه برادران به "زنجیره ای" از کجا می آید؟: * بی.بی.سی: «مسمومیت زنجیرهای دختران دانشآموز در ایران؛ تکرار حمله در ده ها مدرسه در چندین شهر.» و «حمله زنجیرهای با گاز به چندین مدرسه دخترانه ایران در یک روز».پیش از این ها هم که، بحول و قوهء الهی، «قتل های زنجیره ای» را داشتیم.◄
یک تاکتیک تازه: معنا جعل کنید و سپس به آن بتازید! گفتار نمونه از محمد جواد غلامرضاکاشی دانشیار دانشکدهء حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی جایگزینی سکولاریسم به جای حکومت دینی یک اغوای زبانی بیش نیست. سکولاریسم همه اعتبار خود را از دگربودگی تام نسبت به وضع حاضر اخذ میکند. صورت مساله را باید دگرگون کرد: چه باید کرد که همه مردم نقشی در ساختن آینده و جهان مشترک جمعی خود داشته باشند. مشکل سکولاریسم این است که کثیری از مردمان دین دار را از مشارکت در ساختن جهان مشترک جمعی بیرون میاندازد. دین داران نه تنها باید در ساختن جهان مشترک با دیگران مشارکت کنند، بلکه یکی از گروههای مهم اجتماعی در این زمینهاند. فقدان وجود دین داران و زبان دینی در ساختن جهان مشترک جمعی، میتواند زبانها را الکن کند و پیشبرد به سمت فردا را مسدود کند. در این جا و اکنونی که زندگی میکنیم، غیبت دین در عرصه عمومی، تحقق عرصه عمومی را ناممکن میکند. (منبع)
برنامه ای از حزب سکولار دموکرات ایرانیان آرشیو سکولار دموکراسی◄ آرشیو تلویزیون ایران فردا◄
از انزواگرایی مجدد کُردها جلوگیری کنید! گفتگو با عبدالله مهتدی، دبیرکل کومله گفتگوگر: بهنام باوندپور، سردبیر بخش فارسی دویچه وله رسالت و مسئولیت نیروهای سیاسی است که از انزواگرایی مجدد درکُردها جلوگیری بکنند. ما یک وظیفه دوگانه داریم، از یک طرف کُردها را از اینکه دوباره به انزوا گرایی به یک ارزش تبدیل کنند، خودداری کنیم و بایستیم در مقابل آن، از آن طرف هم در مورد بقیه ایران، بگوییم که سرکوب نکنید کُردها را، دوباره روی مسند اتهام ننشانید به آنها تجزیه طلب نگویید به آنها خشونت ورز نگوئید، نیستند اینطور، به پیش مرگه احترام بگذارید به خواست هایشان احترام بگذارید. هرکسی گفت فدرالیسم، معنی اش جدایی طلب نیست. کُردها «هویت طلب» هستند ولی جدایی طلب نیستند.◄
نگاهی به نتایج آمارگیری سازمان «اِرفی» (به انگلیسی)◄
جهش بسوی سکولاریسم در میان ایرانیان در آمارگیری های سال 2005 پاسخهای داده شده به سؤالی در مورد «جدایی نهاد دین از نهاد حکومت» نشان داد که تنها 47 درصد از ایرانیان از این اقدام حمایت می کنند. در سال 2000 اما، علیرغم این نکته که بررسی ارزشهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی مردمی که تحت یک رژیم اقتدارگرا انجام میشود، ناگزیر دارای سوگیری محافظهکارانه ای است، یافتهها نشان دادند که حضور ایرانیان در مساجد و جهتگیری مذهبی شان کاهش بیشتری پیدا کرده و در سال 2020 بالغ بر هفتاد درصد از بزرگسالان ایرانی از جدایی نهاد دین از نهاد سیاست حمایت نموده و تنها 30 درصد با این جدائی مخالف بوده اند. (منبع)
شجاع آذری هنرمند تجسمی و فیلمسازیست ساکن نیویورک، که با شیرین نشاط همکاری دارد، شریک همهء عمر و رفیقاش در زمینهء پروژههای هنری پرمایه و اساسی. آخرین پروژهشان «سرزمین رؤیاها» است؛ فیلم تازهء شگفتی که در آمریکا میگذرد ولی چه بسیارند کسانی که از آن معنای آن چیزی سرشار دریافت می کنند که شجاع در یادداشت زیر، بهعنوان انقلاب نوین ایران توصیفاش میکند.◄
منی که به هر دلیلی (خانواده، بیپولی، بیسوادی و ...) نتونستم فرار کنم، هر روز که بیدار میشم می بینم بیشتر از زندگی محروم شدم، منی که هر روز صبح ساعت ۶:۲۰ صبح باید بیدار بشم برم سرکار و ساعت ۸:۲۰ دقیقه برسم خونه، برای غذا خوردن باید فکر این باشم چی بخورم که گرون نباشه، یا بتونم سالی دوبار برم شهرستان پیش خونوادهم، لباس و باقی تفریحات که برای شما عادی هست رو ما کارگرا اصلا ایدهای دربارهشون نداریم.◄ |
سمی که دختران ما را با آن مسموم کردهاند نوا زند این نوشته قرار بود به مطالبات حداقلی جنبش «زن زندگی آزادی» از آموزش برابر بپردازد. اما خاصیت مردسالاری این است که هر روز خطر جدیدی را به زنان و دختران تحمیل میکند و شما را مجبور میکند مثلاً به جای مطالبه برابری جنسیتی در محتوی و فضای آموزشی، حق داشتن امنیت در مدرسه و حق نفسکشیدن را طلب کنید.◄
(با نگاهی به نظرات آریل دورفمن) شکنجهگران و شکنجهدیدگان چگونه میتوانند در یک سرزمین کنار هم زندگی کنند؟ چگونه میتوان جراحات کشوری را التیام بخشید که سخت از سرکوب آسیب دیده و ترس از بیپرده سخنگفتن بر همه جای آن سایه افکنده؟ آنگاه که دروغگویی به عادت تبدیل شده چگونه میتوان به حقیقت دست یافت؟... آیا کار درستی است که برای تعمیم و تضمین صلح و آرامش حقیقت را فدا کنیم؟ سرکوب این گذشته چه عواقبی به دنبال دارد؟ و کدام واقعیت را در گوش ما زمزمه یا فریاد میکند؟◄
معنای بازیِ «صفر یا صدِ» خامنه ای فقدان اعتماد به نفس واقعی و هراسِ از دست دادن قدرت، هوشی غریزی برای حکمرانیاش ایجاد کرد. خامنه ای که میدانست محبوبیت نظام جمهوری اسلامی به سمت افول است و از طرفی خودش در مجموعهی نظام نیز جایگاه متزلزلی دارد، دریافت که چگونه ایدیولوژی را در خدمت حفظ قدرت درآوَرَد و خودش را یگانه مومن، مُنادی و پیشوای آن بشناسانَد. اگر خمینی به واسطهی یک انقلاب، آن جایگاه خدایگون را کسب کرد، حالا نوبت وارثش رسیده بود که آن را به طور مصنوعی برای خود بازسازی کند.◄
تبدیل هراس حکومتی به هراس اجتماعی حکومت در هراس قیام مردم است. آیتالله جوادی آملی گفته است “مسئولان بیعرضه، اگر ملت قیام کنند ما راه فرار نداریم.” زمانی که بحرانهای چندلایه و مستمر رخ دهد، حکومت، مانند شوروی، میتواند از دورن هم بپاشد و تمام متحدان وابستهاش را هم در بحران غرق کند. این هراس سبب شده که “خواص” حاضر نشوند از سیاست سرکوب خامنهای پشتیبانی کنند. دستگاه امنیتی میکوشد این هراس را به جامعه منتقل، و یا حداقل هراس برابر ایجاد کند.◄
روند شکل گیری ایدهء حقوق شهروند شهروندیِ افراد در یک شهر- و تعلقِ آنها- هدف اصلیای است که به آنها اجازه میدهد بهطور متقابل همدیگر را از زندگیها و فضای شخصیشان منع کنند. تا جایی که همچنان وارث این دوراهی میان مشترکالمنافع و شهروندی افرادش هستیم، درس دلسرد کننده به نظر این باشد که لازم است هنوز هم در مورد طبیعتِ حقوق و هم در مورد طبیعتِ شهروندان بیشتر بیندیشیم. درس برانگیزاننده این است که برای اندیشیدن دربارهی این دو ایده بهطور توأمان، آگاهی از تاریخ مدنیِ مشترک، ضرورتی گریزناپذیر است.◄
چرا وحدت کلمهء اپوزیسیون تاثیر میدانی ندارد؟امروز دیدم «شورای گذار» و «حزب مشروطه» و «شورای ملی تصمیم» بیانیهء اتحاد داده اند و لابد همه انتظار داریم، پس از همکاری مصلحتی چهره های پرفالور و اکتیو در فضای مجازی با رضا پهلوی، همین فردا انقلاب ژینا، یا همان انقلاب زن زندگی آزادی، همانند انقلاب تباه ۵۷ پیروز شود و همه با هم خوشحال و خندان به ایران برگردیم و لابد شاهزاده را هم بر مصدر امور بگذاریم و - بدون توجه به فقر فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و غیره - انتطار داشته باشیم که رضا پهلوی، چون فرزند رضا شاه و محمدرضا شاه است، معجزه کند و دلار ۷ تومن شود و بساط عشق و حال جور شود و پاسپورت شیر و خورشید برگردد و عمه سوسن و دایی باقر هم از فرنگ رهسپار خانه ملت شوند و خلاصه نه چک بزنیم نه چونه، دموکراسی بیاد تو خونه!◄
چرا مردان باید علیه مردسالاری شورش کنند؟ مردان اکنون در همراهی و حمایت از جنبش زنان، به چالشگران اقتدار مردسالاری در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند. اگر تا امروز بسیاری از مردان از امتیازاتی بهره میبردهاند که حکومت زنستیز برای آنها ایجاد کرده بود، حال کم و بیش دریافتهاند که مردسالاری معضل همه است نه فقط زنان. مردان نیز میتوانند از جمله قربانیان نظام مردسالاری باشند و توسط آن سرکوب شوند؛ چه در خیابان و چه در سایر عرصهها.◄
اگر اکثریت یک جامعه ضددموکرات، ضدآزادی و استبدادخواه باشند، خود را به جامعه تحمیل میکنند ــ در هر فُرم! در شکل جمهوری این کار را آسانتر انجام خواهند داد! بسیار آسانتر! در چشم بر هم زدنی! برایم عجیب است، ایرانیانی که ۱۲۰ سال است «بحران دولت» و «نزاع حاکمیتی» داشتهاند، هنوز درک نکردهاند «شکل حاکمیت» چقدر میتواند پوچ باشد. اما راهحل چیست؟◄
هزار بادهء ناخورده در رگ تاک است! صاحب نظری گفته است: «نشست واشنگتن پایان "بازی وکالت دادن" بود». من می خواهم به ایشان، از زبان اقبال لاهوتی، پاسخ دهم که «رفیق! انقدر زود داوری نکن، چرا که "هزار بادهء ناخورده در رگ تاک است"». و بقیهء این مقاله هم برای گسترده کردن همین پاسخ است بصورت توجه به اینکه معنای این وکالت دادن چیست؟ و چرا نشست واشنگتن نمی تواند پایان مأموریت وکیل مائی باشد که – بهر تعداد که شما بگوئید! - عده ای از ایرانیانیم؟◄
واکاوی وضعیت ترس در سپهر سیاسی ایران اگر کسی خیرخواه سرکوبگران باشد فقط دعا میکند که توان سرکوب این جنبش را نداشته باشند و به نحوی خواستههای مردم محقق گردد. در صورتی که حکومت حتی برای چند ماه موفق به سرکوب این جنبش شود در آینده نه چندان دور با وضعیت بسیار دردناکی مواجه میشود. آنچه او با آن مواجه خواهد شد، میانسالهایی است که چیزی برای از دست دادن ندارند و خوشخیالترینِ آنها هم از عقبنشینی حکومت ناامید شدهاند.◄
سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان مییابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما میتواند با تغییر رویه، پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.◄
آنچه توجهی من را به خود جلب میکند، بردار تصاعدی رشد لمپنیسم در دورههای اخیر با رخدادهای سیاسی و گشوده شدن گسلهای اجتماعی، در همهسو و نزد همهء طرفین هر موضوع حادث یا مقولهی درگیر جامعه است؛ گویی که لمپنیسم، مانند یک پی رنگ تاریخی، به خصلت دائمی و تکرارشوندهی الگوهای فعال در جامعهی امروز بدل شده باشد. البته گمان نمیکنم بررسی کیفی یا آماری ویژهای در این خصوص در دسترس باشد، اما، آنچه نقطهی عزیمت یادداشت حاضر بوده، مشاهدات شخصی نگارنده- بیشتر در فضای مجازی ایرانی- فارسی، و مقایسهی آن با فضاهای عمومی مشابه به زبانهای فرانسه یا انگلیسی است.◄ |
سخنران: یزدان شهدائی سخنگوی جدید شورای گذار
مدير جلسه: عباس دانشور
پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب
موانع فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران از دیدگاه تفکر سیستمی گفتگو با مهندس جمشید قراجه داغی زیر نظر اسماعیل نوری علا https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان نوشتهء اسماعیل نوری علا زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک نوشتهء «لرد کین راس» ترجمهء اسماعیل نوری علا
خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان
«باشگاه ادبیات» در یک دهۀ گذشته برای نیل به اهداف خود صرفاً به امکانات مادی و فعالیت داوطلبانه موسس و مدیر آن و اندک کمکهای داوطلبانه کتابخوانهای داخل و خارج ایران وابسته بوده و بس. اما ادامۀ این راه به شکل سابق میسر نیست. چون نیروی جسمانی، درآمد و زمان موسس باشگاه محدود است و با توجه به بالا رفتن سن و هزینهها روز به روز کاهش مییابد. از این رو برای ادامه کار، انتقال دستآورد یک دهه کار و کوشش به خانهء جدید، و از همه مهمتر راه اندازی و تکمیل چند پروژء بزرگ نیاز به همیاری داریم. ◄
|