|
------------------------------
=========================== =========================== |
||||
بسیجی: وظیفهء دفاع از «ارزش ها» با ما ست!
برنامه ای از حزب سکولار دموکرات ایرانیان آرشیو سکولار دموکراسی◄ آرشیو تلویزیون ایران فردا◄
نگاهی به کنفرانس 26 مارس تورنتو در آینده ایران ما رقابت بین جمهوری و سلطنت را خواهیم داشت، بین اقوام ایرانی و سلطنت را خواهیم داشت، این چیزی نیست که با کوشش من و شما در سالن های در بسته حل بشود. مهم اینکه متمدنانه یاد بگیریم دشمن هم نیستیم و باید، برخلاف این چند ماه اخیر اینکه جریانی بخواهد هیرارشی [سلسله مراتب] ایجاد بکند این هوس را از دلمان بزدائیم و بیشتر اعتماد بسازیم و بتوانیم همکاری بکنیم.◄
فدوی بعنوان مدخل عرض می کند که، به فتوای علمای سلف، دوغ و دوشاب را هیچگاه نباید یکی پنداشت. بر این پایه، نخست «دوغ» را ملاحظه کنید: * رویداد۲۴: حجت الاسلام حسین وحیدپور کارشناس صداوسیما و استاد حوزهء علمیه گفته پولی که آرایشگر از تراشیدن ریش بر سر سفره زن و بچه خود میبرد اشکال شرعی دارد و گناه است و آثار نامطلوبی بر جای خواهد گذاشت! و اما «دوشاب»: * در افغانستان، مرد متوفائی را، که ریش اش از حد مقرر در شرع انور کوتاه تر بود، برادرانه به شلاق بستند. خب حال فدوی نباید بگوید براستی که طالبان داریم تا طالبان!◄
فراتر از انقلاب: رنسانس ایرانی تابحال کوهنوردی رفتید؟ هرچقدر کوه مرتفع تر باشد، سختی رسیدن به قله بیشتر است و انرژی و توان بیشتری از شما می گیرد. رها شدن از شر حکومت مذهبی هم پیروزی بسیار بزرگی است که متناسب آن باید هزینه داد. این پیروزی ایران را و نسل های بعدی را خوشبخت خواهد کرد و منطقه را نیز متحول خواهد نمود.◄
انقلاب ملی ایرانیان با تأکید بر اصل «حاکمیت ملّی»، سناریوهای رژيم اسلامی درباره نسبت دادن اعتراضات به بیگانگان را خنثی کرده و هیاهوی برخی بلندگوهای رسانهای تجزیهطلبان را بیاثر کردهاند... چنتهء جناحین رژيم اسلامی نیز خالی ست و اتاقهای فکر نظام تا کنون در پیشبرد سناریو برای انحراف انقلاب ملی ایران ناکام ماندهاند. در این میان، رهبر پریشانحال نظام که به هر بهانهای سخنرانی میکند، همواره بر سه نکته تکیه دارد: هراس از پهلوی، توطئه دشمنان و توهم دستاوردهای بیبدیل انقلاب۵۷ و نظام مقتدر!◄
چند پرسش از صاحبان منشور «جمهوری ایران»انقلاب بهمن ۵۷، کشور را به پرتگاه بحران های هولناک نا کارآمدی، فساد، فقر و فلاکت بی حد و حصر کنونی هدایت کرد، تا لاجرم نهال انقلاب ژینا برای نجات کشور سر برکشد... پرچم این جنبش تنها زمانی تمام قد بر افراشته خواهد شد که شخصیتها و نیروهای دموکرات، خیر مشترک ملی را بر منافع دیگر خود مقدم شمرده و برای نجات کشور، همبستگی و همکاری را اولویت درجه اول خود بشمارند. متاسفانه، فعلا نشانی از این رفتار در بخش عمدهای از طیف جمهوریخواهی یافت نمیشود.◄
اگر بخواهم نقدی اصولی بر جریان روشنفکری ایران وارد بدانم، این است که راهکاری برای توسعه نداشت. نه به این معنا که ایدهای نداشت ــ ایدههای یوتوپیایی یا رمانتیک فراوان داشت. اما درک نکرده بود که قضیه بسیار دشوارتر از آن چیزی است که حساب میکرد. میخواستند با جدول ضرب پیچیدهترین معادلات را حل کنند و به آن جدول ضرب هم غره بودند، زیرا هیچگاه راهحلهایی که از جدول ضربشان درمیآمد به مرحله اجرا گذاشته نمیشد تا مشخص شود چقدر سادهلوحانه است.◄
آه که هنوز خون نخوت سلطان محمد خوارزمشاه و شاه اسماعیل صفوی و آقامحمدخان قاجار در رگهای حکومتیان میدود و هنوز شور و سطوت حسن صباح و شیخ حسن جوری و حسین فاطمی و خسرو روزبه و نواب صفوی و صادق خلخالی در روح بسیاری از مخالفان حکومت جاری است. در حالی که ایران بیش از هر وقت دیگر به روزبه پوردادویه (ابن مقفع) و بونصر مُشکان و امیرکبیر و داور و فروغی و بختیار و بازرگان و طالقانی و بهشتی نیاز دارد.◄
سال ۱۴۰۱ سال خیزشی سراسری بود علیه حاکمیتی که حملات اش را علیه «زن، زندگی، آزادی» یکپارچهتر کرده بود. در سالی که گذشت، جبههها بیش از پیش روشن و خطکشیها مطلق شد: جبههء حاکمیت و جبههء جنبشهای اجتماعی. ۱۴۰۱ با گردنکشی حاکمیتی که به فاز جدید یکپارچگی خود میبالید شروع شد، اما مردم، در خط پیوستهای از اعتراضات صنفی و در چند مرحله خیزش خیابانی، شوک سنگینی به حاکمیت وارد کردند.◄
|
یا «تو نمی تونی منو شبیه خودت کنی!» گر چه انقلاب اسلامی با کشتن صدها هزار نفر در جنگ های خواسته و ناخواسته اش_ و تلاش برای صدور انقلاب تباهش_ ایران را بر لبه پرتگاه نیستی نشانده است اما در همین لحظه های هراس انگیز، فرهنگ ایران چو ققنوس از خاکستر خویش احیا شده است و در زیر پوست این ایرانشهر افسانه ای، انقلابی جاری است که فریادش ریشه در آرزوهای زنده بگور شده این سرزمین دارد.◄
غربیها شاید با بیش از صد کشور که اصلاً سیستم داخلی آنها را قبول ندارند روابط گسترده دارند چون با آنها منافع مشترک دارند. دموکراسی در داخل کشورهای غربی یک اصل جدی، متقن و مورد تفاهم است، اما در سیاست خارجی، اهرمی تنومند و جذاب برای فشار است. غرب به وضوح نمیخواهد ایران یک قدرت هستهای شود ولی با قدرتمند و ثروتمند شدن ایران مشکلی ندارد. در مقابل، همسایگان ایران نه میخواهند ایران هستهای شود و نه قدرتمند و نه ثروتمند. غرب حتی ممکن است با حملۀ نظامی از هستهای شدن ایران جلوگیری کند، ولی همسایگان ایران با قدرت نرم مالی، رسانهای، تعلیق و سناریوهای درجا زدن اقتصاد و توسعه کشور، مانع قدرتمند شدن آن خواهند شد.◄
جند و چون نظریهء «پادشاهی انتخابی» در گقتگوی اسماعیل نوری علا با علیرضا میبدی◄
پیش بینی و برنامه ریزی برای دخالت در آیندهء ایران در مهستان سکولار دموکرات های ایران امروز قرار است که، بجای پرداختن مطول به روزگار دیروز و امروزمان، اندکی به فردا بپردازم، فردائی که نام و صفت زیبای «آینده» را بر خود دارد، به معنی زمانه ای که دارد می آید. آینده است، و چون آمد رونده و رفته می شود و در صفخات تاریخ جای می گیرد اما جای پایش بر زندگی همهء ما می ماند.من امروز می خواهم در مورد اینکه یک آدم سکولار دموکرات این آینده، این در حال آمدن، را چگونه می بیند و ارزیابی می کند و نسبت به آن واکنش نشان می دهد و برای شکل دادن به آن آینده ی هنوز نیامده، بصورتی که مطلوب اوست، دست به برنامه ریزی می زند برایتان صحبت کنم.◄
«فدرالیسم قومی»، طرحی ارتجاعی برای آیندهء ایران واقعیت این است که در بخش های پیشرفته تر ایران جریانات واپسگرای اسلامگرا و استالینیست چند دهه است که در میان اکثریت فعالان سیاسی و حقوق بشری به کنار گذاشته شده اند و کسی در جنبش مدنی یا در اپوزیسیون جدید سیاسی ایران رابطه ای با این گونه جریانات ندارد و هیچ آدم عاقلی خود را هوادار این جریانات عقب مانده نمی داند که نظیر جمهوری اسلامی هنوز می خواهند نان شهیدان 30 سال پیش خود را بخورند. اما در بخش هایی از ایران نظیر کردستان هنوز بسیاری ار فعالین جنبش مدنی از گروه های استالیسنیت واهمه دارند.◄
ششم فروردین امسال در کنفرانس تورنتو چه گذشت؟ شهر تورنتو در کانادا، در دو روز پایان هفته ای که گذشت (5 و 6 فروردین 1402) شاهد چند گردهمائی سیاسی بود. برنامه های شنبه 5 فروردین را سازمان فرهنگی موسوم به «تیرگان» برگزار می کرد و چهره های اصلی شرکت کننده در آن همان شش تن شرکت کننده در کنفرانس دانشگاه جورج تاون شهر واشنگتن دی.سی بودند. اما روز بعد کنفرانس دیگری در همان شهر برگذار می شد که وحودش تحت الشعاع مجالس روز قبل قرار گرفت در واقع ما در این دو روز شاهد نمایش نظرات دو جبههء سیاسی بودیم که آشکارا در برابر هم صف بندی کرده بودند. اخبار روز شنبه را در همه جا می توان یافت اما اخبار وقایع روز یکشنبه بیشتر در سایت های احزاب قومیتی (که امروز خود را «اتنیک» می خوانند) یافت می شوند.◄
توان و ناتوانی روشنفکران در تحولات سیاسی اساسا طرح سوالاتی از این دست که نقش روشنفکران در انقلاب سال ۵۷ و ساقط شدن حکومت پهلوی تا چه اندازهای بوده است؟ و اگر آنها در این کار نقش داشتهاند با توجه به عواقب آن چرا آنان قادر به درک این عواقب نبودهاند؟ سوال هایی درست بوده و قابل درنگ کردن میباشند. در این نوشتار سعی میشود با کمک گرفتن از تجربه تاریخی جمهوری وایمار در آلمان و نقش روشنفکران در سقوط آن و به طور کلی رابطهء «روشنفکران و قدرت» توجه شده و از این طریق شاید جوابی برای چنین سوالهایی بیابیم.◄
دربارهء کاربرد تاکتیک «فعلاً و بعداً» در روند اتحاد ما اکنون در فاز «فعلاً» هستیم و شعار ضرورت «اتحاد همه با هم» نیز قوی تر از همیشه نیرو و فشار خود را بر اپوزیسیون حکومت اسلامی وارد می کند. و درست در همین دوران «فعلاً» است که اعمال تکتیک های خدعه آمیز رونق می گیرد و هرچه حافظ داد بزند که «هزار وعدهء خوبان یکی وفا نکند» حرف در آدمیان ساده دل یا «خدعه گر متقابل» اثر نمی کند. اما این وظیفهء مائی را که دوست نداریم آیندهء جوانان کشورمان دستخوش حوادث خونین شود تغییر نمی دهد؛ جوانانی که اکنون با صدای بلند و سینه آمادهء گلوله به جستجوی یک زندگی معمولی که در آن آزادی باشد برخاسته اند.◄
گاهشماری ملی، گامی بسوی سکولاریسم فهرست ملت های کهن، با فرهنگ، و پیشرفتهء جهان را که بر آئین های باستانی خویش و بویژه یک گاهشمار ملی پای میفشارند، همچنان میتوان پی گرفت. اگر گسست از فرهنگ دینی در سال 1354 خشم همگان را برانگیخت و سرآمدان جامعه، بویژه آنان که خود را مارکسیست، سوسیالیست، چپ یا دستکم سکولار مینامیدند، بر آن شوریدند، تنها از آن رو که ایران دههء پنجاه در مرداب فرهنگ واپسگرای دینی دست و پا میزد و اگر دیوانسالاری پهلوی نمیبود، هیولای روحانیت شیعه بسیار زودتر از سال 1357 همهء دستآوردهای مدرن ایران را در کام سیری ناپذیر خود فرو برده برد. امروزه ولی ما در کوران یک رستاخیز بزرگ ملی بسر میبریم.◄
پُست مدرنیسم نهتنها برای دموکراسی بلکه برای خودِ مدرنیته نیز نوعی تهدید به شمار میرود. شاید این ادعایی جسورانه یا مبالغهآمیز به نظر برسد اما واقعیت این است که مجموعهی باورها و ارزشهایی که در ژرفای پست مدرنیسم جای دارند، مرزهای محیطِ دانشگاهی را در هم شکسته و قدرتِ بسیاری در جامعهء غربی به دست آورده است. هرچند «نشانگان» غیرمنطقی و هویت گرایانهء پست مدرنیسم بهراحتی قابلِ تشخیصاند و بسیار هم مورد انتقاد قرار گرفتهاند، اما صفات و خصلتهای نهفته در آنها بهخوبی درک نشدهاند.◄
موضوع فقط بر سر حجاب نیست بلکه بر سر آن چیزی است که تحمیل می شود و امر می کند به: خود سانسوری، خود پوشانی، خود محو کردن و خود نبودن! حداقل خود نبودن نصفی از جامعه. قرار است تو خودت نباشی، اصلا تویی در کار نباشد، هیچ بودن زیر سایهء سنگینی که می خواهد تو را از درون خوره وار بخورد و له کند. همین است که وقتی به ادبیات و نوشتن می رسد کار دست آدم می دهد.◄
گفتگوگر: فرشته نزاکتی (رادیو زمانه) مردم ایران، و بخصوص جوانان ایران، به مرحلهای رسیده اند که دیگر دروغ و دغل رژیم را (که به نام مذهب مشتی خرافات و جهل و نادانی را به خورد مردم میداد، و خیلی هم سیستماتیک این کار را می کرد) بر نمی تابند... جوانان ایران با حرکتی که کردند و اینطور شجاع و زنده به میدان آمدند، به خلاف تمام تئوری ها و نظریه های قبلی، یک چیز را به همه ما نشان دادند: اینکه اینها آگاه هستند به کاری که میکنند. اینها خیلی زمینی تر و ملموس تر حرکت خودشان را آغاز کرده اند تا اینکه در لایه های تئوریک و نظریه هائی که معلوم نیست مال کی و کجا هست گرفتار باشند.◄ |
سخنران: میترا جشنی
مدير جلسه: عباس دانشور
پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب
موانع فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران از دیدگاه تفکر سیستمی گفتگو با مهندس جمشید قراجه داغی زیر نظر اسماعیل نوری علا https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان نوشتهء اسماعیل نوری علا زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک نوشتهء «لرد کین راس» ترجمهء اسماعیل نوری علا
خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان
«باشگاه ادبیات» در یک دهۀ گذشته برای نیل به اهداف خود صرفاً به امکانات مادی و فعالیت داوطلبانه موسس و مدیر آن و اندک کمکهای داوطلبانه کتابخوانهای داخل و خارج ایران وابسته بوده و بس. اما ادامۀ این راه به شکل سابق میسر نیست. چون نیروی جسمانی، درآمد و زمان موسس باشگاه محدود است و با توجه به بالا رفتن سن و هزینهها روز به روز کاهش مییابد. از این رو برای ادامه کار، انتقال دستآورد یک دهه کار و کوشش به خانهء جدید، و از همه مهمتر راه اندازی و تکمیل چند پروژء بزرگ نیاز به همیاری داریم. ◄
|