|
---------------------------- ------------------------------ ----------------------------- -------------------------------- |
||||
وقتی محتوای آموزشی از حوزههای علمیه بیرون میآید با نگاهی به ساختار مدیریت در سازمان پژوهش و برنامهریزی کتابهای درسی که یکی از مهمترین سازمانهای وزارت آموزش و پرورش است، درمییابیم تمامی مدیران و روسای این سازمان از بدو تغییر نام در سال ۱۳۵۸ از حوزهء علمیه آمدهاند. اما نگرانی خامنهای، از دست دادن کنترل نسل موسوم به «زد» است که در تحولات اخیر ایران نقشی تعیینکننده در شکل گرفتن جنبش «زن، زندگی، آزادی» داشتند و حالا هم در صف مقدم اعتراض به تمامیت نظام اسلامی ایستادهاند.◄
«دهه هشتادیها»؛ ظهور نوجوانی جدید علیاصغر سیدآبادی نویسنده و پژوهشگر شناختهشده حوزه کودک و نوجوان، یک دهه پنجاهی است که سالهاست دغدغه کودک و نوجوان دارد و از نزدیک با ایشان در ارتباط است. او اخیرا در فضای مجازی، مطالب جالب توجه و راهگشا و آگاهیبخشی درباره دهه هشتادیها منتشر کرده و بسیاری از کلیشههای رایج درباره آنها را مورد انتقاد قرار داده است. به این مناسبت و برای فهم بهتر آنچه در جامعه در جریان است، سراغ او رفتیم و از او خواهش کردیم تا دیدگاههایش را برای مخاطبان «اعتماد» بیان کند.◄
فدوی به صرافت دریافت که در صدر اسلام عزیز هم "موساد" بوده است! و نیز، داستان قتل علی(ع)، توسط ابن ملجم نابکار شدیداً ساختگی ست؛ باورتان نمی شود؟ پس سند اش را ببینید، تا رستگار شوید! * العربیه: سخنان جنجالی الخزعلی: امام علی توسط «موساد» ترور شد! و در ادامهء خبر حیرت اثر: * بسیاری از کاربران عراقی ویدیویی را به اشتراک گذاشتند که طی آن «الخزعلی» در جریان سخنرانی خود دربارهء "مهدویت" مدعی میشود که «اصحاب پرچمهای قرمز که عناصر موساد هستند به ترور امام علی اقدام کردند.»◄
برنامه ای از حزب سکولار دموکرات ایرانیان آرشیو سکولار دموکراسی◄ آرشیو تلویزیون ایران فردا◄
اعتراف می کنم به خیابان / اعتراف می کنم به توسری و سر پوز زنی / اعتراف می کنم که خدا رهاست و خدا عبد و عبید و بنده نمی خواست / اعتراف می کنم که خدا هر چه نبود، اما مرد هم نبود / اعتراف می کنم به رهایی / و اینکه هرزگی هرز رفتن انسان است در زنجیر خودش / اعتراف می کنم که / همدستانم از شماره باز نمی مانند / نام های شان زیبایی را مبهوت می کند / همدستانم هم-توسری-هایم بودند / اعتراف می کنم که همدست انگشت های مادرم شده بودم.◄
اي كارگران ارزان / دست را چگونه مي توان شست / از كار، / و دهان از اذكار، / بشوييد و بنشينيد و بشنويد / كه ذكر مصيبت تان دارم و / صاحب عزا، هنگفت است! // دست بشوييد ديگر / دستي: نشيمنگاه پينه / رستنگاهِ چرك و ريم و لكه / پوستي كه از شدت اشياء كلفت است / بند بندي از مفاصل ماهري كه شرف را به زيبايي پينه مي زنند...◄
جنازه ها را بيدار كن / از كنار ديوارهاى تيرباران / از زير چوبه هاى دار / از درون گورهاى پنهانى. // بگو لباس هاشان را بپوشند / يكى دو قدم بردارند / و آزادانه بيرون بيايند. // ببينند که ترس هاشان / همچون برف مى بارد و / همچون باران مى ريزد / روى همين پياده رو / روى خيابان هاى خالى از عابر / روى كتاب هاى سوخته...◄
از هر گونه مناقشه و منازعه و درگیری و گفتگو و بحث و جدل در خصوص مسأله حجاب یا هر موضوع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی دیگر باید استقبال کرد و بر شدت آن افزود، حتی اگر گاه شکل خشونتآمیز به خود گیرد. منازعه یعنی با هم بودگی و اجتماع. منازعه قوام بخش یک زندگی اجتماعی-سیاسیِ پویا است. منازعه آغاز فهم اختلاف و وجود شکاف در درون جامعه و یکنواخت و یکدست نبودن جامعه است.◄
دور از ذهنیت قربانی: داستان محرومیت از تحصیل نهتنها شیرازیها بلکه جوانانی از شهرهای دیگر نیز دانشکدهی مهندسی شیراز را میشناسند و بسیاری از دانشآموزان در سال کنکور برای پذیرش در این دانشکده سخت تلاش میکنند. خانوادههای شیرازی بعد از چند دانشگاه خیلی معتبر در تهران مایلاند که فرزندشان دوران تحصیل را در کنار خانواده و فامیل، که روابط بسیار درهمتنیده و منسجمی هم دارند، در دانشگاه شیراز بگذراند. اینها خواستهها و علایق طبیعیِ افراد یک جامعه است. من و خانوادهام هم مثل سایر همشهریهایمان همین حس را داشتیم.◄ |
یکی از بازتاب های سیاستِ خارجی حکومت اسلامی مسلط بر ایران، «سونامی رسانه ایِ» چهار جانبه و فراگیری ست که برای روانگردانی و فریبِ مردمان ایران از درون و بیرون در غُرّش و فوّارش است... که برخی از بازتاب ها و برآیندهای آن را بروشنی می توان دید. یکی این که اکنون انگار هیچ گونه باهمی و همدستی و همراهی و همکاری میان ایرانیان شدنی نمی نماید و هر گردهمایی با شتاب به از هم گریزی کشیده می شود. دیگر این که پرسش های بسیار ساده برای بسیاری از مردم در – گسترهء همگانی – پاسخ های ناراست و نادرست می گیرند. یکی دیگر نیز دسته بندی کردن مردم و بسته بندی کردن هر دسته با برچسبی باردار است؛ مانند: پنجاه و هفتی، برانداز، روشنفکر، رژیمی و...◄
یک بار برای همیشه باید به این پرسش پاسخ داد که وضعیت ما ایرانیان به لحاظ «منش دموکراتیک» چگونه است؟ اصلاً «دموکراسی» از کجا میآید؟ آیا ایرانیان شایستگی دموکراسی را ندارند؟ به ویژه نسل جدید؛ آیا «نسل زِد» چیزی از دموکراسی نمیفهمد؟ به گمان من «بدفهمی» بسیار عمیقی دربارۀ این مسئله وجود دارد. گروهی هستند که با نگاهی تحقیرآمیز و با نخوتی روشنفکرانه جامعۀ ایرانی را شایستۀ دموکراسی نمیدانند. اما اصلاً معیار «دموکرات بودن یا نبودن» چیست؟◄
«مرد بیمار»ی دچار کهولت رو به مرگ این «مرد بیمار ما» - جمهوری اسلامی را میگویم - به بیماری کهولت مبتلا شده و عمر مفیدش را کرده است. من شش ماه پیش در اوج جنبش مهسا پیشبینی کردم که آینده ایران میتواند شیبه ونزوئلا باشد و نوعی توازن پنجاه پنجاه بین نظام و مخالفان اش برقرار خواهد شد اما حالا که شش ماه گذشته، به وضوح نشانههایی از بر هم خوردن توازن قوا به نفع مخالفان به چشم میخورد.◄
آسیب شناسی دورهء گذار و دو قدرت محافظ در صورت گذار جامعه از دیکتاتوری، برای پایداری دموکراسی، طبقات اجتماعی مختلف باید منافع متفاوت خود را در نظم جدید بیابند تا پشتیبان آن باشند. این منافع در سه حوزه مرتبط به هم، یعنی آزادی، توسعۀ اقتصادی، و عدالت اجتماعی، و همچنین خواست و ارادهء دولت سکولار در حفظ همه جانبهء حقوق شهروندی، حکمرانی قانونی لازم است. نمونهء بارز جامعهای که به دلیل حضور تشکلهای مستقل جامعه مدنی توانست از دیکتاتوری گذر کرده به آزادی و دموکراسی دست یابد، اما نتوانست آنرا حفظ کند تونس بود.◄
ایران؛ جایی که مارکس و وبر، لنین و آرنت بههم میرسند از مارکس تا وبر، از لوکزامبورگ و لنین تا آرنت همگی بر خشم انباشتهی گروهها و طبقاتِ اجتماعی و اقتصادی در متونشان تأکید کردهاند. خشمی که برآمده از ستم و استثمار و محرومیت است و میتواند در نقاط عطف تاریخ به خیزشی انقلابی بدل شود و بساط نظم و سلطهی مستقر را درهم بپیچد. آنچه در ایران امروز شاهدش هستیم همانا تحقق عملی رهیافتها و پیشبینیهای فکری و نظری است.◄
خودکامگیِ خمینی از کجا آغاز شد؟ پیش از پیروزی انقلاب یا پس از پیروزی انقلاب؟ اگر معنی خودکامگی ایستادن یک فرد (خودکامه) در برابر جامعهای ست که اکثریت اش در سمت مخالف حرکت او حرکت میکنند این اقدام نمیتونسته پیش از پیروزی انقلاب روی داده باشه. این خودکامگی باید پس از پیروزی انقلاب روی داده باشه. اگر پس از پیروزی انقلاب روی داده باشه باید گفت اکثریت مردم، پس از پیروزی انقلاب در سمت خمینی حرکت نمیکردهاند. اگر در سمت موافقش حرکت کرده بودند او نیازی به کودتا و سرکوب کردن شان نداشت. اگر در سمت مخالف اش حرکت میکردهاند این مخالفت از کجا آغاز شده؟◄
کسانی که ادعای ایرانی بودن دارند و حزب و گروه سیاسی خود را حزب و گروه ایرانی معرفی میکنند اما در اسناد رسمی سازمان های خود از بردن نام ملت ایران خودداری میکنند، و به عکس بر وجود تیرههای ایرانی متمرکز میشوند، و برای القاء شبهه آنها را نیز با الفاظی نامفهوم برای عامهی مردم مانند واژهی غلط انداز «اتنیک» مینامند، باید بگویند چگونه ایرانیانی هستند، و اگر به وجود ملت ایران اعتقادندارند بنا به چه اصلی به خود حق دخالت در سرنوشت ملت ایران را میدهند.◄
مقایسهء سفر شاهزاده به اسرائیل علی حسین نژاد (عضو سابق سازمان مجاهدین) پس از سفر چند روزهء شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل، آقای مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، در پیامی در راستای محکوم کردن این سفر، به نکاتی اشاره کرده است که بی پایه بودن آنها در مقایسه با رفتن خود او و محاهدین اش به عراق، آن هم زمانی که عراق به ایران حمله کرد و شعله حنگ فروزان بود، روشن می شود. به این نکات توجه کنیم.◄
چطور گاهی «داوود» بر «جالوت» پیروز میشود؟ با وجود اینکه داوود از نظر قدرت بدنی و مهارت رزمی به گرد پای جالوت نمیرسید، توانست با اتخاذ یک راهبرد (استراتژی) خلاقانه حریف خود را به زیر کشد. داوود زیرکانه تصمیم گرفت به جای استفاده از شمشیر در برابر یک شمشیرباز کارکشته، قلابسنگ سادهء خود را به کار بگیرد. با این کار ابزاری را برای نبرد انتخاب کرد که اولاً در اختیار جالوت نبود و ثانیاً در آن ماهر بود.◄
۴۶ سال پس از درگذشت دکتر علی شریعتی، نشستی با عنوان گفتوگو برای نجات ایران در کلابهاوس برگزار شد که در آن ۴۲ نفر حضور داشتند. اولین سخنران و افتتاح کنندهء همایش - که یک نوع اعلام موضع همایش نیز تلقی شد - هاشم آغاجری بود، یعنی همان کسی که در نشست 7 سال پیش وعده داده بود که روح شریعتی طی یک رستاخیز بازخواهد گشت... جالب نیست؟ اغلب افراد حاضر در نشست از یک نحلهء فکری بوده و شریعتیگرایی نقطهء مشترکشان بود... این جریان غیرسکولار، همان شرمگینانی بودند که روزی روزگاری در سال ۵۷ کمر به نجات ایران با انقلاب بسته بودند!◄
جامعۀ ایران و بهویژه زنان آن در تصمیمی اعلامنشده بازی خود با حکومت را از بوکس و کشتی به شطرنج تغییر دادهاند و پهلوانِ کلفتبازو را پشت میز شطرنج شکست خواهند داد. چرا؟ چون این حکومت شطرنج بلد نیست، همانقدر که دیپلماسی ندارد و نباید با آن جنگید چون تنها توانش فشردن دکمه شلیک و ماشۀ شاتگان است.◄
خاموشی تماشاخانههای غیر دولتی در ایران سالهاست که جشنوارههای هنری و فرهنگی در ایران خمودهاند. اقتصاد هنر متورم و بحرانزده است. دولتها بودجهء کافی و ارادهء لازم برای مهار این بحران را در اختیار ندارند. دولت یازدهم چارهای اندیشید: خصوصی سازی هنر و فرهنگ ایران زیر سقف سانسور. اما به جای گشایش بحران دیگری نمود یافت: تعداد تماشاخانههای خصوصی پنج برابر شد، همزمان دستگاه نظارت و سانسور و خودسانسوریها برای بقای اقتصادی گستردهتر شد و نمایشها هم برای جلب تماشاگر رو به ابتذال گذاشت. حاصل یک هنر بازاری بود.◄
رقص اعتراضی، جلوهای نمادین و باشکوه آنگاه که معترضی از خود عبور میکند و به قصد آشکار کردن حقیقت یا بلند کردن فریادی، بدن اش را به خدمت میگیرد، کنشی متولد میشود که در دنیای امروز «رقص اعتراضی» نام دارد. کنشی که شمایل اش را از هنر رقص وام میگیرد اما در ذات و معنا منحصربهفرد است.◄
|
برنامه یکشنبه هفدهم اردیبهشت 1402 - هفتم ماه مه 2023 9 صبح کالیفرنیا- 6 عصر اروپای مرکزی 7.5 شب ایران
موضوع:
«پریشانی گفتما
نی اپوزيسيون»
و
«رستاخیزملی»
سخنرانان: میلاد آقائی / بابک شکرابی / عرفان قانعی فرد اعضاء اندیشکدهء کورش
مدير جلسه: عباس دانشور
پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب
موانع فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران از دیدگاه تفکر سیستمی گفتگو با مهندس جمشید قراجه داغی زیر نظر اسماعیل نوری علا https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان نوشتهء اسماعیل نوری علا
زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک نوشتهء «لرد کین راس» ترجمهء اسماعیل نوری علا
خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان
«باشگاه ادبیات» در یک دهۀ گذشته برای نیل به اهداف خود صرفاً به امکانات مادی و فعالیت داوطلبانه موسس و مدیر آن و اندک کمکهای داوطلبانه کتابخوانهای داخل و خارج ایران وابسته بوده و بس. اما ادامۀ این راه به شکل سابق میسر نیست. چون نیروی جسمانی، درآمد و زمان موسس باشگاه محدود است و با توجه به بالا رفتن سن و هزینهها روز به روز کاهش مییابد. از این رو برای ادامه کار، انتقال دستآورد یک دهه کار و کوشش به خانهء جدید، و از همه مهمتر راه اندازی و تکمیل چند پروژء بزرگ نیاز به همیاری داریم. ◄
|