|
----------------------------------------- توجه: سایت انگلیسی جنبش و سایت گنجینهء پرونده های سمعی و بصری سیاسی بعلت حمله اینترنتی تا اطلاع بعدی بسته شده اند. |
||||||
نگاهی به نتایج آمارگیری سازمان «اِرفی» (به انگلیسی)◄
از انزواگرایی مجدد کُردها جلوگیری کنید! گفتگو با عبدالله مهتدی، دبیرکل کومله گفتگوگر: بهنام باوندپور، سردبیر بخش فارسی دویچه وله رسالت و مسئولیت نیروهای سیاسی است که از انزواگرایی مجدد درکُردها جلوگیری بکنند. ما یک وظیفه دوگانه داریم، از یک طرف کُردها را از اینکه دوباره به انزوا گرایی به یک ارزش تبدیل کنند، خودداری کنیم و بایستیم در مقابل آن، از آن طرف هم در مورد بقیه ایران، بگوییم که سرکوب نکنید کُردها را، دوباره روی مسند اتهام ننشانید به آنها تجزیه طلب نگویید به آنها خشونت ورز نگوئید، نیستند اینطور، به پیش مرگه احترام بگذارید به خواست هایشان احترام بگذارید. هرکسی گفت فدرالیسم، معنی اش جدایی طلب نیست. کُردها «هویت طلب» هستند ولی جدایی طلب نیستند.◄
برنامه ای از حزب سکولار دموکرات ایرانیان آرشیو سکولار دموکراسی◄ آرشیو تلویزیون ایران فردا◄
جهش بسوی سکولاریسم در میان ایرانیان در آمارگیری های سال 2005 پاسخهای داده شده به سؤالی در مورد «جدایی نهاد دین از نهاد حکومت» نشان داد که تنها 47 درصد از ایرانیان از این اقدام حمایت می کنند. در سال 2000 اما، علیرغم این نکته که بررسی ارزشهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی مردمی که تحت یک رژیم اقتدارگرا انجام میشود، ناگزیر دارای سوگیری محافظهکارانه ای است، یافتهها نشان دادند که حضور ایرانیان در مساجد و جهتگیری مذهبی شان کاهش بیشتری پیدا کرده و در سال 2020 بالغ بر هفتاد درصد از بزرگسالان ایرانی از جدایی نهاد دین از نهاد سیاست حمایت نموده و تنها 30 درصد با این جدائی مخالف بوده اند. (منبع)
گفتگوی نوری علا و میبدی دربارهء مسائل سیاسی روز◄
شجاع آذری هنرمند تجسمی و فیلمسازیست ساکن نیویورک، که با شیرین نشاط همکاری دارد، شریک همهء عمر و رفیقاش در زمینهء پروژههای هنری پرمایه و اساسی. آخرین پروژهشان «سرزمین رؤیاها» است؛ فیلم تازهء شگفتی که در آمریکا میگذرد ولی چه بسیارند کسانی که از آن معنای آن چیزی سرشار دریافت می کنند که شجاع در یادداشت زیر، بهعنوان انقلاب نوین ایران توصیفاش میکند.◄
منی که به هر دلیلی (خانواده، بیپولی، بیسوادی و ...) نتونستم فرار کنم، هر روز که بیدار میشم می بینم بیشتر از زندگی محروم شدم، منی که هر روز صبح ساعت ۶:۲۰ صبح باید بیدار بشم برم سرکار و ساعت ۸:۲۰ دقیقه برسم خونه، برای غذا خوردن باید فکر این باشم چی بخورم که گرون نباشه، یا بتونم سالی دوبار برم شهرستان پیش خونوادهم، لباس و باقی تفریحات که برای شما عادی هست رو ما کارگرا اصلا ایدهای دربارهشون نداریم.◄
به محض اینکه لنین مُرد معلوم شد که شخص دوم انقلاب، یعنی تروتسکی، خودفروخته و خائن بوده. در نتیجه، رهبران دیگرِ انقلاب، مانند استالین، کامنف، زینوویف و بوخارین، او را از کشور روسیه رانده و سپس در مکزیک او را بوسیله مزدوری بنام رامون مرکادر با چکش یخ شکن کشتند. اما ۵ سال بعد معلوم شد کامنف، زینوویف و بخارین نیز دشمن خلق بوده اند...◄
نگاهی به «منشور مطالبات حداقلی» متعلق به تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران عوامفریبی و پوپولیسم و شعار دادن و یا طرح مسائلی که گویا با سرنگونی جمهوری اسلامی بلافاصله همه چیز گل و بلبل میشود، یکی از خطرناکترین رفتارهاست که اگر از روی غرض و سوء نیت نباشد، قطعا ساده اندیشی و بیاطلاعی از وضعیت کشور و مناسبات اقتصادی و اجتماعی است چرا که در عمل بجای «مشارکت در امور کشور» برای ساختن خانه مشترک، به طلبکاری دامن میزند تا از نخستین زمامداران آینده که ویرانهای را تحویل میگیرند، فقط «مطالبه» داشت و «خواست» آن هم «به فوریت»!◄
انقلاب یا اصلاحات؛ و یا انقلابِ اصلاحطلبان!؟ مبحث امروز ایران، اصلاح طلبی و اصلاحطلبان است که رژیم دست به دامان آنها شده است! ولی اصلاح طلبان، هیچوقت نگفتهاند این اصلاحاتی که آنها طلب میکنند چیست! نمیتوانستند، و هنوز هم نمیتوانند هم بگویند، چون وقتی روی به قدرت داشته باشی، غیرممکن است بتوانی شفاف باشی! نه فقط برای مردم، بلکه خودت هم نمی دانی چه اصلاحاتی را میخواهی و یا اصلا میتوانی انجام بدهی! ولی اصلا در یک رژیم استبدادی، اصلاحات ناشدنی است، و هر چه آن رژیم مستبدتر، اصلاحات غیرممکنتر!◄
«چهارچشمی باید مراقب جنبش بود!» ابراهیم الاصیل، تحلیلگر ارشد سوری ایجاد تشکل رهبری یا فردی بهعنوان رهبر اعتراضات ضروری بود و ما از پسِ آن برنیامدیم. اعتراضات پراکنده و بدون رهبری و هماهنگی نمیتواند حرکت مداوم و فراگیری را در کشور شکل دهد؛ بهویژه وقتی معلوم است که اعتراضات بلندمدت خواهد بود، وجود رهبر یا یک گروه رهبری ضروری است. اعتراضات که طولانی میشود مخالفان شروع میکنند به سرزنشکردن یکدیگر، تقصیرها را به گردن هم انداختن و دعواهای درونی. در این وضعیت وجود رهبری و استراتژیهای مشخص کمککننده است.◄ |
تبدیل هراس حکومتی به هراس اجتماعی حکومت در هراس قیام مردم است. آیتالله جوادی آملی گفته است “مسئولان بیعرضه، اگر ملت قیام کنند ما راه فرار نداریم.” زمانی که بحرانهای چندلایه و مستمر رخ دهد، حکومت، مانند شوروی، میتواند از دورن هم بپاشد و تمام متحدان وابستهاش را هم در بحران غرق کند. این هراس سبب شده که “خواص” حاضر نشوند از سیاست سرکوب خامنهای پشتیبانی کنند. دستگاه امنیتی میکوشد این هراس را به جامعه منتقل، و یا حداقل هراس برابر ایجاد کند.◄
کار مؤمنین و مؤمنات، کثرالله امثالهم، در باب دختران، از ختنهء جسمی به ختنهء فکری رسیده است! باری فدوی پیش از آنکه به طرح مسئلهء اصلی بپردازد، یادآور می شود که کشیدن تیغ و پاشیدن اسید بر چهرهء زنان و دختران، دیری ست که دیگر کهنه و بلا اثر شده است. بر این پایه، فدوی اساس را بر این می گذارد که خوانندگان محترم ضدانقلاب می دانند که حکومت ولایتمدار حاکم بر ایران سابق، از دو بخش اساسی تشکیل شده است: بخش طالبانی و بخش داعشی، و فدوی با اینکه پیشگو نیست لکن مدتی بود که حدس می زد مسمومیت سریالی دختران مدارس، کار بخش نخست حکومت باشد که مانند همتایان شان در افغانستان، با تحصیل دختران، مشکل دارند.◄
آنچه توجهی من را به خود جلب میکند، بردار تصاعدی رشد لمپنیسم در دورههای اخیر با رخدادهای سیاسی و گشوده شدن گسلهای اجتماعی، در همهسو و نزد همهء طرفین هر موضوع حادث یا مقولهی درگیر جامعه است؛ گویی که لمپنیسم، مانند یک پی رنگ تاریخی، به خصلت دائمی و تکرارشوندهی الگوهای فعال در جامعهی امروز بدل شده باشد. البته گمان نمیکنم بررسی کیفی یا آماری ویژهای در این خصوص در دسترس باشد، اما، آنچه نقطهی عزیمت یادداشت حاضر بوده، مشاهدات شخصی نگارنده- بیشتر در فضای مجازی ایرانی- فارسی، و مقایسهی آن با فضاهای عمومی مشابه به زبانهای فرانسه یا انگلیسی است.◄
روند شکل گیری ایدهء حقوق شهروند شهروندیِ افراد در یک شهر- و تعلقِ آنها- هدف اصلیای است که به آنها اجازه میدهد بهطور متقابل همدیگر را از زندگیها و فضای شخصیشان منع کنند. تا جایی که همچنان وارث این دوراهی میان مشترکالمنافع و شهروندی افرادش هستیم، درس دلسرد کننده به نظر این باشد که لازم است هنوز هم در مورد طبیعتِ حقوق و هم در مورد طبیعتِ شهروندان بیشتر بیندیشیم. درس برانگیزاننده این است که برای اندیشیدن دربارهی این دو ایده بهطور توأمان، آگاهی از تاریخ مدنیِ مشترک، ضرورتی گریزناپذیر است.◄
چرا وحدت کلمهء اپوزیسیون تاثیر میدانی ندارد؟امروز دیدم «شورای گذار» و «حزب مشروطه» و «شورای ملی تصمیم» بیانیهء اتحاد داده اند و لابد همه انتظار داریم، پس از همکاری مصلحتی چهره های پرفالور و اکتیو در فضای مجازی با رضا پهلوی، همین فردا انقلاب ژینا، یا همان انقلاب زن زندگی آزادی، همانند انقلاب تباه ۵۷ پیروز شود و همه با هم خوشحال و خندان به ایران برگردیم و لابد شاهزاده را هم بر مصدر امور بگذاریم و - بدون توجه به فقر فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و غیره - انتطار داشته باشیم که رضا پهلوی، چون فرزند رضا شاه و محمدرضا شاه است، معجزه کند و دلار ۷ تومن شود و بساط عشق و حال جور شود و پاسپورت شیر و خورشید برگردد و عمه سوسن و دایی باقر هم از فرنگ رهسپار خانه ملت شوند و خلاصه نه چک بزنیم نه چونه، دموکراسی بیاد تو خونه!◄
چرا مردان باید علیه مردسالاری شورش کنند؟ مردان اکنون در همراهی و حمایت از جنبش زنان، به چالشگران اقتدار مردسالاری در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند. اگر تا امروز بسیاری از مردان از امتیازاتی بهره میبردهاند که حکومت زنستیز برای آنها ایجاد کرده بود، حال کم و بیش دریافتهاند که مردسالاری معضل همه است نه فقط زنان. مردان نیز میتوانند از جمله قربانیان نظام مردسالاری باشند و توسط آن سرکوب شوند؛ چه در خیابان و چه در سایر عرصهها.◄
اگر اکثریت یک جامعه ضددموکرات، ضدآزادی و استبدادخواه باشند، خود را به جامعه تحمیل میکنند ــ در هر فُرم! در شکل جمهوری این کار را آسانتر انجام خواهند داد! بسیار آسانتر! در چشم بر هم زدنی! برایم عجیب است، ایرانیانی که ۱۲۰ سال است «بحران دولت» و «نزاع حاکمیتی» داشتهاند، هنوز درک نکردهاند «شکل حاکمیت» چقدر میتواند پوچ باشد. اما راهحل چیست؟◄
هزار بادهء ناخورده در رگ تاک است! صاحب نظری گفته است: «نشست واشنگتن پایان "بازی وکالت دادن" بود». من می خواهم به ایشان، از زبان اقبال لاهوتی، پاسخ دهم که «رفیق! انقدر زود داوری نکن، چرا که "هزار بادهء ناخورده در رگ تاک است"». و بقیهء این مقاله هم برای گسترده کردن همین پاسخ است بصورت توجه به اینکه معنای این وکالت دادن چیست؟ و چرا نشست واشنگتن نمی تواند پایان مأموریت وکیل مائی باشد که – بهر تعداد که شما بگوئید! - عده ای از ایرانیانیم؟◄
سرنوشت ضروری نهاد روحانیت شیعه قدسی گرایان میتوانند هم در شرایط دمکراتیک از پلکان قدرت بالا رفته و دیگر پایین نیایند و هم با انقلاب دولت سکولار را ساقط سازند. تاکتیکهای قدسی گرایان در این زمینه چیست؟ آنها چگونه جامعهای را که دارد از منافع سکولاریسم برخوردار میشود فریب داده و مذهب را بر تخت فرمانروایی مینشانند؟ در این نوشته به شش تاکتیک آنها اشاره میکنم.◄
مقدسسازی حکومت با پروراندن دروغ رهبری دروغ میگوید، رئیس جمهوری اسلامی دروغ میگوید، قوهء قضائیه، نمایندهء مجلس، فرمانده سپاه، قاضی دادگاه، حتی شهردار یک شهر کوچک تمایلی به بیان حقیقت در نظام جمهوری اسلامی ندارند. از اخبار و آمارهای جعلی رسانههای حکومت گرفته تا پیشرفت کشور، پرونده سازی های امنیتی، اعترافات اجباری، وعدههای بیسرانجام، دادگاههای نمایشی و... همگی در تجربۀ مردم ایران چیزی جز دروغپراکنی نظام جمهوری اسلامی نیست.◄
واکاوی وضعیت ترس در سپهر سیاسی ایران اگر کسی خیرخواه سرکوبگران باشد فقط دعا میکند که توان سرکوب این جنبش را نداشته باشند و به نحوی خواستههای مردم محقق گردد. در صورتی که حکومت حتی برای چند ماه موفق به سرکوب این جنبش شود در آینده نه چندان دور با وضعیت بسیار دردناکی مواجه میشود. آنچه او با آن مواجه خواهد شد، میانسالهایی است که چیزی برای از دست دادن ندارند و خوشخیالترینِ آنها هم از عقبنشینی حکومت ناامید شدهاند.◄
سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان مییابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمیدانم تا کی و تا چه حد میتواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما میتواند با تغییر رویه، پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.◄ |
مدير جلسه: عباس دانشور
پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب
موانع فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران از دیدگاه تفکر سیستمی گفتگو با مهندس جمشید قراجه داغی زیر نظر اسماعیل نوری علا https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان نوشتهء اسماعیل نوری علا زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک نوشتهء «لرد کین راس» ترجمهء اسماعیل نوری علا
خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان
«باشگاه ادبیات» در یک دهۀ گذشته برای نیل به اهداف خود صرفاً به امکانات مادی و فعالیت داوطلبانه موسس و مدیر آن و اندک کمکهای داوطلبانه کتابخوانهای داخل و خارج ایران وابسته بوده و بس. اما ادامۀ این راه به شکل سابق میسر نیست. چون نیروی جسمانی، درآمد و زمان موسس باشگاه محدود است و با توجه به بالا رفتن سن و هزینهها روز به روز کاهش مییابد. از این رو برای ادامه کار، انتقال دستآورد یک دهه کار و کوشش به خانهء جدید، و از همه مهمتر راه اندازی و تکمیل چند پروژء بزرگ نیاز به همیاری داریم. ◄
|