ما با مذهب و عقيدهء هيچکس سر دعوا نداريم اما حضور مذهب و ايدئولوژی هيچکس را در قانون اساسی و نهادهای حکومتی  نمی پذيريم.

همچنين، از آنجا که حکومت اسلامی مسلط  بر ايران را قابل اصلاح و حتی قانونی نمی دانيم، طبعاً، در خارج کشور، از آن مطالبه ای هم نداريم؛

و به همين دليل قرار نيست  نام هيچ يک از اعضاء جنبش در زير نامه هائی که خطاب به گردانندگان رژيم نوشته می شوند ديده شود.

اما، در عين حال، ما از همهء مطالبات بر حق هموطنان اسير خود در داخل از غاصبان حکومت مسلط بر کشورمان حمايت می کنيم.

tتأسيس: 14 امرداد 1392                                                             سردبير: اسماعيل نوری علا  

جمعه 10 تا يک شنبه 12 ارديبهشت 1395 ـ  30 آوريل  تا  1 ماه مه 2016

 

جستجو در سايت

تماس با سردبير

آرشيو صفحات اول سايت

آرشيو کلی مقالات  

آرشيو بر حسب نام نويسندگان

بيانيه های سازمان های ديگر

گنجينهء «سکولاريسم نو»

ويدئوهای آموزشی

1. آنچه دراين سايت اختصاصی و غيرلخبری منتشر می شود يا در موافقت با سکولار دموکراسی است (مثل نوشته های انحلال طلبان و مخالفان حکومت اسلامی) و يا در مخالفت با آن (مثل نوشته های اصلاح طلبان، که با نوار توضيحی مشخص می شوند) و يا مسائل را بصورت جدی و طنر از ديدگاه سکولار دموکرات مطرح می کند. در همه حال اصولی که در صدر اين صفحه آمده و نيز در «پيمان نامهء عصر نو» منعکس اند، راهنمای ما محسوب می شوند.

2. انتخاب مقالات وارده و برگرفته از منابع مختلف، و همچنين تيتر مناسبی برای آنها  با سردبير است.

3. در اين پايگاه، به احترام «جمهوريت»، هر کجا سخن از حکومت

 مسلط  بر ايران پيش آيد، واژهء «جمهوری» به «حکومت» يا «رژيم»  تبديل می شود.

پيمان نامهء عصر نو

نهاد هماهنگی جنبش

اساسنامه

هيئت دبيران

ای ميل:

iranian.sdmcc@gmail.com

اعلاميهء جهانی حقوق بشر

و پيوند به يک ويدئو

به قلم حميد شوکت

 

کنگره سکولار دموکرات های ايران

کاری از کيانوش رمضانی ـ بمناسبت روز جهانی کارگر

چرا دعوای اصلی سه نيروی سکولار ايران با هم بوده است؟
سام قندچی

آشکار است که سه نیروی اصلی سکولار ایران از همان زمان به قدرت رسیدن رضا شاه تا انقلاب اسلامی، دعوای اصلی را با یکدیگر داشته اند و نه با نیروهای اسلام سیاسی که هر سه بعنوان متحد قلمدادشان کرده اند. البته در اروپا نیز در تاریخ مدرن اساس نزاع های سیاسی بین خود نیروهای سکولار بوده و حتی در دوران مبارزه با شوروی در اروپای شرقی نیروهای طرفدار ایجاد دولت مسیحی در کشورهایی نظیر لهستان جریان پرقدرتی در اپوزیسیون بودند؛ با اینحال چه پیشتر در اروپای غربی و چه بعدها در دروان جنگ سرد در اروپای شرقی این امر باعث نشد که جهش قهقرایی به دوران حکومت مسیحی قرون وسطایی پیروز شود.

ذهنیت ترفندباز!

مقاله ای در نشريهء "کومنتِیتور" با دادن لقب "جیمی کارتر ثانی" به باراک اوباما چنين پایان می یابد: «به نظرمی رسد پایان دولت جیمی کارتر ثانی هرچه زودتر فرارسد بهتر است». به نظر نگارنده، عملکرد انفعالی فاجعه  آفرین باراک اوباما بیش از آن که ناشی از ساده لوحی و حماقت او و یا نفوذ مشاوران مزدور جمهوری اسلامی باشد، ریشه در منش رندانه و مسئولیت ناپذیر او دارد که دارای شباهت هایی انکار ناپذیر با روش و منش آخوندی است. همین شباهت ها بود که سبب شد هنگامی که نزدیک به هفت سال پیش جوانان ایران درخیابان ها فریاد "اوباما، اوباما، یا با اونا یا باما" سر دادند، اوباما "اونا" را انتخاب و به مردم ایران پشت کند.

عدم بلوغ ساختگی ایرانیان و نقش تحزب

کورش عرفانی

ترس درونی شده ی بسیاری از ایرانیان از رژیم استبدادی حاکم سبب شده برای ادامه ی حیات فیزیکی خود، دست به دامان سازوکاری باطنی شوند تا شرایط را برایشان قابل تحمل سازد. بدین ترتیب در فرآیندی ذهنی، "خودِ" واقعی درونِ خویش را با یک "غیرخودِ" دروغین جایگزین می کنند."خودِ" درون این افراد به خوبی از دزدی، چپاول، جنایت و سوء مدیریت رژیمی که با ایجاد بحران های بی سابقه ی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی کشورما را در سراشیبی نابودی قرار داده با خبر است؛ با این وجود به یاری «غیرخود» تربیت کرده ی خویش، ترجیح می دهد که نادانی یا تجاهل بپردازد تا از این طریق برای خویش فرصت داشتن یک شبه زندگی برده وار و حقارت بار را فراهم کرده باشد. این ارجحیت بخشیدن مداوم غیرخود مصنوعی بر خود واقعی روند مسخ ایرانیان را شکل داده و سرعت می بخشد.

شکایت رئيس یک کشور علیه یک طنز پرداز

الهه بقراط

اعتراض به تصمیم دولت آلمان که اجازه‌ء پیگیری حقوقی شکایت اردوغان را صادر کرده در حالی ادامه دارد که اتفاقاً چنین رسیدگی‌ای می‌تواند به سود آزادی بیان و بی‌آبرویی بیشتر کسانی تبدیل شود که فکر می‌کنند می‌توانند دامنه‌ی سانسور خود را به کشورهای دیگر نیز گسترش دهند... در عین حال، بدون این طنز کسی به این فکر نمی‌افتاد که پاراگرافی از قانون کیفری آلمان بی‌مورد و غیرضروری است و باید لغو شود. به این ترتیب، طنزپرداز جوان آلمانی نه تنها بر اساس آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی هنر و آزادی رسانه‌ها قابل دفاع است، بلکه از نظر روشنگری دربارهء تفاوت طنز و توهین و هم‌چنین ایجاد یک تحول حقوقی نیز قابل دفاع است.

سفیر جمهوری کیست؟

شکوه ميرزادگی

به گفتهء خبرگزاری های داخلی، آقای حسن روحانی در سفری که به ترکیه داشت، ایرانیان مقیم خارج را «سفرای جمهوری اسلامی» خواند. به عنوان یک ایرانی مقیم آمریکا اعلام می کنم که من سفیر جمهوری اسلامی نیستم. من یک نویسندهء تبعیدی ایرانی ام و هیچ ربط و نسبتی با جمهوری اسلامی ندارم. همانطور که میلیون ها ایرانی که در کشورهای مختلف جهان زندگی می کنند، نه تنها هیچ ربطی با جمهوری اسلامی ندارند، بلکه زادگاه و وطن شان را ترک کرده اند تا از شر این حکومت در امان باشند. سفرای جمهوری اسلامی کسانی هستند که عملیات آن حکومت برایشان مایه شرمندگی نیست. و می توانند سانسور، استبداد، زندان، شکنجه، اعدام، ویرانی، دزدی و فساد را ببینند و رنج نبرند. آرزو می کنم در فردایی هر چه زودتر ایرانیانی که در خارج زندگی می کنند بتوانند با غرور خود را سفیر سرزمین زیبای ایران بدانند.

تشکیل گردان های نامحسوس ناموس بان و باقی قضايا

بمنظور مبارزهء قاطع با پدیدهء بی ناموسی که اساس ایمان و بنیادهای اقتصادی و علمی و تکنولژیک و فضائی «کش ور» را به خطر انداخته است، به ابتکار فرماندهی نیروی انتظامی، هفت هزار نیروی زبده و آموزش دیده در رشتهء ناموس بانی و حفظ عورت و ستر موی سر و مچ پا و اندام تحتانی و سایر زوائد تحریک آمیز جنسی وظیفه ناموس بانی در شهرها و شهرک ها و مناطق دارای ناموسرا به عهده گرفته اند. به گزارش خبرگزاری ها و مطبوعات و جراید حکومتی (قلیل التیراژ و کم مخاطب!)، این ماموران با لباس مبدل و بطور نامحسوس در سطح شهر و خیابان ها وکوچه ها و معابر و پشت درخت ها، و هر کجا که احتمال بی ناموسی برود، حضور فعال ناموس بانی خواهند داشت و شماره (سایز!) بی ناموس ها را برداشته و گزارش خواهند کرد...

به عمر ما نمی رسد!  

حمیدرضا رحیمی

محمدرضا کریمی از نور مازندران: در آستانهء هفتاد سالگی قرار دارم. بعد از انقلاب مطالب روزنامه کیهان و یکی دیگر از روزنامه‌های کثیرالانتشار را مطالعه می‌کنم. در هیچ دوره‌ای همچون حال از زبان مسئولین این همه سخنان یاس‌آلود نشنیده بودم. عزا گرفتن مسئولین در پرداخت یارانه مردم و تهدید به قطع آنها، گران کردن حامل‌های انرژی هر چند ماه یک بار، اظهارات متناقض دربارهء خارج شدن از رکود، خالی شدن روستاها از سکنه به دلیل به صرفه نبودن کشاورزی، افزایش سن ازدواج و زندگی مجردی و ناامیدی از ازدواج در کشور و ده‌ها مورد دیگر را از زبان مسئولین در مطبوعات می‌توان خواند ولی از باز شدن این گره ‌ها خبرهای خوشایندی به گوش نمی‌رسد چرا؟

فدوی: والله برادر، بقول سید قاسم (مش قاسم سابق ـ م)، دروغ چرا، تا اعدام آ آ آ... بین خودمان باشد، ضد انقلاب  نشنود، چارهء این هائی که شما ردیف کرده اید، مستلزم انقلاب دیگری ست که گويا به عمر شما و فدوی قد نمی دهد.

کارگر ایرانی یا برده ای در قرن بیست و یکم

شکوه میرزادگی

در آستانه ی روز کارگر، اول ماه می، نوشتن مطالبی در ارتباط با کارگران در نشریات رسمی حکومت اسلامی، حتی در ارتباط با «شعر کارگری» کنجکاوی برانگیز است. براستی حکومتی که در سال های گذشته برخی از روزنامه نویس ها را به دلیل نام بردن از روز یا حق کارگر بازداشت و ممنوع القلم کرده، حکومتی که کارگران را تنها به خاطر خواستاری دستمزدِ ماه ها عقب مانده ی خود به زندان می اندازد، چگونه در نشریه ی رسمی خود از «شعر کارگری» و از شعرایی می گوید که اگر اکنون زنده بودند بیشترشان یا در زندان های جمهوری اسلامی بسر می برندند و یا به دار آویخته می شدند؟

نسبت دین و شادی در ایران معاصر

حسن محدثی گیلوایی

متأسفانه به‌جای فراهم کردن بستر مناسب برای شادی‌های جمعی و مدیریت صحیح آن، تمایل بیش‌تر معطوف به مهار و حتّا حذف این نوع شادی‌ها بوده است. مقابله با جشن‌های چهارشنبه‌سوری به‌ویژه در دهه‌ی نخست انقلاب نوعی مقاومت منفی را در مردم و به‌ویژه نوجوانان و جوانان برانگیخت و آن‌ها به پرتاب مواد آتش‌زا از پنجره‌های آپارتمان‌ها روی آوردند و با عمومی‌شدن این نوع واکنش‌ها – به‌جای آتش روشن کردن در باغ‌ها، پارک‌ها و بوستان‌ها، و حاشیه‌ی خیابان‌ها که در شهرهای بزرگ عملاً ممنوع شده بود- کوچه‌ها و خیابان‌ها در شهرهای بزرگ حالتی وحشت‌زا و چهره‌ا‌ی جنگی به خود گرفتند و شادی‌ی صلح‌آمیز جشن‌های چهارشنبه‌سوری به‌شکل خشن و غیرمدنی و آزاردهنده درآمد. در کنار این نوع مواجهه با جشن‌های مردمی عوامل دیگری هم ایفای نقش کردند تا شادی به “گم‌شده‌ای” در ایران معاصر بدل گشت.

آيندهء دموکراسی

ن. نوری زاده

سیمای دمکراسی در آینده سیمای جدید و بسیار متفاوتی از سیمای امروزی است. طبقۀ متوسط جامعه منبعد فقط به برنامه های روشن با کارکرد واقعی وعملی توجه خواهند کرد و ادعاهای دروغین دولتمردان را نمی پذیرند. در آینده همستیزی و کشاکشِ  اجتماعی، که زندگی سیاسی روی آن بنا شده، میان مردم و نخبگان سیاسی برقرار خواهد بود؛ میان فرودستان و فرا دستان؛ و نه میان جناح های راست و چپ. بنابراین، دمکراسی نوین در آینده دمکراسی ناسازگاری و ناهمسازی در برابر «دمکراسی سازگاری و همسازی» خواهد بود.

تکرار رمان جورج اورول در تهران

فرزانه روستایی

اين هفت هزار مامور مخفی که قرار است مردم تهران را بپایند و نتق همه را بکشند، دقیقاً تکرار همان سوژهء‌‌ رمان مشهور (هزار و نهصد و هشتاد و چهارِ» جورج اورول هستند  این رمان یکی از ده رمان مشهور قرن است که تاکنون به شصت و پنج زبان ترجمه شده است. شهرت اين رمان به این است که برخی از کثیف‌ترین رفتارهای رژیم‌های توتالیتر استبدادی و رژیم‌های کمونیستی را در آستانهء آغاز جنگ سرد به شیوه‌ای مدرن به تصویر می‌کشد؛ یعنی رژیم‌هایی که تنها چیزی که برای آن‌ها اهمیت ندارند خواست مردم یا شهروندان است. در همهء این رژیم‌ها یک نفر در رأس قرار دارد که، با کمک یک حزب و یک تشکیلات بسیار گسترده و مخوف و با ترفندهایی شبیه همین استخدام هفت هزار ناظر، بر مردم حکومت می‌کنند. استحمار توده‌های مردم و مراقبت از اینکه مردم یک وقت آزادانه فکر نکنند، از اصلی ترین اهداف همهء این رژیم هاست.

هفت هزار چشم ناپاک

محمد رهبر

خبر آمده که هفت هزار نفر به چشم‌های ناپاک مجهز شده‌اند تا، با نگاه هیز، بیضه‌ی اسلام را بپایند. اگر روزگاری سرکوب بدحجابی و برخورد با زنان تکلیف شرعی و در دایرهء امر به معروف و نهی از منکر بود، نظام اسلامی کار را به انتقام رسانده است. این رسم شوم که از دیرباز در تاریخ ما بوده که سفاکی شهری را می‌گرفت و تا چند روز مال و ناموس مردم را بر سربازان حلال می‌کرد، به نوعی هنوز هم برقرار است. هفت هزار نفر می‌توانند در شهر چند میلیونی تهران مزاحم هر کس که می‌خواهند بشوند و، بی‌زحمت قانون، بترسانند، رشوه بگیرند و در یک کلمه عقده‌ گشایی کنند. وقتی همهء تیرها به سنگ خورده و جامعه در قیافه و شکل، ربطی به تمثال حاکمان ندارد، راهی جز انتقام نمی‌ماند.

فروپاشی اجتماعی و تغییر سیاسی در ایران

گفتگو با حسن شریعتمداری، رضا علیجانی و عبدالله مهتدی

گفتگوگر: ناصر اعتمادی، راديو صدای فرانسه

قائم مقام وزیر کشور ایران در امور اجتماعی، مرتضی میرباقری، در اقدامی بی سابقه خبر داد که به زودی گزارش آسیب های اجتماعی کشور را به اطلاع آیت الله خامنه ای خواهد رساند. اگر چه او دربارۀ جزئیات این گزارش سخنی نگفت، اما، اشاره های او به برخی سرفصل های آن خبر از بی سامانی کامل، اگر نه فروپاشی وضع اجتماعی در ایران می دهند. بررسی این اعتراف رسمی دربارۀ اوضاع عمومی کشور موضوع گفتگو با آقایان حسن شریعتمداری، رضا علیجانی و عبدالله مهتدی است.

صداهای اصلاح طلبان حکومتی در ايالات متحده

مجید محمدی

از خوش شانسی ‌های حکومت اسلامی وجود نيروهای سياسی ايرانی و امريکايی در ايالات متحده است که برای بقای آن با هر گونه لابی کار می کنند يا صدای "نظام" (با برداشت‌های گوناگونی که از حکومت اسلامی می شود) در امريکا هستند. اين خوش شانسی از يک سو نتيجه‌ی درآمدهای نفتی است که خيلی از افراد را به سمت اين کيک بزرگ با دسترسی محدود روانه می کند و از سوی ديگر محصول رسوب ايدئولوژی‌های اسلامگرايی و مارکسيسم در لايه‌هايی از ايرانيان و غير ايرانيان  است. در اين نوشته صرفا به لابی يا صدای اصلاح طلبان حکومتی حکومت اسلامی در ايالات متحده می پردازم.

نفس تنگی «برجام» و فشار‌های خامنه‌ای

رضا تقی زاده

حاکمیت اسلامی از گستره و عمق نارضایتی‌های درون جامعه بخوبی آگاه است و گشودن درهای سیاسی را هم تای باز گردن دریچه‌هایی می‌بیند که به شکستن سد و جاری شدن سیلاب منجر خواهد شد. شاخه اصولگرای حاکمیت اسلامی تهران، دگردیسی از درون را نیز، که علی خامنه‌ای اخیرا به بهانه دعاوی دگر اندیشان فرضی مورد انتقاد قرار داد، بر نمی‌تابد. از این جهت نه داوطلبانه درهای مناسبات متعارفی با غرب بخصوص آمریکا را خواهد گشود، و نه از توسعه آزادی‌های فردی و اجتماعی و سیاسی استقبال خواهد کرد.

 

آزادی مذهب و عقیده در ایران آینده

گفتگو با کورش زعیم

همهء آثار و شواهد ثابت میکند که در ایران همیشه آزادی دین و عقیده بوده و مردم به هیچوجه دارای تعصب دینی نبوده اند. آنچه در ایران ارج گذاشته می شده "خِرد و دانایی" بوده است. سرشت مردم ایران زمین آزادگی است. به همین دلیل نزدیک به چهار دهه فساد و خشونت جمهوری اسلامی نتوانسته فرهنگ مردم ایران را به عقب افتادگی قبیله های ماقبل تاریخ سرزمین های انیرانی تبدیل کند. اینها اسلام را که دین صلح و دانایی است به ابزار قدرت و ثروت اندوزی با نیرنگ و دروغ تبدبل کرده اند. از آنجا که سرشت ما ایرانیان آزادگی و مردمدوستی و آزادی گزینش است، ما مغز اینان را نیز دگردیس خواهیم کرد. تغییرات مثبتی که شما امروز به آن اشاره می کنید تغییر در سرشت مردم ایران نیست، بلکه نشانگر تحول در مغز سردمدارانی است که آهسته آهسته تسلیم فرهنگ ایرانی می شوند.

پلیس نا محسوس و ترس «محسوس»

کورش عرفانی

رژیم ورشکسته و رو به زوال جمهوری اسلامی با اقداماتی مانند استقرار پلیس نامحسوس علائم ترس محسوس خود را ارائه می دهد. رژیم به مردم می گوید من در وحشت از این که شما خیزشی را آغاز کنید باید در کوچه و خیابان نیرو مستقر کنم تا احساس امنیت داشته باشم. نیروهای معترض و تغییر طلب در داخل و خارج از کشور باید این پیام رژیم را دریافت کنند و به طور سازمان یافته، با طرح و برنامهء مدیریت شده در تدارک هجومی صنفی- معیشتی- اجتماعی و سیاسی به رژیم باشند. فرصت ها همیشه هستند، برای نیروهایی که آنها را می بینند.

 

 

 

 

 

 

 

© 2016 ـ Iranian Secular Democracy Movement - iraniansdm@gmail.com - Fax: 509-352-9630

00000000000000000000000000