وکيل مستقل، دادبان ِ آزادی است!
گفتگو با محمدرضا روحانی
گفتگوگر: همنشين بهار
گفتگوگر: سعيد بهبهانی از تلويزيون ميهن
فيلم جعفر پناهی و مشکل اپوزيسيون
گفتگو با اسماعيل نوری علا و علی ميرفطروس
گفتگوگر: عليرضا ميبدی در برنامهء ياران تلويزيون پارس
دست
از این همه اعدام بردارید و توبه کنید!
کورش زعیم
اعدام
"سامان
نسیم"
یک لکهء ننگ بزرگ دیگر بر پیشانی دادگری در جمهوری اسلامی خواهد
بود... شما، با اعدام این نوجوان، افزون بر تخلف آشکار و فاحش از
قانون بین المللی که ایران امضا کنندهء آن بوده، ثابت می کنید که
دیدگاه او نسبت به شما، و مسلح شدن گروه اش علیه شما، مشروع بوده
است. اعدام سامان باعث می شود که ده ها نوجوان و جوان دیگر به آن
گروه و گروه های مشابه بپیوندند تا انتقام او را بگیرند. همین عمل
شما باعث انتقام جویی و کشته شدن شمار زیادی از سربازان و هم
میهنان بیگناه ما خواهد شد؛ و هم میهنان همدرد او را بیش از پیش از
وطنی که شما اداره کنندهء آن هستید منزجر خواهد کرد.
چه
کسی ملت ایران را تحقیر کرده است؟
وحيد آبان
خامنه ای،
رهبر این نظام،
همان کس که شبانه روز
«دشمن،
دشمن»
می کند، می گوید
«غرب
و آمریکا با تحریم هاشان
ملت ایران را تحقیر کرده اند».
اما، علیرغم
هر انتقادی که می
توان به سیاست خارجی آمریکا و یا هر کشور دیگری داشت
ـ انتقاداتی که
در خود کشورهای دمکراتیک آزادانه نیز مطرح می
شوند،
واقعیت آن است که این غرب و آمریکا نیست که ملت ایران یا،
حتی وسیع
تر از آن،
مردم کشورهای خاورمیانه،
و یا حتی فراتر
از آن،
مردم
تمام کشور هایی
را
که بنام اسلام اداره می
شوند،
تحقیر کرده است...
آقای خامنه ای!
من یک دختر دانشجوی
بيست و چهار
سالهء
زادهء آلمان و در نتيجه
آلمانی هستم که متن پیام شما به جوانان اروپا و آمریکای شمالی را
خواندم و اولین پرسشی که در ذهنم طرح شد این بود که شما در این
جهان که هستید و
با چه حقی خود را موظف می بینید به جوانان آن هم تنها جوانان اروپا
و آمریکای
شمالی نامه بنویسید؟ آیا شما به عنوان یک مصلح دینی این کار را
میکنید یا به
عنوان رهبر مسلمین در جهان و یا به عنوان رهبر سیاسی حکومت
اسلامی؟
آیا
انسان حیوانی سیاسی است
یا سیاست از انسان یک حیوان می سازد؟
حمید آقایی
آیا واقعاً
ما می خواهیم در چنین جهانی زندگی کنیم که سیاست و سیاست ورزی این
اندازه مهم شده اند، بطوری که سیاست همه چیزمان را مشخص و تعیین می
کند و ما را وا می دارد تصور کنیم که تنها راه کمک به کشورمان ورود
به عرصه سیاست است؟ اما مگر نه اینکه، ما شهروندان علاوه بر خواست
برخورداری از حق دخالت دمکراتیک در امور کشورمان در عین حال نیز می
خواهیم که انسان خوبی نیز باقی بمانیم؟
«شرایط
عینی» و «وظیفۀ
تبعیديان»
احمد سخائی
وقتی
به این واقعیتِ اقتصادی توجه داشته باشیم که سرمایۀ در اختیارِ
ایرانیان خارج از کشور مبالغی فراتر از
هزار
میلیارد دلار برآورد می شود. توجه به تولید ناخالص داخلی بین
صد
تا حداکثر
چهارصد
میلیارد دلار (مقدار حداکثر، از گزارشات کذب مسئولین کشوری با قدری
اغماض گرد شده است).
یکی دیگر از عجایب در زندگی تاریخی ملت ایران را نمایان می سازد.
این میزان انحراف فی مابین "تولید ناخالص داخلی" و "تولید ناخالص
ملی" که به مدت
36
سال است، اثرات ویرانگر خود را بر اقتصاد، روابط اجتماعی و سیاست
در ایران گذاشته است و چشم اندازی هم از اصلاح امور مشاهده نمی شود
سرمایۀ در اختیار ایرانیان خارج از کشور و ارزش کل
سهام بورس در ایران به ما چه می گوید؟
معمای
انقلاب ایران؟
مهرداد درویش پور
انقلاب
ایران را می توان،
با استفاده از تئوری اقتدار ماکس وبر، از منظر چالش ها و مخاطرات گذار به مدرنیته در کشورهای
پیرامونی نیز بررسی کرد. یکی از پیامدهای رشد ناموزون سرمایه داری
پیرامونی، حضور هم زمان گروه های اجتماعی سخت ناهم زمان و ناهمگون
(سنتی و مدرن) است که تنها نقطه اشتراک
شان ناخرسندی از نظام است. انقلاب ایران برآمد خیزش همزمان این
گروه ها و، به اعتبار آن،
انقلاب پوپولیستی بود که گرایش
های گوناگون با انگیزههای متفاوت در آن شرکت کردند اما به دلیل
نقش فرادست روحانیت به انقلاب واپس گرای اسلامی فرا روئید.
مشکل
ایران پیش از آنکه سیاسی باشد،
اجتماعی و فرهنگی است!
محمدعلی مهرآسا
دموکراسی
و حکومت مردمسالار که طبعاً در درون خود استقلال و رفع هرگونه
ستم را می پرورد و در همه حال سرفرازی ملت را با
خود همراه دارد، اصل مسلمی است که بیش از
یک سده هدف غائی روشنفکران وطن در مرحله ی نخست و خواستگاه
ملت در مراحل بعد بوده است. نخبگان ملت ایران
بارها برای رسیدن به این آرمان قیام کرده
اند؛ و در این راه از دادن کشته و فداکردن جان و مال هم
دریغ نداشته و سلحشورانه به میدان آمده و به مصاف
مستبد و ستمگر رفته اند.
اما بدبختانه این اُفت و خیزها
هیچگاه ره به جایی نبرده و سرانجامی نداشته
است. در نتیجه مبارزان در این تلاش
ها یا شکست خورده اند و یا پیروزی شان
کوتاه مدت و دولت مستعجل بوده است. چرا..؟
ابداع
گری اخیر اکبر گنجی
در حوزهء سیاست: «اسلام سکولار» است!
کوروش اعتمادی
اين پرسش مطرح است که مگر دوران خلیفه گری چهار خلیفه راشدین، که
آقای گنجی سخت نسبت به آخرین آن دل بسته اند، و در روزگاری برای
استقرار چنان خلافتی جانفشانی و جان ستانی می کردند، چیزی جز یک
مدیریت سیاسی در قالب حکومت بوده است که از دل همان جامعهء بدوی در
جزیرة العرب سر برآورده و بعدها از لابلای کتاب «امت الکلثوم ِ»
«امام راحل» شان، حضرت آیت الله خمینی، تئوریزه شده است؟