این جغرافیای سیاسی که در آن همهء
بدیلهای رنگارنگ نافرجام و بد فرجام تاکنونی، جملگی،
رفوزه شدهاند
کوشش
همانا می باید بر ساختن آلترناتیوی دیگر باشد. آلترناتیوی که،
اگرچه زمینهاش وجود دارد، اما بسی بی شکل است و سازمان نایافته.
برای شکل دهی و سازمان
یابی چنین بدیلی، می باید بپا خاست تا به اتکای نیروی بزرگ چشم
اندازی انسانی، آتش شر کنونی این جغرافیای فاجعه زده رو به فرو
نشستن بگذارد...
بازی
آخر یا پایان بازی؟
شاهین فاطمی
نتیجهء
بُرد –
بُرد در مذاکرات هسته ای بین گروه پنج به اضافه یک و حکومت اسلامی
بسیار غیر محتمل به نظر می رسد. از سوئی،
دولت روحانی سعی می کند وسیله ای بیابد تا بتواند ادعا کند که هر
نوع توافقی که بدست آید یک
نوع پیروزی برای حکومت اسلامی خواهد بود و،
از سوی دیگر،
در میان گروه پنج به اضافهء
یک، مذاکره کنندهء
اصلی،
یعنی دولت آمریکا، دیگر از آزادی عمل کامل برخوردار نیست زیرا در
آمریکا هر نوع تفاهمی اگر به صورت معاهده باشد باید در
مجلس سنای آن کشور به تصویب برسد و اگر دولت اوباما برای فرار از
این محظور بخواهد به جای معاهده از نام توافقنامه استفاده کند در
آن صورت در اولین فرصت پس از اتمام دورهء
ریاست حکومت اوباما سناتورها می توانند آن را بی اثر و فاقد ارزش
اعلام کنند.
نافرجامی
ایدئولوژی در بهم پیوستگی ملی
کوروش اعتمادی
روند شکل
گیری ائتلاف سیاسی و محتوی آن بر حول محور «يک ايدئولوژی» خاص
صرفاً در برگیرندهء فقط بخشی از نیروهای اپوزیسیونالی خواهد بود؛
بخشی که، به لحاظ نظری، تعلق ایدئولوژیکی همسانی با یکدیگر داشته و
خود را مُحق بر دیگران می دانند. توجه کنيم که این گونه باور و
کُنش سیاسی در ماهیت امر چندان تفاوت با خواست و اندیشهء پیروان
مذهبی که برای برپایی «مدینهء فاضله»ی خود تلاش می ورزند ندارد.
اينگونه است که در بن بست سياسی فعلی بسیاری از نیروها و کنشگران
سیاسی کشورمان همچنان برای «همپیمانی» پایبند به چنین اصولی بوده
و، خود را جنين بن بستی زندانی و بی کنش ساخته اند.
به بهانهء
فرارسيدن
سالگرد استقلال
کانون وکلای دادگستری
بيانيهء
وکلای دادگستری در تبعید
در
روزهایی که وکلای بیمار
زندانی محروم از مراقبت های پزشکی و درمانی هستند،
در شرایطی که قاضی شعبهء
دوی
دادگاه انتظامی وکلا آنقدر جسور می شود که پروانهء
وکالت خانم ستوده را
باطل می
کند. در حالی که تعداد زیادی از همکاران ما در زندان یا تحت پیگرد
و
فراری هستند، بخواهیم تا هنرمندان از مشارکت در
نمایش فریبکارانه خودداری نمایند.
باید از هیئت مدیره کانون خواست تا،
در روز استقلال کانون،
با افتخار خانم ستوده را برای بیان دردهای وکلا و ستمدیدگان دعوت
کنند.
بگذار
هرچه می نامند، بنامند!
فرهاد جعفری
چنين
بود که مثل «شاملو»، در گوشهنشینی و انزوا مردیم. مثل «گلشیری»
هفتهای
یکبار غذای گوشتدار خوردیم. آنهم از صدقهسرِ
قصابی که صد و پنجاه
گرم گوشت
بهمان به نسیه میداد. یا مثل «محمد مختاری»
وقتی درحال رفتن برای گرفتن کوپن
شکر از خانه خارج شدیم کشته شدیم. یا مثل
«امیرانتظام» سی
سال را
بیکمترین دلیل محکمهپسند، با غل و زنجیر و
پابند، در زندان گذراندیم، خانوادهمان
فروپاشید و سی وشش
سال آزگار حتا نتوانستیم فرزندانمان را ببینیم.
یا مثل «فریدون فروغی» از غصهی
تنهایی و نخواندن دق
کردیم. یا چونان تو؛ به کاشان و
همدان و ابیانه رفتیم، صنایع دستی بار وانت کردیم
و به تهران آوردیم و در
گوشهای از خیابانهای تهران، در تاریکی غروب،
بساط کردیم و فروختیمشان
تا بتوانیم زندگی کنیم!
تدارکات آمريکا برای شکست احتمالی
گفتگوهای هسته ای
آريوبرزن داريوش
آيا
سياستمداران آمريکائی قادر
خواهند بود از سياست
های کاسبکارانۀ خود دست برداشته و
منفعت وجود حکومت اسلامی برای خودشان را فدای برقراری صلح و
آرامش در
منطقۀ خاور
نزديک بنمايند؟
نه
چون گذشته که در
تأمين
اهداف تاکتيکی خود در
چندی از
برهه ها به پشتيبانی مخالفان رژيم درآمده اما به ناگهان در
زمانی که به خواست
هاشان
نائل و
يا
به توافقاتی با حکومت اسلامی رسيده
اند، دست از
کمک و
همياری برداشته و
با
رها ساختن نهادهای سياسی شکل گرفته، بر
توسعهء
نااميدی و يأس
مردم
از
احتمال
دگرگونی
افزوده
اند.
پيام سخنگوی جنبش سکولار دموکراسی ايران به
جشن سالگرد تأسيس حزب کوملهء ايران ـ
استکهلم
◄
فرصت
تشکیل «ابتکار گلوبال برای سکولاریسم»
سام قندچی
استراتژی
گلوبال غرب برای مقابله با کمونیسم در دوران جنگ سرد
«برافراشتن
پرچم حقوق بشر در جهان»
بود و،
در آن نبرد، غرب جنبش های ضد سکولار،
نظیر اسلامگرایی در خاورمیانه،
را متحد خود قلمداد می کرد. حمایت آمریکا از القاعده در افعانستان
بخوبی این سیاست را تا هنگام سقوط اتحاد شوروی نشان می دهد. اما با
پایان جنگ سرد، غرب همچنان در کلاف سردرگم استراتژی های کهنه ای که
برای وضعیتی از جهان طراحی شده بودند که واقعیت کنونی صف بندی های
گلوبال نیست، محصور مانده است.
تاريخ و قضاوت
تاريخی
محمد جعفری
وقتی
هم اکنون کسانی که خود آمر، عامل، دستاندرکار و يا مطلع و در
جريان امور
واقع قرار گرفته و زنده هستند، نسبت به آنچه اتفاق
افتاده قضاوت نکنند و آن را به صد سال بعد
واگذار کنند، اولاً بعد از صد سال آن قضاوت به چه دردِ
نسلی که با پوست و گوشت و خون خود نتايج آن اعمال
را چشيده میخورد؟
و
ثانياً چگونه حقيقت از لابهلای نوشتههای قلم
بهمزدان حکومتی و تاريخ
سازان يک سويه روشن و آفتابی میشود؟