هیئت پارلمانی اروپا شرط دیدار خود از ایران را دیدار با دو تن از
مخالفین مدنی،
که پیش تر جایزه ای برای ها اختصاص داده بود،
دانست. رژیم نیز از روی
«درماندگی»
این شرط را پذیرفت و به
آن
تن داد. پس از این، بخشی از حاکمیت،
از جمله برادران ریز و درشت لاریجانی ها که بر مناصب گوناگون تکیه
زده و به حکومت رنگ لاریجانی داده اند، به فحاشی های مضحک و بی اثر
علیه اروپایی ها دست زدند. این در حالی است که تحریم های فلج کنندهء
اقتصادی علیه حکومت اثر خود را گذاشته و دولت روحانی مأموریت
دلالی برای حکومت را بر عهده دارد تا سرعت تحریم ها را کاهش بدهد.
غرب نیز به این وضعیت بحرانی رژیم
آگاه
است و پیام نرمش قهرمانانهء
آقا
را بهتر از ما درک کرده است.
و
به همین دلیل سعی می کند با گسترش روابط اقتصادی با این حکومت
درمانده اما، سایر شرایط چهار گانه،
از جمله بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران،
را در متن مذاکرات بگنجاند. بنابراین،
همان گونه که در مطالب پیش نیز گفته بودم، رژیم اسلامی با پذیرش
تسلیم نامه ضعیف تر می شود و شد. بخشی از اپوزسیون اما،
ناتوان از درک شرایط جدید، دیدار هیئت پارلمانی اروپا با دو فعال
مدنی را،
از روی بدبینی های همیشگی حاکم بر ذهن تاریخی بخشی از ملت ایران،
تحلیل کرده و
آن
را ظاهر سازی اروپایی ها و یک دیدار تشریفاتی به نیت ایجاد پوششی
برای تأمین
منفعت های اقتصادی غربی ها تلقی می کند. باید به این دوستان گفته
شود
که
وضع این ها خراب است و عربده های برخی از صاحب منصبان شان را نه از
روی قوت که به دلیل ضعف مفرط ان ها بدانید. اگر حتا رژیم با ابزار
سرکوب جنبش سبز را به نقطهء
صفر کشاند، در این مورد اما امکان برگشت دادن مسائل به دوران پیش
وجود ندارد. برای این که این بار نه با معترضین در خیابان ها که با
قدرت های بزرگ جهانی بر سر میز مذاکره روبرو است.
در
ماه های اخیر اغلب
جراید و رسانه ها بسیج شده اند تا
به افکار عمومی بقبولاند که "دولت
جدید روی کار آمده در ایران"
با
"دولت
قبلی"
فرق می کند و اهل تعامل،
گفتگو و سازش است. حتا گاهاً
سخن از مقایسه روحانی با گورباچف به
ميان می آيد.
در
اين ميانه، مقدم بر هر کس، آنانی
می توانند چهرهء
اصلی این رژیم را نشان دهند و
ابعاد کاملاً
متفاوت
حکومت اسلامی
و سیستم سیاسی اش را توصیف و تحلیل کنند
که خود را «روشنفکر» می دانند اما، متأسفانه چنين نيست. برای
نمونه، در اين مقاله قصدم پرداختن به نوشته های يک روشنفکر
دانشگاهی به نام
خانم پروفسور کتایون
امير
پور
است.
اظهارات رییس هیئت پارلمانی اروپا در بازگشت از سفر به ایران نشان
می دهد که وقتی پای معاملات چرب و نرم اقتصادی در میان باشد، یک زن
نماینده پارلمان اروپا به اندازه یک آخوند وقیح و دروغگو است و می
تواند مثل شیخ صادق لاریجانی، با این استدلال که مردم ایران مسلمان
و محافظه کارند، نقض فاحش حقوق بشر در ایران و جنایات رژیم ولایت
فقیه را توجیه کند تا موانع اخلاقی و حقوق بشری بده بستان با رژیم
از سر راه برداشته شوند.
خانم
کرونبرگ، رئيس هيئت اعزامی پارلمان اروپا به تهران، در يک نشست
خبری، ديدار با خانم ستوده و آقای پناهی را "يکی از برنامه های
اصلی" سفر هيات به ايران توصيف کرد و گفت که ملاقات با آنان يک
ساعت طول کشيد. وی افزود که در اين ملاقات، خانم ستوده يک قطعه
کاردستی خود شامل طرح هايی از آرم زندان اوين به رنگ های مختلف را
به او هديه داد و از اين هديه ابراز سپاسگزاری کرد. قرار بود سال
گذشته، هيات اعزامی کميته روابط با ايران در پارلمان اروپا از
ايران ديدن کند اما به دليل اصرار بر ملاقات با خانم ستوده و آقای
پناهی، دولت ايران اين برنامه را لغو کرد.
مشکل کرونبرگ و شرکا کشف حقيقت در ايران نيست. آنها يک
وظيفه دارند:
راه را براي بستن قراردادهاي ميلياردي اتحاديهء
اروپا با ايران هموار کنند. وظيفهء
آنها و هدف
شان ابداً
اين نيست که از درد و رنج ميليونها
زن و يا هزاران محکوم به اعدام در ايران حرفي بزنند٬ اگر مجبور مي
شوند جايي چيزي بگويد در توجيه جنايات است و اولين چشمه اين
توجيهات را در
ديدار هيئت پارلمانی اروپا
شنيديم.
ملاقات اينها با نسرين ستوده و جعفر پناهي نيز قرار است کمک کند
تا
بخش حقوق بشري سفرشان راست و ريس شود.
در این سی و چند سال بعد از انقلاب، چندین سریال تاریخی-
سیاسی ساخته شده است. تم ثابت این سریال ها، از کلاه پهلوی گرفته
تا کیفانگلیسی، این است که روحانیون همه در حال مبارزه بودند،
کراواتی ها همه دزد و نوکر استعمار بودهاند و همه مشکلات کشور در
قبل از انقلاب ناشی از انگلستان و آمريكا و فراماسونری است. این تم
ثابت این سریال هاست و در تمام آنها تکرار شده است: آمريكا و
انگلیس همه را خریده اند الا روحانیت. این سریال اثر گذار نخواهد
بود و به اصطلاح نمیگیرید
فدوی امشب در مرورخبرهای جراید شریفهء دارالخرافه، به تیترهای زیر
برخورد: «درخواست رسالت از هاشمی: موسوی و کروبی را از خر شیطان
پیاده کنید! و «احتمال بدهید روز قیامت آرا باز شماری شود!» (سايت
آفتاب) و در ادامه آمده است: «آیتالله هاشمی رفسنجانی احتمال
بدهند در روز قیامت در محضر خداوند، با حضور مقام معظم رهبری، شش
فقیه شورای نگهبان، شش حقوقدان شورای نگهبان و بیش از ششصد هزار
نفر از مجریان و ناظرین انتخابات، صندوقهای انتخابات ریاست جمهوری
خرداد هشتاد و هشت بازگشایی و بازشماری شود و همان نتایج اعلام
شود، لذا چه پاسخی برأی ضایع کردن حق الناس مردم خواهند داشت؟».
نظر فدوی را ملاحظه فرمائيد.
اسلامگرایی به عنوان جنبشی سیاسی در جهان معاصر چه هدفی را دنبال
می کند؟ آیا می خواهد با بسیج مسلمانان بر محور اصول و احکام
اسلامی دنیایی نو بنیان نهد و یا اینکه بازتابی است در برابر
مدرنیته؟ شهلا شفیق، نویسنده و جامعهشناس ساکن فرانسه، می کوشد در
آخرین اثر خویش، "اسلام سیاسی، جنسیت و جنسگونگی"، پاسخی برای این
پرسش بیابد. نویسنده که سعی دارد، با تکیه بر تجربهء ایران، و از
ورای مسئلهء جنسیت، به بحث و بررسی این موضوع در بُعدی جهانی
بپردازد، می کوشد تا ماهیت نظامی را بر خواننده آشکار کند که با
ویژگی توتالیتری خویش سعی در پنهان داشتن تناقضات خود دارد و، با
سرپوش گذاشتن بر تفاوتها، موضوع هویت جنسی را نیز همچون هویت
دینی، به «دیندار» و «بیدین» تقلیل دهد.
رفتن به سمت مصالحهء
هستهای و کاستن از تنشها نتیجهء
پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری نیست بلکه،
بر عکس،
رئیس جمهور شدن روحانی محصول تغییر نگرش تاکتیکی رهبری در زمینهء
برنامهء
هستهای است. نقش روحانی و ظریف تسهیلگری است و همچنین آنها
توانایی انجام مصالحه را داشتند. به نظر میرسد حضور سعید جلیلی در
رقابتهای انتخاباتی نیز صرفاً
با هدف پیروزی نبوده، بلکه اهداف گفتمانی را دنبال میکرده است.
آنها میخواستند نشان دهند که پرچم دیدگاه معتقد به مقاومت و
برخورد تقابلی با دنیا کماکان در حکومت و جامعه طرفدارانی دارد و
آنها بر موضع خود ایستادهاند.
در واکنش به اعتراض جهانی علیه موج وسیع اعدام که جمهوری اسلامی با
کمال بیرحمی و شقاوت به راه انداخته است، قاضی القضات کشور صادق
لاریجانی اظهار داشته که «مخالفت با اعدام در واقع مخالفت با حکم
اسلام است». این سخن البته تازه نیست، و مقامات نظام حاکم در موارد
متعددی آن را بیان کردهاند. آقای لاریجانی البته سعی دارد سیاست
آدمکشی سازمان یافته رژیم را همانند سایر سیاستها و اقدامات آن
با توسل به اسلام توجیه کند. او و سایر مقامات میدانند و بارها
تجربه کردهاند که میتوان با سوء استفاده از اعتقادات و احساسات
مذهبی مردم بسیاری از فسادها و جنایتها و تبعیضهای سازمان یافته
و نهادینه شده علیه زنان و دگرباشان مذهبی و عقیدتی و سلب حقوق
کودکان و آزارهای جنسی آنان را تحت نام اسلام توجیه کرد و
خشنترین و ضد انسانیترین نوع مجازاتها را در جامعه رواج داد.
در
کشورهای استبداد زده که ادارهء امور جامعه در کف – غالباً بی کفایت
ِ – یک فرد یا گروه خودکامه است، «واقع بینی» یا جایی ندارد و جای
آن را توهم و خود بزرگ بینی می گیرد و یا اگر هم وجود کمرنگی داشته
باشد، وزن مخصوص آن چنان پایین است که مانند پر کاه با کمترین نسیم
جابجا می شود و بر باد می رود. این دوری یا بریدگی از واقعیت، طبعا
به مردم و کشور آسیب های جبران ناپذیر می زند و زیان و خسارت های
فراوان به بارمی آورد. درحکومت آخوندی، که شوربختانه سی و پنج سال
است مانند بختک روی کشورمان افتاده، نمونه های این آسیب و زیان و
خسارت ها فراوانند.
پرسشی که اين روزها در بين بخشی از اپوزيسيون سکولار دموکراتی که
توانسته اند با يکديگر به گفتگوهای سازنده بنشينند مطرح است به
رابطهء بين خارج و داخل بر می گردد: آيا لازم است که بين خارج و
داخل ارتباط برقرار باشد؟ آيا اين ارتباط چگونه شکلی می تواند
داشته باشد؟ ادغام يکی در ديگری؟ حفظ استقلال و کوشش برای يافتن
راه های همفکری و همکاری؟.. و آيا بين داخل و خارج فاصله و تفاوتی
وجود دارد؟
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی◄
حمایت سکولار دموکراسی خواهان برون مرز از مبارزات درون مرز و در
عین حال ارزیابی و نقد معطوف به تقویت این جبهه ی وسیع، از سوی دو
طرف و به صورت متقابل، سیاستی خردمندانه و ملی است. در عین حال،
دیدار ستوده و پناهی با هیئت پارلمانی اروپا نشانگر عقب نشینی رژیم
و به نفع جنبش دموکراسی خواهی است. این از همان مواردی است که برون
مرزی ها ممکن است به دلیل دور بودن از مبارزات عینی، درک واقع
بینانه ای از آن نداشته باشند. دوست فرهیخته ام دکتر نوری علا این
دیدار را بازی اروپایی ها تلقی کرده، در حالی که واقعیات امروز
ایران، ما را به یاد سال 56 و فضای باز سیاسی کارتری می اندازد.
جناب نوری علا شاید حق داشته باشد باور نکند که رژیم اسلامی به این
دلیل که پرونده ی هسته ای را به سرنوشت خود گره زد اینک زیر چرخ
تحریم ها و هراس ناشی از شورش گرسنگان، مجبور به عقب نشینی گام به
گام است اما ما که در ایران زندگی می کنیم این واقعیت را باور کرده
ایم.
از
تأسیس مدارس وابسته به حوزههای علمیه تا غصب مدارس موجود، راه و
زمان طولانی نبود! از دو سال پیش که مجوز تأسیس مدارس وابسته به
حوزه علمیه صادر شد، دهها مدرسه زیر نظر ملایان شیعه که عمدتا
دانشآموزان لایههای فرودست جامعه را به خود جلب میکنند، در
سراسر ایران تشکیل شد. اینک حوزههای علمیه، مدارس دولتی را غصب
میکنند! این در حالیست که حضور مستمر طلاب و آخوندها در مدارس،
سبب نگرانی جدی برخی خانوادهها درباره فرزندانشان شده است.
سايت «جنبش»: پس از انتشار مقالهء خانم پرتو نوری علا، با عنوان «معمای
خانم عبادی و
حقوق بشر اسلامی»،
آقای خسرو بندری يادداشت کوتاهی خطاب به نويسنده به سايت «جنبش»
ارسال داشت که عيناً، هم در صفحهء نامه ها و هم در زير مقالهء خانم
نوری علا، منتشر شد. امروز يادداشت ديگری از جانب آقای دکتر امير
فصيحی به دست مان رسيد که در پاسخ آقای بندری است. از آنجا که در
اين مکاتبهء بين يک اصلاح طلب و يک انحلال طلب نکات جالبی وجود
دارد، علاوه بر منعکس کردن يادداشت دکتر فصيحی در بخش نظريات وارد،
اين مکاتبه را بصورت مستقل نيز منتشر می کنيم.
خانم عبادی از یکسو به وجود حکومت مذهبی با «تعبیر
صحیح از قرآن»،
باور دارد و،از
سوی دیگر،
حکومتگران را ملزم به رعایت "حقوق بشر" می داند. گوئی ایشان نمی
داند که "قوانین مذهب شیعه اثنی عشری ولایی آن جهانی" ذاتاً با
"مفاد حقوق بشری این جهانی"، بقول منطقیون دو مقولۀ متنافر و،در
نتیجه، مانعة الجمع اند. گویا ایشان نمی دانند
که
قوانین مذهبی، حتی در صلح آمیزترین و انسانی ترین تفسیر و تعبیرشان، همواره، میان پیروان مذهب خود و پیروان سایر مذاهب تفاوت
گذاشته، آنان را مقدم و مافوق دیگران می بیند.
حتی «مِهر
مذهبی»
نيزدر
این
بينش
نوعی تفقد به زیر دستان محسوب می شود.