بهار حافظ
نـفـــس بــاد صبـا مشـک فشـان خواهـد شد
عـالــم پـیـر دگــربــاره جــوان خـواهــد شــد
ارغـوان جـام عقـیقـی بـه سمـن خـواهد داد
چشـم نـرگس به شقـایق نـگران خواهد شد
زیـن تطاول کـه کشـید از غـم هـجران بـلبـل
تـا سـراپردهء گــل نـعـره زنـان خـواهـد شـد
گر ز مســجد به خــرابات شـدم خـرده مـگیر
مجلس وعظ دراز است و، زمـان خواهد شد
ای دل ار عـشرت امــروز بــه فــردا فـکنــی
مـایـهء نـقـد بـقـا را کـه ضـمان خواهد شد؟
مـاه
شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نـظـر تـا شـب عـید رمــضان خـواهـد شـد
گـل عـزیز است غـنیمت شمرید اش صحبت
که به باغ آمد از این راه و، ازآن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد؟