برای تکتک گلولههایی که سنیان و شیعیان به سوی هم شلیک
میکنند، تدارک “فرهنگی” دراز
مدت دیده شده است. هر شلیکی محصول سالها وعظ و خطابه و سینهزنی
است.به
همین سایت “شیعه نیوز”،که
فتوای جهاد کفایی آیت الله سیستانی را منتشر کرده، سر بزنید. در
پیشانی سایت یک نظر
سنجی میبینید برای تبلیغ اینکه باید در قانون اساسی جمهوری
اسلامی، در بند مربوط به مذهب رسمی، به تشیع با عبارت “مذهب حقه”
اشاره شود؛ و این یعنی که بقیهء
مذاهب “باطله” هستند. آیا این چیزی جز تدارک جنگ است؟
فدوی در
مورد سوریه خودش می داند،
لکن خوانندگان محترم ضد انقلاب که جغرافی شان بهتر است،
بفرمایند که عراق،
چندمین استان ایران است؟که
در این ارتباط(بنقل
از برادر بی بی سی)
برادر روحانی فرمود: «در
زمینهء
عتبات مقدسه، کربلای عزیز، نجف عزیز، کاظمین عزیز و سامرای عزیز به
همهء
ابرقدرت ها و مزدوران
شان و آدم کشان و تروریست ها اعلام می کنیم ملت بزرگ ایران برای
حراست از عظمت عتبات مقدسه از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد».
پيرزن با زبان تند پاسخ داد: «تو يكي هيچي نگو نصف
ِ
مرد! حتا راهت
نميدن تا پشت در استوديوم! چرا؟كه
دختري!
انگار زن ها طاعون دارن. خاك تو سرشون با اين مملكت داري شون. آخه
چي چيه اين حكومت بوگندو مثل مملكت هاي ديگه س كه فوتبالش باشه.
حرومزاده ها دُكون درست كردن واسه خودشون. گيرم كرور كرور خرج كنند
و توي يك مسابقه اي هم ببرن. من و تو را چه مربوط؟ نون و آبش واسه
شماها چيه؟ يك جو آبرو واسه تون ميخره؟ كه توي دنيا بگين ملت ايرون – ايران - هم قاطي آدم هاست.
كجا راه تون ميدن؟ پولا تونو به باد ميدن و خونۀ پُرِش پرچم نكبت
خودشون رو مي برن بالا. اي مرده شوي اون پرچم عنكبوتي شون را ببره.
اين پرچم كه مال شماها نيست. اگه راست ميگين اول پرچم تون رو پس
بگيرين و بعد ببرينش بالا و واسه ش هورا بكشين».
شگفتا که در عین حال گاه در این اوضاع
اسفناک
اتفاقهای جالبی هم میافتد: هستند مردمی هم که،به
شکلی کاملاً
سنجیده و سکولار،
احکام قصاص ماقبل قرون وسطایی و ارتجاعی را به مصداق مثل «ادب از
که آموختی؟از
بی ادبان!»، به امری نو و اقدامی پسندیده و مفید برای تعالی روح
جامعۀ ایرانی تبدیل می کنند.
اين
خلاصۀ خبر،که
در
روزنامۀ شرق آمده است،
نمونه ای است از بلوغ فکری و نشانۀ نیرومند شکل گیری این رفتار
فرهنگی سکولار دموکراتیک...
امروز با بابا رفتیم برای
دیدن فوتبال «ایران
– بُسنی»
بیرون!
بابا نشست،من
هم رفتم عقب ایستادم که هم بازی رو ببینم هم هموطنان را،که
زیاد هم بودند.ایران یک گل خورد و جیغ و لعنت
ِ،
مخصوصاً بانوان،
بلند شد.
کنارم
را
نگاه کردم و دیدم پیرمردی با عصا و کلاه به من خیره شده و با لبخند
سر تکان میدهد.
نگاهی عمیق داشت.لب
باز کرد و گفت "متاسفم".
آلمانی حرف میزد
و لهجهای شیرین داشت که معمولاً مهاجران اروپایی شرقی دارند.
ادامه داد و گفت "شما ایرانیان رو می
شناسم و متأسفم!
اگر شما همین شور، هیجان و دلسوزی که برای فوتبال دارید برای جامعه
و آینده ایران داشتید امروز اینجا نبودید."
نگاهم را پایین انداختم.سر
که بلند کردم پیرمرد عصا زنان و با آرامش در حال رفتن بود.
خبرگزاریهای ایرنا و مهر روز چهارشنبه،
چهارم
تیر، سخنان علی جنتی،
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت حسن روحانی،را
بازتاب دادهاند که بر گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی به منظور
تبلیغ برنامههای دینی و قرآنی تاکید میکند.آقای جنتی اظهار داشته:
«باید به سمتی حرکتی کنیم که با استفاده از شبکههای اجتماعی،
برنامهها و آموزشهای قرآنی گسترش یابد».به
گفتهء
او، البته نمیتوان اجازه داد آنچه با منافع ملی ایرانیان در تضاد
است از طریق فضای مجازی در اختیار عامه مردم قرار بگیرد
.
جنتیدر
مورد
شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک اعلام کرده بود که این رسانهها در
ایران چیزی حدود چهار تا پنج میلیون کاربر دارند.اودر
مخالفت با فیلترینگ شبکههای اجتماعی میگوید: «نباید وضعیت را به
گونهای رقم بزنیم که شبکههای اجتماعی فقط محلی برای تاخت و تاز
سکولارها باشد!»
امسال مصادف با صدمین سال تولد زنده یاد دکتر شاپور بختیار، شخصیت
والا و استثنائی کشور، رهبر ملی ایران در جنبش آزادیخواهی و قانون
گرایِی پیش و بعد از فتنهء آیت الله خمینی، و پرچمدار نستوه
مبارزه با نظام توتالیتر و ضد ایرانی جمهوری اسلامی است. به مناسبت
این سالگرد فرخنده، نهضت مقاومت ملی ایران جلسهء سخنرانی و
بزرگداشتی، با شرکت چند تن از مبارزان ملی، برای بنیانگذار و رهبر
خود برگذار می کند. بدینوسیله از عموم مبارزان راه آزادی ایران و
همه ی هموطنان گرامی برای حضور در این جلسه صمیمانه دعوت می نماید.◄
«ایران اسلامی» به تنهایی با دیگر کشورهای جهان در
مبارزهای ابدی درگیر است که بنا به تبلیغات رژیم نهایتاً باید به
فروپاشی تمدن امروزی و برآمدن «تمدن اسلامی» منجر گردد!
هیچکس با کمترین بهرۀ هوشی نمیتواند باور کند که چنین «مبارزه»ای
به پیروزی بیانجامد. اما هیچکس نیز حاضر نیست تصور کند که ادامۀ
این «مبارزه» به کجا خواهد انجامید و به چه قیمتی تمام خواهد شد و
همین دلیل دیگری برای اجتناب از آینده نگری در میان ایرانیان است!
سی
و شش سال پيش، از 26 خرداد تا 6 تير 1358، به ابتکار «جمعيت
حقوقدانان ايران»، سميناری تحت عنوان
«خواسته های ملت از قانون اساسی» در باشگاه دانشگاه تهران برگزار
شد. شرکت کنندگاناز
48 گروه، جمعيت، حزب، شورا، جبهه و سازمان و... بودند. من عضوی از
هيأت تدارکات
اين سمينار بودم. ماه گذشتهيک گرد همآئی از
ايرانيان
برای بزرگداشت جناب صارم الدين صادق وزيری، پيشکسوت
بزرگوار وکلا و حقوقدانان ايرانی، در شهر فرانکفورت آلمان برگزار
شد. اگرچه از نظر شکل و
محتوا، زمان، مکان و شرائط برگزاری، آن سمينار 36 سال پيش با موضوع
کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران در شهر بوخوم آلمان، تفاوت هائی دارد اما، سمت و
سوی آن سمينار و
اين کنگره هر دو آينده نگری و آينده پژوهی است، با اتکاء به حداکثر
همبستگی ممکن.
در
سمينار تاريخی حقوقدانان نيز، که تجربهء بی نظيری ست در مبارزات
ملی، مرزبندی
های عقيدتی و ايدئولوژيکی مبنا نبود بلکه تلاش برای يافتن نقاط
اشتراک هدف اصلی
سمينار را تشکيل می داد. از اين حيث شايد مطالعه، نقد و ارزيابی
دست آوردهای نادرآن
سمينار برای گردهمآئی اين کنگره بکار آيد.
شما،
با سیاست
های ضد ملی گرایی خود،
بقای کسانی را تضمین کرده که بقای ایران برایشان بی ارزش بوده و
فساد و تباهی را به نقطه اوج تاریخ چند هزار ساله ما رسانده اند.
تمامیت ارضی ایران با زندانی کردن و اعدام بی محاکمهء یک مشت جوان ناراضی و ناامید از آینده که در حاشیه مرزی ایران
در محرومیتی شرم آور زندگی می کنند تأمین
نمی شود. جلوگیری از قاچاق گسترده مواد مخدر از افغانستان با
تیراندازی به کولبران مستاصل و فقیر مرز کردستان انجام نمی شود.
آنها که در راستای پاشیدگی ایران کار می کنند، از وزارتخانه شما
نمی ترسند آیا زور شما فقط به وطن پرستان از خود گذشته که این
خیانتها
و پلیدی ها را می بینند و انتقاد می کنند می رسد؟ آقای وزیر، تصور
نکنید چون مردم از ترس ساکت هستند و خودخوری می کنند، انفجاری بزرگ
نمی تواند رخ دهد. یادآوری می کنم که "انفجار بزرگ" کیهانی از یک
ذره بسیار کوچک زیر فشار بسیار زیاد رخ داد.
برای
شهروندان مسلمان شیعه که، از دینکاران و مراجع تقلید پیروی می
کنند، و این مراجع به آنان دیکته می کنند که چه چیز اخلاقی و خوب
است، این امر یک گزینه و انتخاب شخصی آن پیروان است. آنان آزادند
که در زندگی شخصی خود انتخاب کنند آنچه را که "الله"، برای آنان
تعیین کرده و از دیدگاه آن فرقه ی مذهبی، اخلاقی است. اما، نمی
توان و نباید این باورها را به دیگر خدا باوران و یا بی خدایان
جامعه تحمیل کرد. این نقض اصل آزادی در یک سیستم دموکراسی و مردم
سالار است. اصل آزادی، جهان شمول و سازش ناپذیر با فرامین فرا
زمینی است.
مگر می شود با همديگر حرف نزد و در «خانه های ديوار بلند» خود ماند
و، همزمان، کار اجتماعی و سياسی و فرهنگی کرد؟ متأسفانه، اگر به
جمع اپوزيسيون رنگارنگ مان در خارج کشور نيک بنگريم می بينيم که
براستی کسی با کسی حرف نمی زند اما همگی مدعی مبارزه عليه حکومتِ ـ
بقول اسماعيل خوئی ـ پديده آورندهء خون جنونکدهء اسلامی هستيم...
اما براستی اگر با هم گفتگو نکنيم و در «خانه های ديوار بلند» خود
بمانيم حاصل کار چه خواهد بود جز گذراندن عمر به تشييع جنازهء همين
چند تا آدم فعال، تا کی نوبت خودمان برسد، و ديگرانی بيايند و حديث
ما بگويند و فهرست بالا بلند مبارزات بی حاصل مان را برای خالی
روبرو قرائت کنند؟
اگرچه تک تک
خسارات وارده از جانب حکومت اسلامی
سنگین و کمرشکن است، اما، پرخسارت ترین آسیب چیزی است که ضرر و
زیاناش
حتی از مجموع خسارت های فوق نیز بیشتر است. این خسارت که جبران
پیامدهای آن حتی درچند نسل نیز آسان نیست و می تواند خطراتی بزرگ
برای موجودیت و یکپارچگی کشور داشته باشد، آسیبی است که حکومت
آخوندی به روح و روان فرد و جامعه ایرانی وارد کرده است.
احساس خطر در این مورد آن قدر ملموس و شدید است که به رغم جو خفقان
و سانسوری که حاکم است، هشدار درمورد آن مکرر دیده می شود.
جمهوری خواهان، پادشاهی خواهان، مجاهدین خلق و
«مارکسیست» های اپوزیسیون سالهاست از همین جا، در برونمرز صف بندی کرده اند و می گویند که
«فردا» از آن ماست و ما «بهترین» ایران، برای ایران هستیم. پس از
سزارین بزرگ سیاسی درونمرز و خروج اصلاح طلبان نیز، این طیف هم به
نیابت از سوی مردم ایران، خود را بهترین می خوانند و طبعن طبق
قرائن در ایران طرفدار هم دارند. اقوام ایرانی نیز همیشه با نقد بر
سیاست ها و مملکت داری «قوم فارس» بنوعی از درگیری و گفت و شنود با
«فارس» ها دوری جسته اند. از این رو «گفتمان» تازه ای را که دبیر
کل یک حزب با سابقهء اکراد کشورمان، حزب کوملهء کردستان ایران،
مبنی بر همگرای و همسویی سازمان و شخصیت های سیاسی اپوزیسیون لازم
می بیند، باید دلیلی و شاهدی بر نیاز مبرم به دوران جدیدی در سپهر
سیاسی ایران و یا همان «عصر
نو» دانست.
بحران
های جدید در روحانیت شیعه در حقیقت عکس العملی است نا امیدانه و از
روی لجاجت و ناچاری در برابر پیشرفت رادیکال و سریع سکولاریزم،
اومانیسم و اعتقاد به دمکراسی و حقوق بشر. این نحوه عکس العمل
هیستریک روحانیون اصولگرا و سنتی در برابر امواج مدرنیته موجب شده
است که مردم ایران روز به روز از روحانیت و اسلام سیاسی و حکومتی
فاصله بگیرند و نسل جوان امروز ایران با افکار و اندیشه های
ایدئولوژیک و مذهبی پدران و نسلهای پیش از خود وداع نماید.
«جنبش سکولار دموکراسی ايران»، که اکنون يکی از مؤسسان «مجمع سازمان
های سکولار دموکرات ايران» نيز محسوب می شود، در
روز 13 مرداد 1392، بوجود آمد. در آن روز، طی آخرين جلسهء «نخستين کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران»، عده ای از حضار گرد هم آمده و بعنوان
«هيئت
مؤسس»
تصميم
گرفتند تا نهادی را با اين نام پايه
گزاری کنند. در همين جلسه اعضاء اولين «شورای
دبيران جنبش» برگزيده شدند و
نمودار تشکيلاتی
جنبش نيز به تصويب رسيد. شورای دبيران بلافاصله، پس از انتخاب
هيئت مشاورين
خود، دست به کار نهائی ساختن
اساسنامهء
جنبش شده و با ايجاد «پايگاه رسمی جنبش» (که پيش روی شما
است) اين اساسنامه را منتشر
نمود.
در
فروردينماه 1392
چند
تن از معتقدان سکولار دموکراسی بر آن شدند تا، در 14 مرداد آن
سال، که صد و هفتمين سالگرد انقلاب مشروطه ايران بود، با
کمک مالی
هوا داران سکولار دموکراسی در ايران، امکان گرد همائی گسترده ای را با نام «کنگرهء سکولار دموکرات
ايران» فراهم آورند. بدين منظور سندی به نام«پيمان
نامهء عصر نو» تهيه و بوسيلهء بيش از 150 تن از
فعالان سياسی به امضاء رسيد و بر بنياد آن «کنگره» در
دو روز پيش از 14 مرداد در شهر واشنگتن برگذار شد. چند ماه پس از اين واقعه، با همرائی چند سازمان سياسی مختلف، نهادی
با نام «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران» بوجود آمد. اين
«مجمع»، بر بنياد اساسنامهء خود، تصميم دارد که هر ساله، در 14
مرداد و سالگرد انقلاب مشروطه کنگرهء ساليانهء سکولار دموکرات های
ايران را بر پا دارد.