چند روزي است که موضوع کامنت هاي توهين آميز و تهديدات زشت تعدادي
در صفحه فيس بوکي شما٬ موضوع مورد توجه رسانه هاي بين المللي و
همچنين موضوع مورد توجه بسياري از ما ايرانيان قرار گرفته است٬ در
مورد شما بعنوان يک زن که مورد حمله سکسيستي و بيشرمانه تعدادي
قرار گرفته ايد٬ بايد اضافه کنم که ما زنان که زهر زندگي در ايران
تحت حاکميت جمهوري اسلامي را چشيده ايم٬ بسيار حساس بوديم و در
بسياري از سايتها و رسانه ها اين رفتار را تعداد زيادي از ما زنان
و مردان معترض محکوم کرديم.
تئاتر ایران پس از انقلاب، مانند بسیاری چیزهای دیگر، دچار دگرگونی
جدی و بنیادی شد. با فروپاشی رژیم سلطنتی و محو همۀ نهادها و
ابزارهای سرکوب و خفقان نظام گذشته، یعنی با فروریختن یک نظام
سیاسی- اجتماعی و جانشین نشدن نظامی دیگر بعلت عدم آمادگی رهبری
انقلاب از پیروزی غیرقابل انتظار، یک هرج و مرج و اغتشاش سیاسی-
اجتماعی بوجود آمد که از روی نوعی توّهم به آن گفته شد «بهار
آزادی». در این «بهار آزادی» هر کس، هر گروه و دستهای و هر سازمان
و حزبی به شکل هیجان زده ای مشغول کار خود بود و همه تصور
میکردند که در حال بنای جامعهای نوین و آزاد هستند، حال آن که
چیزی که در حال شکل گرفتن بود نه هیچ چیز نوینی داشت و نه آزادی!
آنچه که تاکنون از فراگیری فساد تا بن استخوان نظام ولایت مطلقه
فقیه افشا شده، نوک کوچک نمایان کوه یخ عظیمی است که در دریای بزرگ
و متعفن آن شناور است و تنها نمایانگر بخش کوچکی از ژرفنای گنداب
فساد ولایی است! بذر مسمومی که سیدعلی خامنه ای با عمل مجرمانهء
لغو و نقض اصل چهل و چهار قانون اساسی پاشید، موجب رویش علف های
هرزی شده که نام هایشان همچنان در جیب محمود احمدی نژاد مانده و در
فهرست بدهکاران پنجاه هزار میلیارد تومانی نظام ورشکستهء بانکی
است. خطر واقعی و هشداردهنده در این است که روزی از خواب غفلت
بیدار شویم و ببینیم که دارایی و ثروت مردم ایران – موسسات و
نهادهای اصل چهل و چهار قانون اساسی – به واسطه گری عناصری چون
سعید مرتضوی و بابک زنجانی به مالکیت بیگانگان درآمده است. چنین
سناریویی با توجه به منشأ خارجی حمایت و سرمایه امثال مه آفرید
امیرخسروی و بابک زنجانی دور ازذهن نیست.
«بچه های اعماق» را اگر، با توجه به
پیرنگ و ساخت و بافتش، رمان بنامیم و رمان بدانیم، رمانی است
ناتورآلیستی که در ادبیات داستانی ما در صد سال گذشته نمونه های
بسیار اندک شمار دارد. رد پای این ژانر داستانی را در آثار هدایت و
بویژه چوبک می توان یافت. در این ژانر از رمان که تکیه بر نکبت و
تبه کاری ناگزیر انسان دارد، آدمی بخشی از طبیعتی است که حیوانات
هم بخش بزرگتر و گونه گونه تری از آن هستند...
دولت "تدبیر و امید" در چهار ماه اول زمامداری خود در
حوزه ی مطبوعات نه تنها نتوانسته دو گل مورد انتظار را بزند، بلکه
یک گل هم به دروازه ی خودی وارد کرده است. محاسبات رأی
دهندگان به دولت روحانی دقیق دقیق است، چون آن ها شاهد بوده اند که
نه تنها دو روزنامه ی نزدیک به دولت - با تمام تبلیغات و خبررسانی
هایی که شده بود - نتوانسته اند روی دکه برود، بلکه روزنامه ی
"بهار" نیز که پیش از انتخابات خرداد
تود و دو
منتشر می شد، به دستور هیات نظارت بر مطبوعات از پیشخوان روزنامه
فروشی ها برچیده شده است. لابد به این دلیل است که علی جنتی حتی دل
از هیات نظارت بر مطبوعات که وزیر ارشاد ریاست آن را به عهده دارد
بریده است و چاقوی قوه ی قضائیه را براتر و کاراتر از قوه ی مجریه
می داند.
قلب بیمار ژیلا مهرجویی،
یکی از بنیان گزاران
سینمای آزاد،
روز جمعه 29
نوامبر 2013
در بیمارستانی در تهران از حرکت ایستاد.
بی.بی.سی
در خبری کوتاه و چند سطری
خبر
این اتفاق را منتشر کرد و
چند سایت دیگر هم همین خبر ناقص را با مختصری دستکاری از بی.بی.سی
کپی کردند. البته اگر ژیلا خواهر داریوش مهرجویی نبود شاید همین
چند سطر هم در بی.بی.سی
منعکس نمی شد. نام ژیلا اما
در کارنامهء
سینمای آزاد با عنوان یکی از آغازگران جنبش سینمای آزاد ثبت شده
است.
کسی را به دنبال نخود سیاه فرستادن و یا کسی را سرِکار گذاشتن
درادبیات کوچه و بازار فارسی، به معنی سرگرم کردن کسی است به کاری
عبث و بیهوده تا توجه او از کار و یا موضوع اصلی منحرف شود. حالا
داستان دولت تدبیر و امید آقای حسن روحانی و منشور حقوق شهروندی
ایشان است که قرار است، با مطرح کردن این منشور، حواس عده ای را از
مطالبهء اعلامیه جهانی حقوق بشر ـ که جمهوری اسلامی بزرگترین ناقض
آن در دنیا شناخته شده است ـ منحرف ساخته و بدنبال نخود سیاه منشور
حقوق شهروندی دولت تدبیر و امید بفرستد.
پيش از آنکه به مجموعهء مجعول واژگان حکومت اسلامی نظر اندازيم بد
نيست سخن را با اشاراتی به واژگان به کار رفته در سخنان رئيس جمهور
جديد حکومت اسلامی آغاز کنيم. آقاي حسن روحاني در انتخابات رياست
جمهوري اخير با شعار «تدبير و اميد» به ميدان آمد. از آن زمان اين
دو واژە، در کنار شعار «اعتدال»، شاە بيت نطق هاي وی را تشکيل
ميدهند. جا دارد که نخست، از منظر معناشناسي، نظري به اين واژەها
و برخي ديگر از اصطللاحات بکار رفته از سوي وي ـ مثلاً، در مجمع
عمومي سازمان ملل متحد ـ بيافکنيم و رژيم را با محک اين مفاهيم
بسنجيم.
شروع جنگ نشانه هایی دارد که هیچ کدام شان وجود ندارد. اقدام برای
تغییر نظام هم نشانه هایی دارد که اثری از آنها در هیچ جا دیده نمی
شود. زمان شاه را به یاد می آورید؟ نشانه های فراوان برای تغییر
رژیم وجود داشت. تمام رسانه های غربی علیه آن بسیج شده بودند. اگر
یک نفر در تصادف کشته می شد، آن را بی.بی.سی به گردن شاه می انداخت
و از کاه کوهی می ساخت. حالا، بی.بی.سی و رسانه های دیگر بدترین
کار های رژیم را چنان توجیه می کنند که انگار که همهء آنها تقصیر
مردم مظلوم ایران است. نه، از جنگ هرگز خبری بوده است و اگر گاه
گاه عوامل رژیم از آن صحبت می کنند، صرفاً برای ایجاد توهم و
ترساندن مردم از اقدام برای تغییر نظام است.
مشكل ما ایرانیان این نیست كه افكار متفاوت داریم. برای كشوری كه
قدمت طولانی دارد، پذیرش افكار متفاوت دشوار نیست. اما مسالهء اصلی
شخص محوری است كه ناشی از انعكاس تاریخ استبدادی و شاهنشاهی در
روحیه ایرانیان است و ریشهء خـُلقی و شخصیتی دارد. به همین دلیل
است كه ایرانیان نمیتوانند با یكدیگر تعامل یابند. در حالی كه در
كشوری مثل چین مردم به راحتی با یكدیگر تعامل دارند و در نهایت بر
اساس یك هرم حزبی یا خانوادگی یا اجتماعی به یك نظر متمایل میشوند
و بر اساس آن عمل میكنند. اما در فرهنگ ایرانیان به محض اینكه با
هم اختلاف فكری مییابیم از هم جدا میشویم. به همین دلیل تاریخ
انشعاب در میان هر آنچه تحزب در ایران بوده، بسیار جدی است.
قصد من از نوشتن اين مقاله طرح بازی سرگرم کننده ای در مقولهء زبان
نيست. می خواهم بگويم که در عبارت «حقوق جهانگير، (به جای جهانی)
بشر» اهميت با مفهوم «جهانگير» اين حقوق است؛ و اگر لحظه ای از اين
شمول عام و بی برو برگرد حقوق مزبور غافل شويم بلافاصله به دام
احتجاجات پست مدرنيست ها و اسلاميست ها و بنيادگرايان همهء مذاهب و
ايدئولوژی های گرفتار می آئيم و، بی آنکه خود آگاه باشيم، بر
ادامهء نقص حقوق بشر، و جنايات گوناگون عليه او، رأی می دهيم.
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی
◄
آقای اشکوری، در نوشتهء جدید خود، سه پیشفرض را از سوی من پیش
کشیدهاند و سپس در مقام پاسخ به آنها برآمدهاند. به گفته ایشان،
من «سه پیش فرض را نقطهء عزیمت تحلیل و تفسیر خود از شرط اجتهاد
برای وزیر اطلاعات» قرار دادهام. اول، اینکه «مجتهدان در جمهوری
اسلامی کسانی هستند که میتوانند فرمان قتل بدهند»؛ دوم «از این
رو، مجتهد در رأس وزارت اطلاعات برای این بوده که کار مأموران
امنیتی را در سر به نیست کردن مخالفان رژیم، در داخل و خارج از
کشور، تسهیل کند»؛ و سوم اینکه «از همان آغاز تأسیس وزارت
اطلاعات به عنوان یک امر قطعی و یک سیاست مفروض قرار بوده که
مخالفان رژیم، در داخل و خارج از کشور، سر به نیست شوند». پیشفرض
دوم تقریباً درست است، ولی پیشفرضهای اول و سوم کمی نیاز به
تصحیح و توضیح دارد که در زیر به اختصار به آنها میپردازم.
حق
این است که اگر کار غلطی در گذشته انجام شده و حتی ما خود به نوعی
در انجام
hش
شرکت داشته ایم، کوشش به توجیه کردن آن نشود. در برنامه «صفحه 2
آخر هفته» تلویزیون فارسی بیبی سی، که موضوع آن بررسی جریان
قتلهای دگراندیشان ایرانی مخصوصا «قتلهای زنجیره ای» که با شرکت
چند نفر و از جمله حسین باقر زاده انجام شد... به نظر صاحب این قلم در این رابطه حق با
آقای حسین باقر زاده است.
در
آغاز قرن شانزدهم، فيلسوف فلورانسي نيکولا ماکياول راه را بر
انديشهء سياسي مدرن گشود. نام او غالباً به عملکرد دولت هاي دسيسه
باز و غير پايبند به اخلاق نسبت داده مي شود. اين «سوء شهرت»، که
توسط منتقدان او شکل گرفته، در پس خود يک نظريه پرداز اصيل آزادي و
قدرت عمومي را پنهان مي کند.
ادعا
و انتشار پیشنویس «حقوق شهروندی» که بیشتر یک قمپز سیاسی و ترفندی
برای بیرون آوردن ابتکار حرف و عمل از دست فعالان سیاسی و اجتماعی
است، فرصت دیگریست برای نشان دادن تناقضهای انکارناپذیر نظام
جمهوری اسلامی و قانون اساسیاش با حقوق بشر و هرگونه حقوق
شهروندی. وگرنه با تلاشی که از هر سو برای پایین آوردن سطح مطالبات
جامعه در حد ناتوانیهایی رژیم صورت میگیرد چه لزومی دارد
مجموعهای از «حقوق مغفوله» شهروندی را بر «اصول مغفوله» قانون
اساسی افزود؟!
به
جای"منشور..." بازی و منشور نویسی، پیشنهاد من این است: در دور
بعدی انتخابات مجلس یا انتخابات ریاست جمهوری یا انتخابات شوراهای
شهر و روستا، شهروندان ایران به خودی و غیرخودی تقسیم نشوند، نظارت
استصوابی بر انتخابات لغو شود، فعالیت انجمن ها، سندیکاها و احزاب
آزاد شود و به هر کس، به هر شهروند، اجازه داده شود در یک انتخابات
و رقابت دمکراتیک، آزاد و سالم شرکت جوید تا راه برای حاکمیت واقعی
نمایندگان منتخب ملت باز شود.
محتوای منشور
دولت روحانی یک انشانویسی متناقض، کپی برداری و بازنویسی به
نظر می آید که قانون اساسی و مجازات اسلامی را بصورت خلاصه به
عنوان منشور حقوق شهروندی به مردم ارائه داده است. در حالیکه
دولت به جای منشور نویسی به رعایت فصل «حقوق ملت» در قانون
اساسی توسط نهادهای مختلف نظام تاکید می کرد به مراتب بیشتر
مورد استقبال قرار می گرفت. در دولت سید محمد خاتمی و مجلس ششم
نیز به رعایت حقوق شهروندی تاکید شده بود و این حقوق همان فصل
حقوق ملت در قانون اساسی است.
تحت تاثیر حساسیت بیگانه
هراسانه، ذهنیتِ معاصر ایرانی در حوزهء
فرهنگ به طور عام،و
در حوزه سیاست به طور خاص،اینطور شکل گرفته و تربیت و بلکه «شرطی» شده که دلیل مشکلات خود را عمدتاًبه
نقش «عوامل خارجی» و «روابط خارجی» فرو بکاهد؛ که در نتیجه باعث
شده از پرداختن به عوامل و دلایل بنیادیِ داخلیِ مشکلات بازماند، و
هرآنچه نقص و مشکل در «داخل» دارد را هم به «خارج» فرافکنی کند.