محمد
قائد در یادداشتی
که
برای توصیف خمینی
نوشت
از واژهی «دژم»، به معنى خشم همراه با ناامیدى و اندوه، بهعنوان
قید براى رفتار و نیز توصیف حالت فرد بهره برد و نوشت که خمینی در
روزهای پایانی عمرش «دژم» بود.
حال حکایت حال احوال علی خامنهای، سیدی که زمانی در خراسان ملقب
به «سیدعلی گدا»
بود و ناگهان امواج زمانه او را بهسوی «سلطان» و «ولیفقیه»
رهنمون شد نیز همین است. خامنهای هم این روزها «دژم» است. او از
شرایط ناراضی است، رهبری که دوست داشت «رهبر مسلمین جهان» نامیده
شود (و اساسا در عمل هم باشد)، اینک، واداده، تسلیم شده، نومید و
تنها، «در سنگر سکوت» خزیده است.
پيرو
تکاپوی مسوولان جايزه کتاب سال،که
توسط "خانهء
کتاب"
(يکی از مؤسسات
اقماری وزارت فرهنگ و ارشاد) اداره میشود، نام تنی چند از شاعران
معاصر اعلام شده که گويا تازه
ترين آثارشان به مرحلهء
دوم از اين جايزه راه يافته است. در رسانهها خواندم که دفتر شعر
من،يعنی «عاشقانههای بعد از گرگ» که توسط نشر مرواريد منتشر شده، نيز پسند
داوران آمده است.لازم به اشاره است که من ابداً در جريان اين مساله نبودم.
پيشتر از اين نيز اعلام کرده بودم (سر جايزه نيما) که هيچ تمايلی
به شرکت و يا قبول اينگونه جوايز ندارم. اما حيرت اينجاست که
مسوولان و داوران، خود میدانند که اين شکل از برخورد؛ اساساً کنشی
حرفهای به حساب نمیآيد.
باری؛ من با پای خود به ضيافت کتاب نيامدهام که حالا انصراف دهم
اما اين حق فرهنگی من است که اعتراض کنم. اين اقدامِ بیدعوت و
بیاجازه؛ آنهم از کسی که مثل من مستقل است و بر کناره میرود؛
خطای هدفمندیست که به آزمونش نمیارزد.لطفاً نام مرا از اين ليست خارج کنيد.
سيدعلی صالحی.
پيرو
انتشار پیام حسن روحانی، رئیس جمهور ایران به مناسبت افتتاح سی و
دومین جشنواره فیلم فجر، جعفر پناهی در نامهای نوشته که آقای
روحانی بجای پیامهای تکراری بهتر است "به مردم قول بدهد که یک
درصد به قولهاى زمان انتخابات وفادار بوده و با تدبیر دور از
امید، نمىخواهد سانسورى تازه بنا کند... آقاى روحانى خوب مىداند
که سالانه بیش از صد فیلم در ایران ساخته مىشود که نود و پنج درصد
فیلمهایى است که تماماً اختصاص به همان نقطههاى روشنى که ایشان
میگویند دارد و فقط پنج درصد و یا کمتر است که تلاش مىکنند به
مردم دروع نگوید و نقاط را آنگونه که هستند به تصویر کشند، که نود
در صد درصد از این پنج درصد هم هرگز اجازه نمایش نمىیابند... چرا
این دستورالعملها فقط براى آن پنج درصد است و هرگز به آن نود و
پنج درصد ديگر گفته نمىشود که کنار نقاط فرمایشى از حقیقت واقعیت
هم سخن بگویند. اصلا چرا باید هنرمند مجبور باشد نقاط فرمایشى و
سفارشى ایشان یا هر سفارش دهنده دیگر را به تصویر کشد، اگر واقعا
آقاى روحانى مىخواهند مردم با سینما آشتى کنند؛ اجازه بدهند،
هنرمند خود انتخاب کند چه بسازد یا چه نسازد... شاید آقاى روحانى
نمىدانند اگر فیلمسازى بخواهد فیلمش را حتى به همکاران خود در
خانه سینما نشان دهد باید مجوزش را وزارت ارشاد صادر کند که در
اکثر موارد براى همان پنج درصد چنین مجوزى صادر نمىشود."
يکی از ترفندهای هميشگی
مارکسیسم روسی،
مخدوش کردن ظاهراً منطقی انديشه و رفتار مردانی است که در برابرشان
ايستاده اند. مثلاً جا انداختن اينکه بين مواضع و عملکردهای سه
رهبر سياسی کشور، بختيار و بازرگان و بنی صدر، تفاوت های بنيادی
وجود داشته و اين تفاوت ها «مشکل
اصلی
جامعهء
ما» از انقلاب تا کنون، محسوب می شوند. در حالی که
اگر سم
ایدئولوژی مارکسیسم روسی را از
تشريح مواضع و عمل کردهای اين سه تن
برداريم،
به خوبی می
بینيم
که دیگر هیچ اختلافی بین بازرگان و بنی صدر و بختیار نمی ماند.
يعنی، اگرچه در حوزهء روش های آنها اختلاف وجود دارد اما اين
اختلاف به هدف و استراتژی بر نمی گردد.
مجلهء
«اندیشه پویا» در شمارهء
ویژه بهمن و اسفند
امسال خود
نامهء
منتشر نشدهای از حبیبالله پیمان، دبیرکل «جنبش مسلمانان مبارز»
را به آیتالله خمینی چاپ کرده است که در مهر ماه
سال پنجاه و هفت
برای وی در پاریس فرستاده شده بود. آقای پیمان در این نامه ضمن
تحلیل صفبندی نیروهای سیاسی در آستانه انقلاب بهمن
آن سال،
به ضرورت شکلگیری جنبشی فراتر از احزاب اشاره کرده و در ادامه،
توصیف خود از شخصیت و کارنامه مهدی بازرگان، اعضای نهضت آزادی
ایران و سایر نیروهای ملی ارائه کرده است.مجلهء
«اندیشه پویا» در مقدمه اشاره کرده است که ابراهیم یزدی، دبیرکل
نهضت آزادی، این نامه را در اختیار آنها گذاشته است. با این حال،
به نظر میرسد که آقای یزدی آن بخش از نامه دبیرکل جنبش مسلمانان
مبارز را که احتمالا درباره خود او نیز گزارش داده بود، سانسور
کرده است چون در هیچ جای نامه اشارهای به وی نشده است.
*
عزیز حسنپور:
ما همهء
مردمایران با گوش
های خودمان بارها از حضرت امام شنیدیم که فرمودند: هر چه فریاد
داریدبر سر آمریکا بکشید و آمریکا هیچ غلطی نمیتواند
بکند. حالا هم که اوباما گفتهگزینهء
نظامی روی میز است بنده به عنوان یک ایرانی به اوباما میگویم ما
هم مشتهارا برای خرد کردن دندان متجاوزان گره کردهایم.
فدوی:
مراتب با قید چندین فوریت بعرض رسید؛
بعدالتحیه والسلام در
بازدم فرمودند که ممنون برادر حسن(ع) پور.در این سی و چند ساله،
دیگر فک و دندانی برای استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل، لعنة
الله علیهم اجمعین، نمانده است؛ فلذا آن مشت ها را نگهدارید، بزودی
لازم می شوند!
قانون اساسی جدید تونس با تصویب ماده ای در مورد برابری تعداد
نمایندگان زن و مرد در مجالس قانونگذاری کشور و موازینی که برای
دفاع از زنان در برابر خشونت در نظر گرفته است می تواند آغاز گر
تغییرات تعیین کننده ای برای زنان این کشور باشد. تونس اولین کشور
عربی است که چنین موادی را در دفاع از حقوق زنان در قانون اساسی
خود می گنجاند.
لبنا جربی که تصویب قانون اساسی جدید را تا صبح روز بعد جشن گرفته
بود می گوید: "این ماده قانون اساسی به تنهایی یک انقلاب است. یک
گام بزرگ تاریخی است و فقط برای زنان تونسی نیست."
صحبت ما بر سر آنهایی است که با پول و سلاحی که از خارج به سوریه
میآید دستشان به خون آلوده است. این توهم را که میتوان بدون اسد
راه حلی یافت باید یک بار برای همیشه به خاک سپرد. . آنهایی را که
این فکر را هنوز ترویج میکنند باید به خاطر خونریزی در سوریه به
محاکمه کشاند. ما باید نیروهای خودمان را روی هم بگذاریم تا یک
آتشبس برقرار شود و نه اینکه درباره این صحبت کنیم که چه کسی باید
بر سوریه حکومت کند. من نمیگویم که بلافاصله یک انتخابات میتواند
برگزار شود ولی ما باید راه را برای یک انتخابات آزاد باز کنیم نه
اینکه توجهمان را روی یک نفر متمرکز کنیم
«دست به دست هم دهيم تا معضل آلودگی هوا را حل کنيم» اين توصيهء
«مه لقا ملاح» مادر محيط زيست ايران و بنيادگذار «سازمان زنان
مبارزه با آلودگی محيط زيست» است که در همايش اعتراض شهروندان به
آلودگی هوا ابراز کرد. در اين همايش که به فراخوان «کانون شهروندی
زنان» در روز پنجشنبه دهم بهمن ماه 1392 برگزار شد بيش از يکصد و
سی تن از پژوهشگران، کارشناسان، روزنامه نگاران، کنشگران مدنی،
هنرمندان، آموزگاران، حقوق دانان، فعالان دانشجويی، کارگری، زيست
محيطی و جنبش زنان، شرکت داشتند.
ا گذشت
پنج
ماه،نه
تنها اتفاق قابل توجهی در حوزهء
نشر رخ نداده، بلکه تصميمات و انتصابات جديد در معاونت فرهنگی
ارشاد بذر نااميدی را در دل بخشی از فعالان نشر و اهالی قلم کاشته
است.
آنچنانکه
دست
اندر
کاران نشر اطمينان يافته
اند
که
انتصابات اخير تنها در حد جابجا کردن مديران دولت پيشين و صدور
احکامی بوده که طبق آن مهمترين مناصب حوزهء
کتاب به مديرانی که اتفاقاًدر
دولتهای پيشين مورد انتقاد بودهاند؛ واگذار شده است.خبرنگار
سايت
ايلنا،در
گفتگو با دست
اندر
کاران نشر،به
سراغ سه صاحب قلم رفته
استتا
بپرسد:
"آيا شما میدانيد در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد چه میگذرد؟"
جریانی که قدرتمندان در ایران را نگران می کند جامعهء
مدرن شهری و حتی روستایی ایران است که با سیاست های حکومت در کشور
همراه نیست. این عدم همراهی همان زیست متفاوت مدنی و نحوهء
تفسیر زندگی است. چرا مدل زیست و سفارشی حکومتی به جامعه ایران
پاسخ نگرفته است؟
...در
عین حال این گرایش مدنی، در رفتار
خود، محافظه کارانه است و به دنبال روزنه ای برای اعمال سلائق و
تحقق خواسته های خود می گردد؛ حال خاتمی نشد، روحانی. روحانی نشد
خلاصه فرد دیگر. به عبارت دیگر در هر حال کسی را پیدا می کند تا
نشان دهد که چه می خواهد، چگونه وبا
چه هزینه ای هم می خواهد.
چالش دین و حکومت در ایران، که جوانههای اولیهء خود را
در نهضت مشروطه نمایان کرده و در دورهء حکومت رضاشاه و محمدرضا
شاه ریشه دوانده است، با آمدن آیتالله خمینی به ایران و نشستن در
جایگاه یگانهء قدرت و آلوده شدن مذهب شیعه به فساد، ریا و تزویر
و... عملکرد تأسف بار سی و اندی سالهء حکومت ولایت مطلقهی فقیه،
به تدریج خواست جدائی دین از امور حکومتی، ریشههای خود را از
پائین محکم کرده است.
تفاهم نامه اخیر وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی با حوزهء
علمیهء
قم اما نماد آشکار دیگری از این واقعیت است که در زمینه فرهنگ و
اندیشه، دشمن اصلی جمهوری اسلامی همانا سکولاریزم و آزاد اندیشی
است. بی جهت نیست که رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با مداحان و نوحه
خوانان از رشد سکولاریزم حتی در مراسم عاشورا ابراز نگرانی می کند
و می گوید: “هیئت ها نمی توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ
سکولار نداریم! “ و بی حکمت نیست که مقامات جمهوری اسلامی ایران،
و بویژه آیت الله های حوزهء
علمیهء
قم، در مناسبت های مختلف از رشد سکولاریزم در جامعه ایران ابراز
نگرانی می کنند و مطابق معمول آنرا به دشمنان جمهوری اسلامی نسبت
می دهند.
باید توجه داشت که انگیزههای دیگری هم پشت این طرح وجود دارد که
کمتر در مورد آن بحث میشود که شاید بتوان آن را در مصاحبهای از
محمد حسن نبوی، معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه،
پیگرفت. «میانگین استعدادهای ورودی به حوزه پائین است، ما اگر
مدارس با جاذبه راه انداختیم که افراد مستعد در آن حضور یابند،
آنها را تشویق به حضور در حوزه خواهیم کرد با اجرای درست این طرح،
بسیاری از ضایعات موجود در شیوه فعلی پذیرش، جذب یا طرد افراد،
برطرف میشود ما الان کار را در دبیرستان و راهنمایی آغاز
کردهایم، اما معتقدیم لازمه کار تربیتی جامع این است که از روز
اول تربیت، وارد معرکه شویم؛ یعنی اعتقاد به راهاندازی این مراکز
آموزشی در مقاطع پیش دبستانی نیز داریم…».
جهان امروزی با آهنگی تند به سوی "جهانی شدن" يا به عبارت متداول
"گلوباليزاسيون"
در حرکت است؛
حرکتی
که پيدايش دورنمای "تمدّن جهانی" را نويد میدهد. يعنی عصر ما عصر
جهانی شدن است. حال، اين "جهانی شدن" چيست که جهان به سوی آن سير
میکند؟
در يک تعريف ساده و فشرده، میتوان "جهانی شدن" را در يک کلام به
"تقليل حدّاکثری فاصلهء
زمان و مکان" تعبير کرد. با اينترنت، با توئيتر، با فيس بوک، با
همهء
اين ماهوارهها که بر فراز سر ما در حرکتند، معنای واژههای "دور"
و "نزديک"، دگرگون شده است
کنفرانس سترون ژنو 2، بدون دستیابی به هیچ نتیجه ملموسی نخستین
هفتهء
خود را پشت سر گذاشت؛
"سترون" زیرا حامیان بشار اسد جنایتکار که تاکنون او را سرپا
نگهداشته اند، پیشاپیش این کنفرانس را عقیم کرده بودند و در نبود
ارادهء
سیاسی لازم برای یافتن یک راه حل، کمتر کسی – جز مبتلایان به خوش
بینی مفرط – از آن انتظار نتیجهء
مثبت داشته و دارد....
به
این ترتیب، فاجعهء
انسانی که هر
روز جان حدود 200 انسان را در
سوریه می گیرد و هزاران نفر را زندانی، زخمی، آواره و خانه خراب می
کند، تبدیل به گره کوری شده که بسیار بعید است 40 کشور شرکت کننده
در کنفرانس ژنو 2 – حتی اگر انگیزه و اراده سیاسی لازم را داشته
باشند – از پس حل آن برآیند