جمعه گردی
هفتهء پيش
دکتر اسماعیل نوری علا دربارهء «سود و زیان
رادیکالیسم» و اینکه چگونه می
شود که واژه هایی،
با معنای عمیق و مفید، به سطح می آیند و بر خلاف گوهر معنایی خود
فهمیده می
گردند، مرا به یاد مکتب «نشانه شناسی» [سِمیوتی]
انداخت و فکر کردم قدری در مورد «تعقل کنش زا» بنویسم؛
چرا که
«نشانه ها» به رفتار می انجامند و «رفتار» معیار اساسی سنجش ما
است.
پس نخست نگاهی بیاندازیم به نشانه ها و کارکرد های آنها و اینکه
چگونه «نشانه ها» کار می
کنند.
در
اين مقاله
هدفم دفاع از سعید رضوی فقیه به عنوان یک "فعال سیاسی اصلاح طلب"
نیست زیرا با اصل موضوع "اصلاح طلبی" مشکل دارم و آن را برای حال و
آینده سیاسی ایران زیان
بارتر و حتی خطرناک تر از محافظه کاران و اصول گرایان می دانم زیرا
بنای افکار و عملکردشان اگر
نه بر
پایه فریبکاری و شیادی سیاسی در
جهت حفظ نظام، دستکم بر
مبنای خودفریبی و عدم توجه به این نکته اساسی است که با تداخل دین
و سیاست،
و با قانون اساسی موجود نظام ولایت مطلقه فقیه، هیچ "اصلاحات"ی
امکان پذیر نیست و این امر در 16 سال گذشته به تجربه ثابت شده است.
کوشش های مختلف اپوزيسيون حکومت اسلامی در راستای ايجاد «رهبری
شورائی» تا کنون جواب نداده و توفيقی نداشته اند و شخصيت هائی که
می توانند بصورت بالقوه در آن «شورای رهبری» حضور داشته باشند
نتوانسته اند در ميان خود به توافق برسند. در نتيجه، و در عمل، خود
اين مدعيان «رهبری شورائی» به انواع حيل می کوشند تا همان ماجرای
سی و پنج سال پيش و آفرينش رهبری کاريزماتيک را در روزگار کنونی
بازآفرينی کنند بی آنکه توضيح دهند که روش کنونی آنها چه تفاوتی با
سناريوی رهبرسازی از آيت الله خمينی دارد.
همینطوری که نیست!
حقوق بشر و دمکراسی اسلامی هم برای خودش آدابی دارد که فدوی
اگر بخواهد در این مختصر بدان بپردازد، مثنوی هفتاد من کاغذ،به نرخ بازار آزاد می شود!
فلذا،
همینقدر عرض می کند که اینگونه نیست که بقول ضد انقلاب،بانوان خودمان که هیچ،
حتا بانوان خاج پرست هم، هیچ آزادی و اختیاری ازخودشان نداشته،و
ملک طلق مؤمنین کثرالله امثالهم باشند!..از
جمله اینکه در سایهء رأفت اسلامی، در انتخاب رنگ چماق، کاملاً
ُمخیرند؛
که
این البته، دست آورد کمی نیست!..
پانزدهمین اجلاس رسمی «مجلس خبرگان رهبری» صبح سه شنبه
در محل ساختمان قدیم مجلس برگزار آغاز شد.به
گزارش خبرگزاری فارس،
آیتالله مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان،
نخستین سخنران مراسم بود که ابتدا به موضوع «اقتصاد مقاومتی»
پرداخت و مطالبی دربارهی آن گفت.
مهدوی کنی در ادامه با خطاب قرار دادن دولت روحانی گفت: «مسوولان
اعلام آزادی نکنند، چون بهانه میدهد و سیره پیغمبر هم نیست.»وی با بیان اینکه «معنای آزادی این نیست که اعلام کنیم هرکس
هرچه میخواهد بگوید» گفت: «شاید گاهی نتوانیم جلوی برخی چیزها را
بگیریم اما درست نیست که مسوولان اعلام آزادی کنند چون بهانه به
دست بهانهگیران خواهد داد و این روش پیامبر امام و رهبری و علما
نبوده است. بنابراین باید حریمها را حفظ کنیم که مبادا در این
روزها روزنامهای چیزی بنویسد که حریمها را بشکند.»
حسن روحانی٬ رئیس جمهوری ایران،
دیگر سخنران این مراسم بود. او در اجلاس خبرگان گفت: «به هیچ عنوان
این دولت در هیچ شرایطی از خط قرمزها عبور نخواهد کرد.»
در برابر سه سلطه اصلی در جمهوری اسلامی، جنبش زنان و جامعه مدنی،
جنبش کارگری و جنبش دموکراتیک ملیت ها می توانند زمینه های عینی و
ذهنی تغییرات ساختاری در جامعه ی امروز و آینده ایران را فراهم
سازند. می گوییم «می توانند»، زیرا که امر اجتماعی جبرباورانه نیست
بلکه همواره شرطبندی، آزمون، چالش و مبارزه است. علم تاریخ وجود
ندارد. جنبش مردمان علیه ستم و سلطه همواره رخدادی غیر قابل پیش
بینی و محاسبه است. کامیابی اش نیز در نهایت نامسلم و نامحتوم است.
پدرم اعلام کرده است که از
این پس نه تنها با مأموران به بیمارستان نخواهد رفت، بلکه دست به
اعتصاب درمان و عدم مصرف داروهایی که ماهیت
اش
را نمی
داند، میزند. من پیش از هر زمان دیگری نگران سلامتی و به خطر
افتادن جان ایشان هستم، با توجه به اینکه سابقه ی دو بار سکته ی
قلبی در زندان را نیز دارد، اعتصاب درمان –
که تنها ابزار دست پدرم برای اعلام اعتراض به وضعیتش است- بسیار
خطرناک و جان فرسا است. اعتصابِ درمانِ پدرم، تنها تیتر خبری گذرا
و یک روزه نیست، خطر جانی او جدی است و در وضعیت حاد جسمی
اش
این را نمی
شود اعتصاب درمان نامید!
در اولین ساعات صبح امروز شنیدم که یکی دو گروه از زنان داخل کشور
تصمیم گرفته اند تا در فردا، هشتم مارس امسال در تظاهرات خود از
طرح حق طلبانه ی برابری و رفع تبعیض خودداری کنند و، به جای آن به
تظاهراتی «مسالمت آمیز» دست بزنند؛ آنگونه که تظاهرات شان «ضد
دولتی» تلقی نشود. آنها خواستار آنند که این کار برای حمایت از
مذاکرات دولت آقای روحانی با غرب صورت گيرد. من، به عنوان عضوی از
جنبش حق طلبانه ی زنان ایران، این رفتار را نه تنها کاملاً مغایر
با اهداف «جنبش» می دانم بلکه آن را در تضاد کامل با اهداف روز زن
نیز می بينم.
به نظر میرسد دولت و نهادهای تصمیم گیرنده در جمهوری
اسلامی بر آن
شده اند تا نه تنها،با
وضع قوانین سخت گیرانه و غیر عادلانه، زنان را از کسب مدارجی در
مدیریت
های کلان حکومتی حذف کنند،
بلکه با سیستمی کاملن مرد سالارانه و با نگاهی جنسیتی سعی دارند
ابزار توانا شدن و بودن و اعلام
حضور کردن را نیز از آنان
بگیرند. البته اثبات اینکه این برنامه ریزی به شکل پایدار و پیوسته
دنبال می
شود کار آسانی
نیست چرا که لایه های زندگی اجتماعی و فرهنگی بسیار در هم تنیده اندو
تفکیک و بررسی درصد و میزان اثر گذاری هر یک به شکلی جداگانه،
کار اسانی به نظر نمی
رسد. اما آنچه
اشکار است این که،
قوانین غیر عادلانه و علیه برابری،با ایجاد محدودیت در ساز و کارها و ابزار آمادگی
برای استقلال مالی همپوشانی دارند.
تاثیر رویدادهای سیاسی میان کشورها بیشباهت به قانون
ظروف مرتبطه در علم فیزیک نیست. در سیاست و امور بینالمللی نیز
هرگونه رویداد دور یا نزدیک سرانجام در کشورهای دیگر تاثیرگذار
خواهد بود. میزان این تاثیر مسلماً یکسان نیست و در ارتباط با
زبان، فرهنگ و فاصله کشورها با یکدیگر متغیر است. مسلماً اتفاقات
یک کشور در دیگر کشورها عیناً قابل تکرار نیست و در تاریخ کمتر
نمونهای در رد این اصل یافت میشود. رویدادهای مشابه در کشورهای
عرب زبان طی چند سال گذشته یک نمونه گویا از این مدعاست. در حالیکه
حوادث تونس در مصر، لیبی و سوریه مؤثربودند
دیدیم که هر یک مسیری متفاوت را پیمودند.
اين مقاله سي و پنج سال پيش (1358) نوشته شد؛
زماني كه آخونديسم / لومپنيسم
ِ به قدرت رسيده مي رفت، همچون توفان شن،
«بهارآزادي ايران» را تيره و تار كند و انقلاب 57 را - در لشگركشي
به گنبد و كردستان / در پاره آجر
پرتاب كردن به تظاهرات نيروهاي دموكراتيك / در
بستن روزنامهء
آيندگان /
در
پايمال كردن حقوق و آزادي
هاي مردم / در بگير و ببند و حتي تيرباران مبارزان صديق ملت ايران
و... جلوي چشم ناباور
همهء
آزاديخواهان قلب ماهيت كرده به يك نظام ارتجاعي و قرون وسطايي
تبديل كند...
در
سي و ششمین سالگرد آن انقلاب مصادره شده، آن
نوشته را با تغييراتي جزيي باز نويسي و تقديم خوانندگان مي
كنم. (ك.
ق)