در
این نوشته، نگاه کوتاهی میاندازیم به پیام اوباما، پیام آیتالله
سیدعلی خامنهای رهبر سیاسی و مذهبی رژیم اسلامی ایران، پیام
حجتالاسلام حسن روحانی رییس جمهوری کنونی رژیم، پیام آیتالله علی
اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از بنیانگذاران و رییس جمهوری پیشین این
رژیم، پیام حجتالاسلام محمد خاتمی رییس جمهوری پیشین رژیم (توجه
دارید که تا اینجا به غیر از اوباما، بقیه همه ملا هستند)، پیام
ابوالحسن بنیصدر نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران، و از شخصیتهای
اپوزیسیون رژیم: پیام بانو فرح پهلوی ملکه پیشین ایران، و پیام رضا
پهلوی و همسرش بانو یاسمین پهلوی؛ تا ببینیم غیر از تعارفات رایج
چه پیامی برای ایرانیان داشته و تا چه اندازه مختصات پیام سال نو
را رعایت کردهاند.
امسال، رهبر حکومت اسلامی، پس از ابراز نگرانی از وضعیت بد
«فرهنگ» در مجلس خبرگان، و تأکید مکرر بر این که «اساس باید بر
حفظ و گسترش فرهنگ اسلامی و انقلابی» باشد، سال نوی ايرانی را سال
«اقتصاد و فرهنگ» نامیده و، هم از آغاز سال نو، در قالب «سامان
دادن به وضعيت فرهنگ»، با بستن درهای اماکن تاریخی قبل از اسلام
ایران، به روی مسافران نوروزی، در لحظه سال تحویل، جنگ تازه ای را
با تاريخ و هويت ايرانيان آغاز کرده است.
نوروز و بهار را می توان نماد انقلاب و دگرگونی بنيادی نيز دانست.
با فرا رسيدن بهار حکومت زمستان و سرما و تاريکی و رخوت و مرگ به
پايان می رسد و عناصر طبيعت هم پيروزی خورشيد، پيدايش اميد به
بهبود اوضاع جوی، نوزائی گياهان و آغاز دوران رشد و توسعه را، در
ضرباهنگی از اعتدال که، نه در محافظه کاری، که در جهشی انقلابی به
سوی دگرگونی، همچون نمايشی آشکارا سمبوليک، در پيش چشم ما بروی
پرده می آورند.◄
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی
◄
جمهوری اسلامی حضور محدود دگراندیشان را در عرصهء فرهنگ برنتابید و
کوشید تا میدانی بی رقیب برای تک گوئی فرهنگی خودی
ها تولید کند. سهم مهمی از بازار تک گوئی در رسانه ها به کارگزاران
شبکه قدرت اقتصادی ـ سیاسی رفسنجانی رسید که از امکانات مالی
فراوان برخوردارند. بخش فرهنگی وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و
اطلاعات دفتر رهبری نیز بی کار ننشستد و با تهدید و بازداشت و یا
تطمیع و پاداش «شیوه های امنیتی برخورد با فرهنگ» را، و نه لزوماً
اعضای خود را، به فضای فرهنگ و نشر و رسانه ها «ترزیق» کردند. بر
بستر شیوه های برآمده از برخورد امنیتی با فرهنگ است که رسانه های
«فرهنگی کاران امنیتی» پدید آمدند.
روحانی فقط می تواند در خصوص بازگشت ایرانیان مقیم خارج
به داخل مانور بدهد و از این ترفند مجاز
است تنها در
راستای جلوگیری از
اتحاد و انسجام مخالفین،و
ممانعت از قوام نیروهای مبارز داخل و خارج و جلوگیری از همبستگی
آنان به نفع بقای نظام استفاده نماید.در
نتیجه قانون ممنوع الورود بودن ایرانیان بصورت مقطعی تعطیل گردیده
اما قانون ممنوع الخروج بودن مخالفین نظام اسلامی کماکان قوام می
یابد. هدف دیگر این ترفند،
جذب سرمایه های ایرانیان پولدار و سرمایه گذاری در داخل به نفع
نظام و ضربه زدن به مخالفین و شکستن صفوف آنان است.
اینکه معاندین شایع کرده اند که دولت تدبیر و امید،به
زعامت کلید الاسلام والمسلمین،
برادر روحانیکه،با
حفظ سمت، رئیس آبدارخانه بیت نیز هست،
هیچ تفاوتی با اسلاف خود ندارد، سخن درستی نیست.
آخر
این چه فرمایشی است و چرا تفاوتها
را نمی بینید، یا نمی خواهید ببینید؟ اصلاً چرا افزون بر ضعف اعصاب
و اسباب!،به
ضعف حافظه نیز دچارشده اید؟ چرا یادتان نیست که پیش از این در ایام
نوروز،
مثلاً،
فقط صحبت بگیر و ببندو
تعزیر
بود،
حال آنکهدر
دولت تدبیر و امید شدیداً برعکس است و به جایبگیر و ببندو تعزیر، صحبت از مهمانی ست!
این اواخر نشانه هایی به چشم می
خورد که حاکی از تغییر اساسی رویکرد مبارزان سیاسی، نسبت به انقلاب
است. مقالاتی از کرانه های طیف اپوزیسیون، در تأیید گزینهُ انقلاب
منتشر شده است که به صراحت لزوم انقلاب را برای خلاصی از دست رژیم
اسلامی میپذیرد یا توصیه می
کند. آنهایی هم که از مقالات بقیه تغذیه می
کنند و،
بعد از فرجهُ احتیاط، مطالب دیگران را به حساب خود بازنویسی می
کنند نیز، چنانکه انتظار می
رود، کم کم پچ پچ انقلاب را شروع کرده اند.
روند رویدادهای جهانی نشانگر آن است که نظم و نزاکت
متداول بینالمللی،که
پس از جنگ دوم جهانی و به ویژه پس از سرنگونی نظام کمونیستی در
جهان مستقر شده بود به علت ضعف آشکار رهبری در غرب در معرض خطر جدی
قرار دارد. تداوم کشتار بیش از یکصد هزار مردم بیگناه و بیخانمان
شدن میلیونها نفر دیگر از مردم سوریه، تجاوز آشکار رژیم ولادیمیر
پوتین به یک کشور همسایه و توسعهء
تروریسم اسلامی در خاور میانه و آفریقا جملگی به گونهای مستقیم و
یا غیر مستقیم با ضعف مشهود رهبری در آمریکا و اروپا مرتبط
اند.
یکی از نتایج ناخواسته و تبعات این تزلزل و عدم تعهد به مبانی
دمکراسی و حقوق بشر در برابر زیاده
رویهای بیشرمانهء
رژیمهای دیکتاتوری به نحوی روز افزون قابل مشاهده است.
سیاست روسیه برای باز کردن مرزها میتواند تبعات بسیار
منفی حتی برای ایران به دنبال داشته باشد. گروههایی در جمهوری
آذربایجان که خواستار تجزیه مناطقی از ایران و الحاق آنها به این
کشور هستند، از این پس با دلگرمی بیشتری به کار خود ادامه میدهند.این روند، مستقیماً تمامیت و حاکمیت سرزمینی ایران را زیر سوال
میبرد و در نهایت هیچ سودی برای همکاری با روسیه برای ایران
نخواهد داشت؛ به خصوص اگر این همکاری به این معنی باشد که ایران
وارد این بازی روسها بشود. چون از نظر روسها این بازی برای
بازسازی نوعی از امپراتوری روسیه خواهد بود که پیش از این، ضررهای
جبرانناپذیری به ایران زده است.
نتشار گزارش
های دبیرکل و گزارشگر ویژهء
سازمان ملل با واکنش های تند کارگزاران نظام درطیفی از دشنام تا انکار روبروو
موج هایی از توهین و ناسزا نثار
آنها شده
است.
از
جمله،
محمد جواد لاریجانی، دبیر
ستاد حقوق بشر قوهء
قضاییه(!)،در
شبکهءدوی
سیمای ولایت مطلقه فقیه گفت: «[احمد شهید] تشخیص نمی دهد که قصاص
غیراز
اعدام و یک قانون بسیار پیچیده است که حق فرد خصوصی است لذا قصاص
اختلاف و کینه را حل می کند و سبب می
شود که حکومت جامعه را به بخشش تشویق کند، ازاین رو، آنها باید از ما تشکر کنند»!
رسانه های رژیم اعلام کردند: «شماری
از دست اندرکاران سینما و روزنامه نگاران و دانشگاهیان خواستار
آزادی
پنح
سرباز شدند که گروه جیش العدل آنها را به گروگان گرفته. از مقام
های با نفوذ جهان و سازمان ملل خواسته اند به عنوان عملی انسان
دوستانه همهءM
توان خود را برای آزادی این سربازان بکار گیرند تا این جوانان ما،
این سربازان بی گناه گروگان گرفته شده به دامان خانواده های
نگرانشان باز گردند.» آن
بخش از جامعه هنری ایران که نه علیه رژیم حرفی می زند و نه به نفع
رژیم ورود می کند باز شرف دارد به این بخش که هر جا رژیم نیاز دارد
احساس انسان دوستانه! ومسئولیت! اجتماعی شان گل می کند.
حجتالاسلامی، به نام سیّد عباس نبوی، در شب جمعهای از
جمعههای سال نود، پشت میکروفون رفته و برای پیروان «ولایت» نطقی
در چگونگی ِ رفتن بیست تن از اعضای کانون نویسندگان ایران به دیدار
خمینی پس از ورود او به ایران ایراد فرموده است که شنیدنی و
خندیدنی است. این نطق را پایگاه خبریِ انتخاب در تاریخ بیست و پنج
فوریه دوهزار و چهارده با عنوان: «علاقۀ شدید مرحومه سیمین دانشور
به امام(ره)» منتشر کرده است. نخست به نقل کامل فرمایشات این «حجت»
اسلام- نمیدانم شاید هم این «آیتِ» الله، یعنی «نشان» خدا در روی
زمین- بپردازیم تا خوانندگان این مطلب مثل خود من از خواندن آن
حالی بکنند، حالی که البته زود گذر است و بیدرنگ جای خود را به
حیرت و تاسف میدهد.