نگارگری و چهرهآرايی، يک تصميم سياسی
فريدون احمدی
کدام
نظام توتاليتر، کدام حکومت ايدئولوژيک و کدام جنبش ارتجاعی توده ای
را می شناسيد که با باورهای نيک برپا دارندگان آن که "صادقانه و
صميمانه" در راه پيشبرد اهداف خود می کوشيده اند همراه نبوده است؟
تقريباً همواره راه جهنم با نيات خير فرش شده است. فاشيست های
هيتلری و ده ها مليون آلمانی هم در آن زمان راه سعادت ملت آلمان را
در ناسيونال سوسياليسم (نازيسم) می دانستند. اين توده گرايی و
شيفتگی به "مليون" ها در خود انقلاب و پس از آن نيز به انحرافات
بزرگ ره سپرد. "باورهای نيک اسلامی" در عرصه حکومت گری يعنی چه ؟
نشاندن ولايت فقيه به جای حاکميت ملی؟ نشاندن قوانين فقه و شريعت
به جای قوانين مدنی مبتنی بر خرد انسان امروزين؟ برپايی نظام تبعيض
بر اساس نگاه فقاهتی به انسان؟ برپائی قوانين جزائی قصاص و ديه
مبتنی بر فرهنگ باديه نشينان چهارده قرن ييش؟ خوشا به حال مردم مصر
که نگارگران و "ايماژ" سازانی اين چنين ندارند و بيست و سه مليون
نفر آنها به خيابان می آيند تا فرياد کنند آرزوهای نيک اسلامی شما
"اخوان المسلمينی ها" را نمی خواهيم.
درس
هایی از سرنوشت شورای ملی ایران
محسن ذاکری
بسیارند هموطنانی که سال ها در جوامع مدرن زیسته اند و دیده اند و
اندیشیده اند، اما گویی همه چیز برای آنها «شبح» است. آموختنی در
کار نیست و «حرف مرد یکی است». این گروه یا در قالب خود زندانی می
مانند و یا اینکه سر به «شورش» بر می دارند و، چون روش کارشان
«مدرن و علمی» نیست، متاسفانه شورش شان نیز تخریبی است. شورای ملی
ایران، اینگونه که از دید من «ناظر» و از قرائن بر می آید، بدست
مهره های کم انعطاف و خود رأی اداره شد و می شود. در بین مهره های
این سازمان تناقض های ایدئولوژیک و پس زمینه ای ِ فاحشی دیده می شد
و می شود.
هیچ بهانه ای برای «خشونت مجاز و انسانی» معتبر نیست
به مناسبت 25 نوامبر،
روز جهانی حذف خشونت
عليه زنان
شکوه میرزادگی
همهء
بهانه های «مردانه»، یا «سالارانه»، ای که بر بنیاد آن انواع مختلف
خشونت انجام می گیرد، «تفاوت های روانی و یا فیزیکی زن و مرد، و یا
فرهنگ و نژاد و مذهب افراد جامعه» عنوان می شوند؛ يعنی شبیه برخی
از بهانه های بی پایه ای که یک مستبد سياسی برای اعمال خشونت علیه
یک ملت به کار می گیرد. طبیعی است که تا وقتی استبداد، و به ویژه
قوانین زایندهء خشونت، در کشوری وجود دارد امکان حذف همهء اشکال
تبعیض و نابرابری و خشونت از زندگی مردمان به طور اعم، و زنان به
طور اخص، وجود نخواهد داشت. اما تلاش های فردی و گروهی طرفداران
حقوق بشر و کنوانسیون های رفع تبعیض می تواند در تربیت و آماده
کردن بخش هایی از مردمان مفید و موثر باشد و، از سوی ديگر، بر روی
روند تغییر قوانین آینده اثر بگذارد.
پيش
شرط
های برپایی جامعه ای سکولار
کوروش اعتمادی
بسیار خوش باورانه است که پذیرفته باشیم، مسیر برقراری نظام حکومتی
مدرن، دمکراتیک و سکولار همراه با آکتورهای سیاسیی هموار خواهد شد
که هنوز باورمند به تأثیرگذاری مذهب و ایدئولوژی بر سیاست و حکومت
میباشند. آنکس که دیندار است و دین را مقوله ای سیاسی و نه امر
شخصی قلمداد میکند، بنیادگرای مذهبی است که هرگز باوری به دمکراسی
و حقوق آحاد بشر ندارد. دین در حوزهء حکومت صرفا ً ابزار سرکوب و
تحمیق اندیشه در دست کسانی است که مأمور اجرای این فرامین غیر
دمکراتیک و تثبیت حکومت شریعتمداران هستند.
آیا
ایران بار دیگر عقب میماند؟ (بخش سوم)
وصل شدن ایران به ارابه پیشرفت غرب
کاظم علمداری
در
بخش نخست نشان داده شد که ایران در سی و پنج سال گذشته هم از
کشورهای همردیف خود عقب مانده است و هم رشد اقتصادیاش نسبت به قبل
از انقلاب به شدت کاهش یافته است. برای این تفادت به دوعامل اشاره
شد: یکی سلطه و مدیریت نهاد روحانیت و نظامی بر تمام ارکان جامعه،
و دوم جدا افتادن ایران از ارابه پیشرفت تمدن مدرن، که این نیز
ناشی از دینی شدن حکومت بود. عامل اول در بخش دوم توضیح داده شد،
در این بخش فرایند وصل شدن ایران به ارابه پیشرفت غرب، و
در
بخش چهارم، در ادامه این مطلب، به عوامل و نتایج جدا شدن از
پیشرفتهای مدرن توضیح داده خواهد شد.
در
دفاع از همهء قربانیان رژیمِ کشتار
الاهه بقراط
در
تاریخ مقاومت هیچ کشوری، هیچ کس هرگز این گستاخی را نداشته که برای
توجیه یک رژیم سرکوبگر، قربانیان آنها را مسبب کشتار خودشان قلمداد
کند، مگر از خود آن رژیم! هنوز که 68 سال از سقوط رژیم هیتلر
میگذرد، جنایتکاران نازی دستگیر و محاکمه میشوند. اجرای عدالت
عین نقطه پایان نهادن بر چرخه خشونت است. خوشبختانه تاریخِ امروز،
امروز نوشته نمیشود! چه کسی جز خودشیفتگان دیندار و خودباختگان
ایدئولوژیک میتواند تاریخ کشتار سیستماتیک و قربانیانش را در
زمانی بنویسد که هنوز جریان دارد؟!
فروهرها: زبان گويای ملت ايران
سعيد بشيرتاش
داريوش و پروانه فروهر، که برجستهترين رهبران طيف ملی محسوب می
شدند، شخصيتهايی بودند که میتوانستند جريانی سوم، مستقل از
جريانهای درون جمهوری اسلامی، در درون کشور ايجاد کنند. از زمان
پايان جنگ ايران و عراق، داريوش و پروانه فروهر بيپروا و دليرانه
همواره میکوشيدند که جو مرگبار و گورستانی حاکم بر کشور را
بشکنند. آنان همهء مؤلفههای لازم برای تبديل شدن به نيرويی سوم و
ارائهء راه حلی متفاوت را داشتند؛ و هدف جمهوری اسلامی از کشتن
آنان حذف نيروی سوم و محدود نگاهداشتن صحنه سياسی کشور به بازیها
و صحنهآرايیهاي درون نظام بود.
قتلهای زنجیرهای – و سراشیبی لغزندهء قتل و اعدام
حسین باقرزاده
آستانهء
پانزدهمین سالگرد قتلهای زنجیرهای سال هفتاد و هفت، سرتیپ
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده پلیس ایران در مصاحبهای با خبرگزاری
دانشجویان ایران (ایسنا) حقایق وحشتناکی از اسرار پشت پرده قتلها
و جنایتهای عوامل رژیم در مقاطع مختلف را، از دههء هفتاد و سپس در
وقایع پس از خرداد هشتاد و هشت، برای اولین بار فاش کرده است. او
گفته است که قتلهای زنجیرهای منحصر به موارد شناخته شده قتل فجیع
فروهرها و مختاری و پوینده نبوده و این شخصیتهای فرهنگی و سیاسی
اولین قربانیان آن نیز نبودهاند. او همچنین در عین حال که سعید
مرتضوی را مسئول انتقال دستگیر شدگان سال هشتاد و هشت به
بازداشتگاه کهریزک، که منجر به قتل حد اقل سه تن از قربانیان شد،
معرفی کرده از نقش پلیس و «نیروهای خودسر» در وقایعی مانند عبور
اتومبیل پلیس از روی مردم در تظاهرات سال هشتاد و هشت و دستگیری
خشونت بار منجر به فوت ستار بهشتی سخن گفته و آنها را تقبیح کرده
است.
کارگران باید خود به صحنه بیایند
گفتگو با: منصور اسانلو، رهبر پیشین سندیکای
شرکت واحد
گفتگوگر: صادق کارگر، برای سايت اخبار روز
ما
تا وقتی که پراکنده باشیم، سازمان و انسجام نداشته باشیم، تا وقتی
نتوانیم پشتوانه نیرومند برای مطالبات مان تدارک ببینیم، وضع ما هر
کس که بیاید خیلی تغییر نخواهد کرد. آنان داوطلبانه موانع فعالیت
های کارگری را بر نمی دارند. یعنی منافع آنها اجازه نمی دهد. هجده
میلیون نفر در انتخابات به امید تغییر و بخاطر شعارهای آقای روحانی
به ایشان رای داده اند. این نیرو، نیروی کمی نیست. روحانی اگر
بخواهد می تواند به یاری آنها اوضاع را دگرگون کند. کسانی که به او
به امید ایجاد تغییر رای داده اند، مسئول هستند که به صحنه بیایند
و اجرای مطالبات شان را طلب کنند و برای پیشبرد خواست هایشان
بکوشند. کسانی که مخالف جنگ هستند، مخالف تنش هستند، کسانی که
خواهان افزایش دستمزد و لگام زدن به نیروهای افراطی هستند برای
پیشبرد این امور به صحنه بیایند و اجازه ندهند کسانی که پول، قدرت
و سلاح دارند و مسئولیت بحرانها را برعهده دارند، سپهر سیاست را در
کنترل خود نگاه دارند.
در شرح رنج های خانواده ها و جامعهء بهايی های ايرانی
نامهء فريبا کمال آبادی از زندان اوين به
نوهء به دنيا نيامده اش
در
بندم و دستم از چاره کوتاه است. حتی اجازه ندارم به مادرت، دختر
دلبندم، در لحظات حساس تولدت تلفن بزنم، صدايتان را بشنوم و از
سلامتي
تان مطلع گردم زيرا درخواست های مکررم برای تلفن همواره با مخالفت
روبه رو شده است. نمی دانم چند روز پس از تولدت از آمدنت مطلع
خواهم شد. می دانم هنگامی که قدم به جهان ما گذاری، رشد کنی و
ببالی سوالاتی دائماً ذهنت را به خود فراخواهد خواند و خواهی
پرسيد: چرا من در سرزمينی ديگر، به دور از وطنم، ريشه هايم،
بستگانم و عزيزانم متولد شدم؟ چرا مانند بسياری از کودکان در بدو
تولدم مادر بزرگم، پدر بزرگم و بستگانم را در کنارم نداشتم؟
بیانیه
در پیوند با بازگشت «تبعیدیان»
انجمن قلم ایران در (تبعید)
انجمن قلم ایران در تبعید، به همه ایرانیان آزاده هشدار می دهد که
بازی اهریمنی آخوندها برای بازگشت ایرانیان به کشور، پیش از آن که
سیاستی واقعی باشد که نیست، ترفندی ست تکرای برای کاستن از حساسیت
جامعه ایرانی برونمرز به اعدام های کور اخیر. از سوی دیگر، رژیم
تلاش می کند که برای رهایی از تنگناهای همه جانبه سیاست های داخلی
و بین المللی که سخت گرفتار آن هاست، با تهیه خوراک تبلیغاتی برای
سرسپردگان سیاسی و فرهنگی خود، افکار همگانی را از پلیدی های سیاست
خود، منحرف کند.