از
همان سالی که شاه اعلام کرد: "اگر دست مرا ببرند من قرارداد نفت را
امضا نمی کنم." تبلیغات علیه او شروع شد و به انقلاب منجر گردید.
کلیهء رجالی که چیزی از نفت می دانستند یا کشته شدند و یا مجبور به
مهاجرت گردیدند. در زمان خمینی ما، آن قرارداد امضا شد و تاکنون
هیچ کس از متن و محتوای آن خبر ندارد. اما اخیراً معاون زنگنه
اظهار داشت که در آینده قرارداد هایی با شرکت های نفتی امضا خواهند
کرد که راه را برای سرمایه گزاری آنها باز می کند. اکنون به نظر می
رسد که توقف ظریف در امریکا، بعد از جلسهء روحانی در سازمان ملل،
در راستای توافق برای قراردادهای نفتی در مقابل کمک به بقای رژیم
بوده است.
انتظارات مردم پس از توافق ژنو
پارسا محمدی
کارگر شرکت ما موقع کار چرت میزد، بهش میگویم فلانی از نظر من
مسئلهای نیست ولی میروند، میفروشنت؛ به مشکل بر میخوری. به من
میگه: “دیشب دیر خوابیدم، صبح هم زود بلند شدم ببینم مذاکرات چی
میشه! ” کل دریافتی این آدم پانصد و سيزده هزار تومان است؛ الان
امید داره بعد از این مذاکرات ارزانی بشه. فقط امید داره، همین.
اینها بیسواد هستن، تقصیری ندارند اما کسانی که اسم خودشان را
گذاشتهاند فعال سیاسی چرا؟ اطلاع دقیق از ماجرا ندارند و برنامه
هم ندارند. اگر مذاکرات شکست میخورد هیچ برنامهای نداشتند و حالا
که توافق شده است هم برنامه ندارند. به این آدمها باید گفت این
مسابقه فوتبال تمام شده و هنوز ما داخل ایران زندگی میکنیم و نظام
هم سر جای خودش است. کار سیاسی برنامه میخواهد.
درس
هایی از سرنوشت شورای ملی ایران
محسن ذاکری
بسیارند هموطنانی که سال ها در جوامع مدرن زیسته اند و دیده اند و
اندیشیده اند، اما گویی همه چیز برای آنها «شبح» است. آموختنی در
کار نیست و «حرف مرد یکی است». این گروه یا در قالب خود زندانی می
مانند و یا اینکه سر به «شورش» بر می دارند و، چون روش کارشان
«مدرن و علمی» نیست، متاسفانه شورش شان نیز تخریبی است. شورای ملی
ایران، اینگونه که از دید من «ناظر» و از قرائن بر می آید، بدست
مهره های کم انعطاف و خود رأی اداره شد و می شود. در بین مهره های
این سازمان تناقض های ایدئولوژیک و پس زمینه ای ِ فاحشی دیده می شد
و می شود.
هیچ بهانه ای برای «خشونت مجاز و انسانی» معتبر نیست
به مناسبت 25 نوامبر،
روز جهانی حذف خشونت
عليه زنان
شکوه میرزادگی
همهء
بهانه های «مردانه»، یا «سالارانه»، ای که بر بنیاد آن انواع مختلف
خشونت انجام می گیرد، «تفاوت های روانی و یا فیزیکی زن و مرد، و یا
فرهنگ و نژاد و مذهب افراد جامعه» عنوان می شوند؛ يعنی شبیه برخی
از بهانه های بی پایه ای که یک مستبد سياسی برای اعمال خشونت علیه
یک ملت به کار می گیرد. طبیعی است که تا وقتی استبداد، و به ویژه
قوانین زایندهء خشونت، در کشوری وجود دارد امکان حذف همهء اشکال
تبعیض و نابرابری و خشونت از زندگی مردمان به طور اعم، و زنان به
طور اخص، وجود نخواهد داشت. اما تلاش های فردی و گروهی طرفداران
حقوق بشر و کنوانسیون های رفع تبعیض می تواند در تربیت و آماده
کردن بخش هایی از مردمان مفید و موثر باشد و، از سوی ديگر، بر روی
روند تغییر قوانین آینده اثر بگذارد.
در
دفاع از همهء قربانیان رژیمِ کشتار
الاهه بقراط
در
تاریخ مقاومت هیچ کشوری، هیچ کس هرگز این گستاخی را نداشته که برای
توجیه یک رژیم سرکوبگر، قربانیان آنها را مسبب کشتار خودشان قلمداد
کند، مگر از خود آن رژیم! هنوز که 68 سال از سقوط رژیم هیتلر
میگذرد، جنایتکاران نازی دستگیر و محاکمه میشوند. اجرای عدالت
عین نقطه پایان نهادن بر چرخه خشونت است. خوشبختانه تاریخِ امروز،
امروز نوشته نمیشود! چه کسی جز خودشیفتگان دیندار و خودباختگان
ایدئولوژیک میتواند تاریخ کشتار سیستماتیک و قربانیانش را در
زمانی بنویسد که هنوز جریان دارد؟!
دخیل
بستن به امامزاده اوباما!
شهباز نخعی
با
توجه به روحیه و منش باراک اوباما، "زمان بیشتری" که او از آن سخن
می گوید، می تواند تا 3 سال دیگر، یعنی پایان دورهء دوم ریاست
جمهوری اش نیز به درازا بکشد تا او از زحمت گرفتن یک تصمیم دشوار
رهایی یابد. "خود کردهء بی تدبیر" نظام ولایت مطلقه فقیه این
است که با نابخردی خود را گرفتار مخمصه ای کرده که عامل زمان در آن
بی اندازه اهمیت دارد، در حالی که حریفان چنین محدودیتی ندارند