1. دیشب «حسن روحانی» در تالار رودکی هنرمندان را گرد آورده بود تا
با آنان سخن گوید. زینتالمجالس های همیشگی بودند: از محمود
دولتآبادی و شهرام ناظری گرفته تا مسعود کیمیایی و داوود رشیدی و
بسیاری دیگر. چند تنی از شاخههای گوناگون فرهنگ و هنر، به عنوان
نمایندگانی که البته برگزیدهء ترتیب دهندگان نشست بودند، از ظن
خود سخنانی بر زبان راندند. در پایان نیز، روحانی حرفهایی زد و
وعده هایی داد که به مذاق بیشتر باشندگان خوش نشست.
2. این جماعت از ارزش هایی سخن میگویند که باوری بدانها ندارند
و کارنامهء آنان، گواه این مدعاست. مثلاً از آزادی میگویند و از
اینکه هنر با آزادی رابطهء مستقیم دارد. اما، اگر خوش بینانه هم
بنگریم، آنچه شنوندهء آنان از آزادی فهم میکند، با آنچه که آنان
در نظر دارند، از زمین تا آسمان متفاوت است؛ و هم از این روست که
در ادامه، روحانی هم از «امام، به عنوان احیاگر قرن، که آزادی را
برای این سرزمین به ارمغان آورد ... و در دوران امام بود که بسیاری
از آثار ادبی و هنری اجازهی نشر یافت» دم زد و بدینگونه، درکی را
که از «آزادی» دارد عیان کرد.
3. به باور من، در هیچ دورهای از تاریخ ایران، اینگونه واژهها
استحاله و از محتوای خود تهی نشدهاند و اینقدر نیز سخنان آشفته و
درهم و برهم رانده نشده است؛ تا آن اندازه که گرفتار «زبانپریشی»
دردناکی شدهایم. از «جامعهء مدنی» سخن میگویند، در حالی که
مرادشان «مدینهالنبی» است؛ از «ایران برای همهء ایرانیان»
میگویند، در حالی که به ایران به عنوان یک حوزهء تمدنی و به
ایرانیان به عنوان ملتی تاریخی باوری ندارند و ایران و ایرانیان را
بخشی از امت اسلامی میدانند؛ و مثالهای بسیار دیگر که جایش در
این مجال نیست.
4. حال چه باید کرد؟ باید نخست سفسطه و مغلطهها آشکار و نهان در
این سخنان را درک کرد و سپس از مدعیان خواست که برداشت شان را از
آنچه مدعی اش هستند عیان کنند و سپس نسبت آن واژگان را با
کارنامهء گویندگان اش سنجید تا دریافت فرجام این ره که میرویم به
کجاست.
پيوند به خبر و عکس های اين ديدار
1
2
در
رثای زنده یاد رضا مرزبان
(۱۳۹۲- ۱۳۰۷ )
اعلاميهء گروهی از دوستان او
رضا مرزبان، پس از یک بیماری طولانی، در ساعات نخستین روز شنبه 7
دی ماه (28 دسامبر) در یکی از بیمارستانهای شهر سن دنی، در نزدیکی
پاریس، درگذشت. آن کس که این چنین ما را ترک می کرد، بیش از پنجاه
سال حضور فعال در روزنامه و روزنامه نگاری ایران معاصر بود.
مرزبان، در همۀ این سال های دراز، چه فراوان آموخت و فرا گرفت و چه
بسیار آموخته ها و فراگرفته های خود را از سر صدق و صفا با دیگران
در میان گذاشت، خاصه با همۀ آن دائشجویانی که در طی سال ها، در
دانشکدۀ علوم ارتباطات اجتماعی توفیق می یافتند که از تجربه ها و
دانسته های او بهره مند شوند و بهره گیرند. و این چنین بود که در
تربیت نسل های تازه ای از اهل مطبوعات مشارکت جست.