امروز که عکس العمل برخی از تحلیل گران و فعالان سیاسی وطنی به
سخنرانی سراپا دروغ روحانی در کنفرانس داوس را دیدم، از خود پرسیدم
که کدامیک مضحک تر و شرم آور تر است، اینکه سی و پنج سال پیش مردمی
ناآگاه و بی تجربه، عکس خمینی را در ماه دیدند و تصور کردند که آن
آخوند واپسگرا فرشته نجات آنهاست، یا امروز که پس از سه دهه جنایت
و ویرانی کشور، عده ای استاد دانشگاه یا مثلاً
روشنفکر،
برای آخوند روحانی غش و ضعف می
روند؟
میرزاخانی، رئیس حوزهء ارتباطات شورای عالی قرآن، در یک نشست خبری
گفت: «درجهء دکتری٬ کارشناسی ارشد٬ کارشناسی و کاردانی به قاریان
قرآن اعطای می گردد و این مدارک پس از برگزاری آزمون قرآنی به
قاریان برگزیده اعطا خواهد شد». سازمان اوقاف و امور خیریه از
مدتها پیش طرح تربیت ده تا پانزده میلیون حافظ قرآن در ایران را
به دستور علی خامنهای آغاز کرده است، این طرح دستکم پانزده سال
طول خواهد کشید و به گفتهء مقامهای مسئول به پانزده هزار میلیارد
تومان اعتبار نیاز دارد. سازمان اوقاف سالانه هزار و ششصد و شصت و
چهار مسابقه قرآنی با حضور نهصد هزار قاری از سراسر جهان برگزار
میکند که بودجهء برگزاری این مسابقات نیز مشخص نیست. سازمان اوقاف
یکی از ثروتمندترین نهادهای مذهبی در ایران است که زیر نظر علی
خامنهای اداره میشود و هیچ گزارشی از میزان درآمدهای هنگفت آن
از امامزادهها و اماکن مذهبی در دست نیست. براستی، با توجه به
ضدّیت آشکار آخوند ها با دانشگاه، عشق، طمع و اشتهای آنها به عنوان
دکترای دانشگاهی در چیست؟ دکتر بهشتی، دکتر مطهری، دکترمفتح، دکتر
کدیور، آیت الله دکتر... استاد حوزه و دانشگاه و دکتر..... قاری
قرآن!؟ بیچاره شاهنامه ایرانیان!
یکم بهمن ماه،
هشتادمین سالروز درگذشت عارف قزوینی، آوازه خوان، ترانه سرا و
آهنگساز برجسته ایران دوران مشروطیت
بود.
عارف قزوینی نخستین هنرمند معاصر ایران است که از ترانه برای طرح
مشکلات اجتماعی سیاسی روز بهره گرفته، ترانه را که از دیرباز در
فرهنگ ایران زبان گویای مصایب مردم بود، به جایگاه واقعی اش
بازگرداند. عارف می گوید: «وقتی شروع به ساختن تصنیف و سرودهای ملی
کردم، مردم خیال می کردند تصنیف برای ... درباری یا ببری خان، گربه
شاه شهید است.»
دورهء
شش ماهۀ توافقنامهء
موقت هستهای جهان با فاشیست های "اصلاح طلب" و غیرۀ ایرانی کُش و
ایران ویران کُن
رسماً
آغاز شده است.
همزمان، از عدم آزادی
دانشجویان در اسارت، برنگرداندن همۀ دانشجویان اخراجی "ستاره
دار" و استادان به دانشگاه ها گرفته تا افزایش آمار هول
انگیز اعدام های روزانه، دادن وعده وعیدهای سر خرمنی و
دواندن ایرانیان در پی نخود سیاه در سفرهای استانی و
دیگر از ایندست حقایق وحشت انگیز، شواهد
دروغ محض بودن "اعتدال" توسط امنیتچی، که از سوی رهبر مادام
العمر، قدر قدرت و غیر منتخب ایرانیان به "ریاست جمهوری"
منتصب شده، و در باغ سبز و امیدهای واهی او به مردم یکی یکی
آشکار می شوند. آخرین از ایندست اخبار،
بازگرداندن حشمت الله طبرزدی به اسارتگاه و،
پشتبند آن،
احمد
زید آبادی می باشد. حالا که
نیاز تبلیغاتی برآورده شده، به نازنیان مستقر در خارج،
چپولان کاپوچینو نوش و شیفته جات "اصلاح" فاشیسم توصیه می شود خود
را برای براه انداختن قشقرق موضعی و اشک تمساح ریختن هماهنگ شده،
پس از شنیدن خبر احتمالی بازگرداندن
بانو
نسرین ستوده به اسارتگاه،
آماده کنند. همواره امید است روزی برسد که این نازنینان و لابیگران
فاشیست ها، مانند
لابی نایاک، که از مانورهای تبلیغاتی فاشیست ها بعنوان
نشانۀ "اصلاح پذیری" آنان استفاده می کنند، به همان میزان در
اعلام بیزاری از دروغ بودن آن حرکات تبلیغاتی و طعمه قرار دادن
ایرانیان اسیر شوق و شور و شدت و حدت پیدا کنند.
در بخش نخست، آمار
عقب ماندگی ایران نسبت به کشورهای همردیف، و قبل از انقلاب بررسی
شد. در بخش دوم تجربه سلطه نهاد روحانیت و نظامیان بر ساختار قدرت
توضیح داده شد. در بخش سوم، نظریهای که ورود صنعت مونتاژ به ایران
را مغایر با رشد و پیشرفت صنعت مستقل میدانست، و به جای مبارزه با
دیکتاتوری، مقابله با سرمایهداری و نفوذ غرب در ایران را هدف قرار
داده بود نقد گردید. بخش چهارم الگوی توسعه ژاپن، و فازهای توسعه
ایران قبل از انقلاب ارزیابی شد. در بخش پنجم زمینه پیداش انقلاب،
ازجمله مثلث هویت فرهنگی و بحران ناشی از آن، و همچنین عوامل
برانگیزنده انقلاب توضیح داده شد. در این بخش عوامل بازدارنده ذهنی
و بینشی رهبران جمهوری اسلامی در توسعه تشریح میگردد.
گزارش جدید موسسه مطالعاتی "پیو"، با موضوع «خصومتهای مذهبی»،
نشان میدهد که ایران در شمار کشورهایی قرار دارد که حکومت آن
محدودیتهای «بسیار شدیدی» در رابطه با مذاهب اعمال میکند.
این گزارش در عین حال حکایت از آن دارد که جامعهء ایران کمتر از
حکومت جمهوری اسلامی درگیر خصومتهای دینی است و از این نظر یک پله
پایینتر از حکومت ایستاده و در شمار کشورهایی قرار گرفته است که
خصومت اجتماعی در آن «بالا» است، نه «بسیار بالا»... نام ایران در
جدولی که به رابطهء سختگیرانه حکومتها نسبت به مذاهب میپردازد
قید و تاکید شده که حکومت این کشورها محدودیتهای شدیدی را علیه
مذاهب اعمال میکنند. پیش از این کمیسیون آزادی مذهب، در گزارش
سالیانه خود، ایران را به همراه 14 کشور دیگر در شمار بزرگ ترین
ناقضان مذهب معرفی کرده بود که ادعای آن ناظر بر رفتار و سیاستهای
جمهوری اسلامی است. هفتهء گذشته نیز سازمان بینالمللی «درهای باز»
اعلام کرد که ایران از نظر اذیت و آزار مسیحیان در میان ده کشور
اول جهان قرار دارد.
* خانم فرهادی:
بیصبرانه منتظر فرمایش حضرت آقا در مورد سفر به نیویورک دولت
بودیم که آب پاکی روی دست همه ریختند و همچون گذشته فرمودند که
آمریکاییها قابل اعتماد نیستند ما نیز هم صدا با رهبری به دولت
عرض میکنیم اگر سعادت دو دنیا را میخواهند بر اساس منویات و
خواستههای رهبر فرزانه و مقتدر و امید ملت گام بردارند نه جلو
بزنند و نه عقب بیفتند.
فدوی: فدوی هم رجاء واثق دارد که مقام معظم رهبری،
اعزالله انصاره،
زحمت این یک فقره را هم بخواهند
کشيد.
از قدیم هم گفته اند "کار را آن کرد که تمام کرد"،
خواهر فرهادی.
تفاهم نامه اخیر وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی با حوزهء
علمیهء
قم اما نماد آشکار دیگری از این واقعیت است که در زمینه فرهنگ و
اندیشه، دشمن اصلی جمهوری اسلامی همانا سکولاریزم و آزاد اندیشی
است. بی جهت نیست که رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با مداحان و نوحه
خوانان از رشد سکولاریزم حتی در مراسم عاشورا ابراز نگرانی می کند
و می گوید: “هیئت ها نمی توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ
سکولار نداریم! “ و بی حکمت نیست که مقامات جمهوری اسلامی ایران،
و بویژه آیت الله های حوزهء
علمیهء
قم، در مناسبت های مختلف از رشد سکولاریزم در جامعه ایران ابراز
نگرانی می کنند و مطابق معمول آنرا به دشمنان جمهوری اسلامی نسبت
می دهند.
باید توجه داشت که انگیزههای دیگری هم پشت این طرح وجود دارد که
کمتر در مورد آن بحث میشود که شاید بتوان آن را در مصاحبهای از
محمد حسن نبوی، معاون تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه،
پیگرفت. «میانگین استعدادهای ورودی به حوزه پائین است، ما اگر
مدارس با جاذبه راه انداختیم که افراد مستعد در آن حضور یابند،
آنها را تشویق به حضور در حوزه خواهیم کرد با اجرای درست این طرح،
بسیاری از ضایعات موجود در شیوه فعلی پذیرش، جذب یا طرد افراد،
برطرف میشود ما الان کار را در دبیرستان و راهنمایی آغاز
کردهایم، اما معتقدیم لازمه کار تربیتی جامع این است که از روز
اول تربیت، وارد معرکه شویم؛ یعنی اعتقاد به راهاندازی این مراکز
آموزشی در مقاطع پیش دبستانی نیز داریم…».
جهان امروزی با آهنگی تند به سوی "جهانی شدن" يا به عبارت متداول
"گلوباليزاسيون"
در حرکت است؛
حرکتی
که پيدايش دورنمای "تمدّن جهانی" را نويد میدهد. يعنی عصر ما عصر
جهانی شدن است. حال، اين "جهانی شدن" چيست که جهان به سوی آن سير
میکند؟
در يک تعريف ساده و فشرده، میتوان "جهانی شدن" را در يک کلام به
"تقليل حدّاکثری فاصلهء
زمان و مکان" تعبير کرد. با اينترنت، با توئيتر، با فيس بوک، با
همهء
اين ماهوارهها که بر فراز سر ما در حرکتند، معنای واژههای "دور"
و "نزديک"، دگرگون شده است
متأسفانه،
جوامع بشری برای به دست آوردن و اعمال قدرت و تحمیل دین و مذهب و
ایدئولوژی توسط مستبدین و دیکتاتورها، همین طور بنا بر مستندات
تاریخی، غالبا، در روند انقلابات اجتماعی همواره از خشونت و جنگ و
اعدام استفاده کرده اند. در دین اسلام قصاص به عنوان یکی از عقب
مانده ترین ابزار ترمیم بیعدالتی به شمار میرود که متعلق به
زندگی قبیلهای چهارده قرن پیش میباشد در حالی که از نظر تحقیقات
علمی به اثبات رسیده است که حکم اعدام نه تنها جنایتی را ترمیم یا
پاک نمیکند بلکه بدون تردید به ویژه به شکلی که در جوامع اسلامی
اعمال میشود باعث آموزش و اشاعه وسیع و حرفه ای طاعون خشونت در
جامعه انسانی میگردد. جمهوری اسلامی ایران یکی از نظامهایی به
شمار میرود که با اتکا به قوانین اسلامی در اجرای این جنایت سر
شده است.
هنوز
جوهر گزارشها و عکسهایی که روزنامهها از دیدار رسمی رییس قوهی
مجریه با شماری از نویسندگان و هنرمندان چاپ کرده بودند خشک نشده
بود، هنوز صداهایی به باور خوش بشارت امیدواری از آن جلسه را
میپراکندند که خبر رسید بار دیگر ماموران امنیتی از برگزاری
جلسهی ماهانهی جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران جلوگیری
کردهاند. این جلسه قرار بود سهشنبه
بيست و چهارم
دی ماه در منزل یکی از اعضای کانون برگزار شود اما روز یکشنبه
ماموران در تماس تلفنی ضمن احضار صاحبخانه به یکی از ادارات وزارت
اطلاعات وی را وادار میکنند جلسه را منتفی کند.
تئوری «تبعيت خارج از داخل» نمی تواند دست پروردهء چند فعال سياسی
خوش نيت و ساده لوح باشد، و به ناگزير بايد ريشه های آن را در اطاق
های فکر رژيمی يافت که ويروس های بيمارساز خود را بصورتی پنهان
وارد تفکر و گفتمان سکولار دموکراسی می کنند تا آن را از درون ضعيف
ساخته و به بی عملی بکشانند. اما، در عين حال، اميدوارم که سخنان
من «دائی جان ناپلئونی» و بی پايه و مايه باشد و اين نظريه که عمال
رژيم احمق و بی خرد و کند هوش هستند درست از آب درآيد و رژيم
نتواند با استفاده از اين پريشانی ها صفوف تازه به همگرائی رسيدهء
سکولار دموکرات ها متفرق سازد.
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی◄
ز
مقام معظم رهبری،
که همگان از حال و روزش آگاهی دارند،
تا شیخ حسن روحانی که هفته پیش در خوزستان گفت "قدرت های غربی در
برابر جمهوری اسلامی تسلیم شدند"،
و حجت الاسلام علی شیرازی،
نمایندهء
ولی مطلقه فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران،
که
چنين
درفشانی می کند:
"جهان اسلام پشت سر جمهوری اسلامی قرارگرفته است"، همه و هر یک به
درجه ای مبتلا به واقعیت گریزی، توهم و روان پریشی هستند و شگفت
انگیز نیست که دستگاه دیپلوماسی شان هم واقعیت گریز و روان پریش
باشد!
بحث بر سر «گذار ِ» صرف از نظام دینی به هر
قیمتی و
با
هر
مقصد ناروشنی نیست؛
بحث بر
سر
رسیدن به نظامی است دموکراتیک،
با
تمامی مختصات اصلی آن.
در
عین حال نباید
فراموش کردکه گذار
به دموکراسی در
ایران ذیل سیطرهء ج ا چیزی نیست که بنا به میل ما و
در پی تکرار مکرر
یک رشته اصول دموکراتیک، در
باب ضرورت و
اجتناب ناپذیری گذار،
جامهء عمل پوشد. گذار امری است سیاسی- عملی و برای تحقق آن جمع و
ترکیب یک رشته عوامل، آن هم در جریان وقوع تحولات سیاسی گام به گام
و اغلب غیرقابل پیش بینی، که حاصل کنش و واکنش کارگزاران مختلف و
متضاد المنافع و زور آزمایی میان آنهاست، تحقق می یابد.
فرش قرمزی که برخی رسانه های اصول
گرا برای روس
ها پهن می کنند و دستکش سفیدی که به دستان آلوده و ناپاک این کشور
می پوشانند برای چیست؟ آیا اینان ایدئولوگ
های همان دولتی نیستند که وزیر امور خارجه اش سهم ایران را از
دریای خزر 11 درصد عنوان کرد و تعجب همگان (حتی روس ها) را
برانگیخت؟ غرض نگارنده از گشودن این مبحث تاریخی یادآوری نقش مخرب
روس ها (و همپالگان قجری و غیرقجری آنها) در تاریخ چند سده اخیر
است، نه برای آگاهی بخشی عمومی که برای بیدار نمودن وجدان و حافظه
تاریخی نویسندگانی که به نام اصولگرایی و از موضع «مقاومت تلاش می
کنند تا کارنامهء سیاه روس
ها را تحریف و به جای آن بر نقش مخرب آمریکایی ها تاکید کنند.
یکی از تحلیلگران انگلیسی مقاله ای در این باره نوشت و در پایان
چنین جمعبندی کرد که: «انقلاب ایران پیروزی جهل بر ظلم است». وقتی
مقاله و تحلیل این نویسندهی انگلیسی را خواندم بسیار ناراحت و
عصبانی شدم و با خود گفتم این غربیها – به خصوص انگلیسىها،
نمیخواهند یا نمیتوانند ما را درک کنند؟ این چه نوع قضاوتی در مورد
انقلاب ایران است. پس از پیروزی انقلاب هر روز شاهد رویدادهای
مختلف و نه چندان مطلوبی، در سطوح متفاوت بودیم. انگیزه یا علت همه
ی این رویدادها، یکسان نبود – هرکدام علت یا علل خاص خود را داشت.
اما به تدریج یک علت در این رویدادها شاخص شد و آن جهل و نادانی
بود.