دغدغهء فدوی در این مختصر و فی الواقع پیرامون صرفه جوئی در بیت
المال است. لطفاً
کمی
به تصویر بالا نگاه کنید؛
آن دو برادر را که لنگی را حایل خواهران و
برادران کرده اند می بینید؟
حال توجه کنيد که
خواهران،
ضمن اینکه با بادمجان قابل تمیز نیستند،
چیزی شبیه گونی مشکی را چندان به سر کشیده اند که نه خودشان کسی را
می بینند،
و
نه دیگران قادر به رؤیت آنان هستند!؛ از سوئی، برادران آنسوی
لُنگ
هم، چندان به زمین چشم دوخته اند که گوئی چیزی را در اعماق زمین گم
کرده اند!؛ فلذا این دو طایفه را،
با لُنگ
و بی لُنگ،
ظاهراً با یکدیگر کاری نیست و بر
این پایه، وجود آن دو برادر لُنگ
بدست در آن معرکه گیری بکلی زائد،
و وجوه پرداختی به آنان نیز، از
مصادیق بارز اسراف در بیت المال،
و به فتوای مرجع تقلید فدوی اعلی الله مقامه،
شدیداً حرام است!..
شما
باید به بلوچستان سفر کنید و از نزدیک مرز ایران و پاکستان را
ببینید. من از آنجا عبور کرده ام. در قسمت ایران تا پشت مرز آسفالت
کشیده شده است ولی در قسمت پاکستان تا نزدیکیهای کراچی خبری از
آسفالت نیست. بلوچهای ایران به خود میبالند که چه راههای
پیشرفتهای در ایران وجود دارد ولی در پاکستان باید در جاده مالرو
به ضرب تویوتاهای ژاپنی طی طریق کرد. من با این مردم شریف و ایران
دوست بر خورد داشتم. فقط آرزو میکردند که حکومت اسلامی ایران
تبعیض علیه آنها را بر دارد و به آنها به چشم عمری و غیر شیعه نگاه
نکند. افسوس که دولتمردان رژیم ولایت فقیه این موضوع را درک نمی
کنند. حالا صد هزار پاسدار هم بفرستند آنجا آیا مشکل حل میشود؟
هرگز!
در همین راستا باید گفت
که
در علم سیاست اصلی به دقت قانون نیوتن وجود دارد و آن اینکه مشکل
سیاسی راه حل سیاسی میطلبد. حل مشکل سیاسی از طریق توسل به قوه
قهریه فقط استخوان لازی زخم گذاشتن است که نه تنها به التیام زخم
کمک نمی کند بلکه موجب عفونت مرگبار میگردد. اگر وجب به وجب
مرزهای سیستان و بلوچستان پاسدار بکارند هرگز مشکل این منطقه حل
نخواهد شّد.
به ایران سوگند اگر همین حالا کلنگ پنجاه کارخانه صنعتی در آن
استان به زمین زده شود و در همان مسیر استاندار آنجا از اهالی اهل
تسنن بر اساس رای مستقیم مردم (نه انتصاب از طریق وزیر کشور خامنه
ای) انتخاب شود و از سوی دیگر لودگانی مثل مصباح یزدی در قم دهان
خود را زیپ بکشند و از توهین به صحابه ثلاثه رسول الله (حضرات ابو
بکر صدیق، عمر و عثمان) خود داری کنند، همین گروه جیش العدل خود
مرزبان سر زمین ایران بزرگ خواهد شد.
همین!
نیروی سیاسی،
اگر اعتماد به نفس دارد، باید هدف مرحلهای و بر اساس نقشه راه
داشته باشد و آن را با برنامههای خودش محقق کند، نه آنکه مثل
مشتری از فروشنده مطالبه داشته باشد. بلکه به عنوان یک بازیگر خود
را در پشبرد امور سهیم بداند و نقش اول را برای آن ایفا کند.
مطالبه محوری در بطن خود غیریت سازی و نوعی انفعال را دارد.
از این رو مهمترین هدف اصلاح طلبان باید اقدام در جهت بازسازی
فضای سیاسی برای غیر امنیتی شدن آن و ایجاد یگانگی سیاسی باشد تا
از قطبیت سیاسی کاسته شود.
..
آنان باید از دوگانگی راهبردی و تاکتیکی بیرون آیند و وضعیت خود را
با مجموعهء
سیاسی معنا و انسجام بخشند.
در
آستانهء
نوروز 1393 خورشیدی، ما سازمان ها و نهادهای حقوق بشری، ضمن حمایت
و همدردی با زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران، توجه تمام آزادیخواهان
و مدافعان حقوق بشر درایران و سرتاسر
جهان را به شرایط وخیم و ناهنجاری که زندانیان سیاسی و عقیدتی
ایران در آن بسر می
برند جلب می
نمائیم و اعلام می
داریم که رژیم جمهوری اسلامی با رفتار غیرانسانی خود و اِعمال
فشارهای جسمی و روحی و جلوگیری از دسترسی زندانیان به امکانات
درمانی و بهداشتی، عملاً آنان را به مرگ تدریجی محکوم نموده است.
بدون شک توجه به این حقیقت راه گشاست که مقابله و مبارزه جمهوری
اسلامی با دنیای مدرن و دستاوردهای درخشان آن در زمینهء آزادی و
دموکراسی حقوق بشر، امری ذاتی و جوهری است و در مبانی و بنیادهای
اسلامی و ایدئولوژیک این نظام بصورت اصول تغییر ناپذیر، تبیین و
تثبیت گردیده است. تجربهء شکست خوردهء گفتگوهای انتقادی با جمهوری
اسلامی از سوی برخی دولت ها درگذشته و با امید تغییر رفتارهای این
رژیم، موید همین واقعیت است و همچنین نشان می دهد که تلاش های
جهانی و روش هایی که نهادهای بین المللی به جهت ملزم ساختن دولت
اسلامی و محترم شمردن حقوق بشر در رعایت حقوق اساسی ملت ایران
تاکنون بکار برده اند مفید و مؤثر واقع نشده و نیازمند رویکردها و
راهکارهای متفاوتی است.
به گمانم سیستم قصد داشت حرکتی حساب شده را در حوزهء
تعامل بین المللی انجام دهد
.
نه احمدی نژاد می توانست این نقش را بازی کند و نه مصلحت بود کار
بدست اصلاح طلبان بیفتد که استحکام لازم را برای این پروژهء
مهم نداشتند، طبعاً
روحانی،
با سوابق خود و نگاه امنیتی خاص،
تبحر لازم را در این مورد داشت. حرکت هاشمی شاید درون یک حرکت کلان
قابل تأویل
است...
هاشمی ابتدا کوشید نظر جامعه را برای خود تست کند ولی به گمانم
هاشمی کوشید به عنوان بالانسر
(وزنهء موازنه)
عمل کند و زمینه را برای تغییر موازنه در کلیت جامعه و نیز درون
اصلاحات به نفع روحانی آماده کند و موفق شد.
تبلیغات،
از نوع پیشرفتهء
آن،
در رسانه های خبری ملی و جهانی، در گمراه کردن مردم تا حد زیادی
اثرگذار بوده و آنگاه که با شیوه های سُنّتی تبلیغات مذهبی (به
ویژه از نوع شیعه) همراه شود تأثیر آن دو چندان می گردد. امروزه
تبلیغات نقش بزرگی در سمت و سو دادن به افکار عمومی بازی می کند...
اما
گرچه گذشت زمان رویدادهای اتفاق افتاده را تغییر نمی دهد،
دیر یا زود پرده
را
از روی کذب و دروغ کنار
زده
و واقعیت را آشکار می سازد. تبلیغات گسترده ای که از چند هفته پیش
از نمایش به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در خرداد ماه
امسال شاهد و ناظر آن بودیم، گواه آشکار و بارز این مدّعا است.
باید یک قطب اقتصادی نیرومند و امین درست کنیم. من
معتقدم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهترین گزینه برای این کار
است.
سپاه باید نیروی فوقالعاده قدرتمند و استراتژیک اقتصادی پیدا کند.
وقتی احساس خطر برای انقلاب میشود، بر اساس اساسنامه، سپاه حتماً
باید در هر زمینهای وارد صحنه شود. سپاه باید با حضور سنگین
اقتصادی خود، قدرت مانور «سرمایهء
سکولار»را
محدود کرده و حتی بخشی از آن سرمایه را در اختیار بگیرد. به عبارت
دیگر، گلوگاههای استراتژیک اقتصادی ما نباید تحت عنوان خصوصیسازی و اقتصاد آزاد، در دست مجموعهای به جز سپاه باشد.
با نگاهی به انتخابات مصر و پیروزی اخوان المسلمین و
همه پرسی از
مردم کریمه و آری گفتن آنها به جدایی کریمه از اوکراین، من به یاد
اصطلاح تأييدی
«عشق است
ِ»
خودمان افتادم و می اندیشم
که،به
برکت سیاست های آقای اوباما،
هیچ بعید نیست که فردا روزی،
در سومالی بگویند رأی
بگیریم که آیا باید دختران را ختنه کرد یا نه؟ و
بی شک آنانی که طرفدار ختنهء
دختران هستند و می
دانند که نتیجه رأی
به سود آنها
خواهد بود
خواهند گفت: رای بگیریم
را عشق است!
ز
مجموعهء آنچه که در مورد دموکراسی و روابط اش با ساير مفاهيم علوم
سياسی گفته می شود می توان ديد که در دموکراسی با پديده ای «چند
سويه» سر و کار داريم که از يک طرف کثرت مدار است، از طرفی ديگر
دموکرات، و دو سوی ديگرش هم سکولاريسم و آزادی را تضمين می کنند.
اين ارکان چهارگانه از يکديگر تفکيک پذير نيستند و هرگاه که پای
يکی شان بلرزد و لنگ شود آن سه ديگر توان تأمين دموکراسی راستين را
نخواهند داشت.◄
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی◄
سکولار دموکراسی، بصورتی بديهی، زمينه ساز پيدايش آلترناتيو حکومت
های مذهبی و ايدئولوژيک بوده و تحقق آن تنها در نبودن اينگونه
حکومت ها قابل تصور است. بر اين اساس چه
ضروتی
وجود داردکه
بخواهيم، هر
بار در
پی
عنوانِ جنبش سکولار دمکراسی، بر «انحلال
طلبی»
نيز
تأکید کنیم؟
مگر نه اينکه بنياد اين
اندیشه
عملاً و در واقعيتبر
طلب
انحلال رژیم های مذهبی و ایدئولوژیک استوار است
و
فلسفهء
وجودی جنبش سکولار دمکراسی انحلال هر حکومت مذهبی و ایدئولوژیک
در
خود دارد؟ پاسخ اين پرسش ها را بايد در اعوجاج برخی از مدعيان
سکولار دموکراسی جستجو کرد...
این اواخر نشانه هایی به چشم می
خورد که حاکی از تغییر اساسی رویکرد مبارزان سیاسی، نسبت به انقلاب
است. مقالاتی از کرانه های طیف اپوزیسیون، در تأیید گزینهُ انقلاب
منتشر شده است که به صراحت لزوم انقلاب را برای خلاصی از دست رژیم
اسلامی میپذیرد یا توصیه می
کند. آنهایی هم که از مقالات بقیه تغذیه می
کنند و،
بعد از فرجهُ احتیاط، مطالب دیگران را به حساب خود بازنویسی می
کنند نیز، چنانکه انتظار می
رود، کم کم پچ پچ انقلاب را شروع کرده اند.
روند رویدادهای جهانی نشانگر آن است که نظم و نزاکت
متداول بینالمللی،که
پس از جنگ دوم جهانی و به ویژه پس از سرنگونی نظام کمونیستی در
جهان مستقر شده بود به علت ضعف آشکار رهبری در غرب در معرض خطر جدی
قرار دارد. تداوم کشتار بیش از یکصد هزار مردم بیگناه و بیخانمان
شدن میلیونها نفر دیگر از مردم سوریه، تجاوز آشکار رژیم ولادیمیر
پوتین به یک کشور همسایه و توسعهء
تروریسم اسلامی در خاور میانه و آفریقا جملگی به گونهای مستقیم و
یا غیر مستقیم با ضعف مشهود رهبری در آمریکا و اروپا مرتبط
اند.
یکی از نتایج ناخواسته و تبعات این تزلزل و عدم تعهد به مبانی
دمکراسی و حقوق بشر در برابر زیاده
رویهای بیشرمانهء
رژیمهای دیکتاتوری به نحوی روز افزون قابل مشاهده است.