حالم امروز خوش نيست؛ دلم آشوب است از اين همه ناداني. حال آدم را
به هم مي زند اين نمايش چندش آور آيه هاي اسلامي يافته و آفت هاي
انساني ساخته در پهنهء گسترده اي كه بوي نفت مي دهد و بوي نفرت.
لباس هاي سياه، نقاب هاي سياه و عمامه هاي سياه، همه و همه نشانهء
سياه انديشي رهبراني است – با هر نامي، ولي فقيه يا خليفهء مسلمين
يا هر عنوان سياسي ديگر - كه بر ملت هايي مسخ شده سروري مي كنند.
به ستوه آمده ام از اين همه تعزيه گرداني و سوگواري...
واضح است که با گسترش اعتصابات کارگری (و البته سایر اقشار جامعه)
و رشد روزافزون جامعهء مدنی، افکار سوسیالیستی تحول طلبانه در
جامعه رشد یافته و رویکرد اصلاح طلبانه (خصوصاً از نوع مذهبی و یا
ملی اش) از نفس افتاده است. لذا، برای حکومت آمریکا (و صد البته
اروپا) که در صدد ایجاد رابطهء گستردهء اقتصادی و سیاسی با رژیم
ایران ست، برقراری دولت نئولیبرال روحانی و تثبیت آن، تنها از
رهگذر سرکوب جنبش های اجتماعی و قبولاندن گفتمان اصلاح طلبی
(خصوصاً نوع مذهبی آن) میسر است.
محمد جلالی (م. سحر)، ضمن برشمردن نقش غیرقابل انکار نظام ولایت
مطلقه فقیه دراین کشتار و آشوب، می پرسد: «چرا باید ما ایرانی ها
که نه عربیم، نه با اسراییل هم مرزیم و نه با آن اختلاف ارضی
داریم، کاسه داغتر از آش بشویم و از زبان نمایندگان سیاسی کشورمان
عربده بکشیم که اسراییل باید محو بشود. چرا؟!» پاسخ این پرسش شاید
این باشد که ما از نکبت داشتن رهبری متوهم در رنجیم که خود را در
جایگاه و هم تراز با پیامبر اسلام می بیند و به آشوب هایی که با
پول مردم گرسنه و به فقرکشیده شده در منطقه برپا می کند نیز به چشم
غزوه های آن حضرت مانند بدر و احد می نگرد و ازاین دید جنگ غزه را
نیز غزوه ی غزه می بیند!
نشريهء کمونيست:
منشور کنگرهء آزادی عراق و مباحثاتی که در باره ضرورت کنگره آزادی
عراق از سال 2004 تا 2005 توسط کورش مدرسی نوشته شده٬ جواب به
معضلاتی است که بعد از حملهء آمریکا به عراق و آشغال این کشور و
نابودی یک جامعه و استیصال کامل مردم آن نوشته شده است. امروز و در
شرایطی که گروه تروریستی داعش در عراق فعال شده است و جامعهء عراق
یک بار دیگر به میدان جدال جریانات ناسیونالیستی٬ قومی و مذهبی
تبدیل شده است٬ خواندن بحث و طرح هایی که آن زمان حول لزوم تشکیل
کنگرهء آزادی عراق مطرح شد و منشور کنگره آزادی عراق یک بخش آن بود
ضروری است.
جعفر والی، که این روزها در بخش سیسییو در بیمارستان ایرانشهر
بستری است، میزبان علی نصیریان، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر و
سینما، بود که با همراهی حسین طاهری، مدیر اداره کل هنرهای نمایشی،
به دیدن والی آمده بود! والی که چندی پیش از اجرای نمایش «آی
باکلاه، آی بیکلاه» خبر داده بود، همچنان ذهنش درگیر این نمایش
است.او در پاسخ به ملاقاتکنندگانش که دربارهی اجرای این نمایش
میپرسیدند، گفت: «دلم میخواست با انتظامی و نصیریان کار میکردم،
اما نمیشود.» و نصیریان توضیح داد که: «ایشان من را برای بازی در
این نمایش دعوت کرده، اما من دیگر حوصلهی بازی کردن در تئاتر را
ندارم. همین چند روز پیش برای اجرای نمایش "تانگوی تخممرغ داغ" به
دادگاه رفتم. درست است با من برخوردی نشد، اما همین که مجبور شدم
آخر عمری دادگاه بروم خیلی بد بود. دیگر از من گذشته که پایم
دوباره به دادگاه باز شود و یک نفر بگوید، فلان کلمه را نگو به
جایش فلان کلمه را بگو!»
نادری:
دولت یازدهم موضوع باغ قلهک را حل که نکرد هیچ در حال بازگشایی
سفارت انگلیس در تهران است. در ضمن بنویسید اروپاییها وقتی
میتوانند حسن نیت خویش را در رابطه با ملت ایران ثابت کنند که
منافقین تروریست را به کشور جمهوری اسلامی ایران تحویل بدهند نه
اینکه مثل الان پناهگاه آنان باشند.
فدوی:
مراتب در مجالی به شرف عرض آستان ملک پاسبان سپهر اقتدارشان رسید؛
بعدالتحیه و السلام فرمودند: «و لکن خفه!..» در واقع مشهود است که
این از مقولهء دردناک کرنش قهرمانانه است، که به قول عوام
Up to date
جام زهر است، و در تخصص معظم له است و لاغیر، برادر نادری!
ما
باورمندان به نظام هاي ليبرال دمكرات و سكولار همه در راه رهائي
سرزميني تلاش مي كنيم كه بيش از هر چيز به انديشه هاي نو و مترقي و
گسترش آن در جامعه، نه تنها در حرف كه در عمل، بوسيلهء سازمان ها و
احزابي امروزي و منسجم كه بتوانند فرهنگ تحزب و تلاش سازمان يافته
و منسجم را در چهارچوب احزابي دمكرات در جامعه نهادينه كنند و در
فضائي سالم رقابت كنند، نيازي مبرم دارد.
بحث خوناب آتشین اشک ما بر حال و روز ایران و ایرانیان، بحث سکولار
دموکراسی، بحث سادهترین و دردناک ترین موضوعات است. راه دور
نروید و موضوع را پیچیده نکنید. ساده ترین موضوعات، موضوعات مربوط
به همه است. مربوط به "من" است، و در اینجا یا آنجا "من" همان "تو"
است؛ "من" همین "ما"ست و "ما" همان "شما"ست.
این بحث به هیچ وجه ربطی به مسائلی نظیر ایدئولوژی سازی و فرقه
بازی و از این قبیل موضوعات ندارد؛ چه، سکولار دموکراسی، همان
گونه که از معنایش بر میآید، مسألۀ تأمین دموکراتیک و
غیرجانبدارانۀ حقوق شهروندی همۀ مردم و فرد فرد آحاد ملت است!
نمایشی از ناسیونالیزم ایرانی است.
ناسیونالیسم ایرانی گراییدن به ملت است، نه به یک شخص یا به یک
ایدئولوژی یا به یک ابرقدرت. از دید دکتر مصدق، بازگشت اعتماد به
نفس و استقلال فکری کشور که دو سده بود زیر نفوذ و زور بیگانگان و
فساد حاکمیت از بین رفته بود، مهمتر از درآمد آنی از نفت بود. زیرا
اعتماد به نفس ملی پیش زمینه استقلال فکری و در نتیجه استقلال
سیاسی است.
روز اول مرداد 1367 بمناسبت بزرگداشت قيام ملی 30 تير 1331 به دعوت
هواداران جبههءدموکراتيک ملی ايران، جلسهء شعرخوانی، سخنرانی و
پرسش و پاسخی در سالن دانشگاه شهر گوتينگن آلملن برگزار شد. در اين
جمع، به پيشنهاد آقای هدايت متين دفتری، نگارنده به کوتاهی
دربراهء تدابير ترقيخواهانهء مصدق و اصلاحات بنيادی او در زمينه
های گوناگون زندگی ملت ايران سخن گفت و فهرست وار نمونه هائی از
انها را که در لوايح قانونی ناشی از اختيارات مصدق است برشمرد .
استقبال تشويق آميز شنوندگان آن نشست برای نگارنده شگفت آور بود و
تأمل برانگيز.
بحرانی که در عراق پيش آمده، و پی آمدهای محتمل اش که می توانند به
ايجاد سه کشور مستقل و يا کنفدراسيونی از سه «شبه کشور خودمختار»
بيانجامند، اذهان ما ایرانیان را سخت متوجه و نگران اثرات اين
واقعه بر کشور خودمان کرده و ترس از تجزيهء ايران، وطن دوستان را
به واکنش هائی گوناگون واداشته است. براستی هم، اگر «وطن دوستان»
نتوانند، پيش از فروپاشی بلاترديد اين حکومت نابهنگام و مصنوعی که
خود را «جمهوری اسلامی» می نامد، برنامه ای برای حفظ يکپارچگی کشور
و رفع مشکلات گريبانگير آن بيابند، مسلم است که کشور ما نيز می
تواند دستخوش جنگ های داخلی و تجزيه شود.
حل
و فصل مشکلات و مسائل اقتصادی و
سیاسی
ایران در چارچوب حکومت اسلامی و فساد و
اختناق
حاکم امکان پذیر نیست. آنچه مورد نیاز است برقراری یک دولت مقتدر
و قانونمند متکی به اکثریت واقعی مردم است. زمانی که مردمی بر
سرنوشت خود حاکم شوند و تحکم قدرت فاسد و سرکوبگر را دگرگون سازند
حل مسائل اقتصادی کشور در جهان امروز مشکل بزرگی نخواهد بود.
استفاده از تجارب دیگران و گشودن فضای آزاد برای برخورد نظرات و
عقاید گوناگون مسیری را خواهد گشود که سرانجام آن تفاهم ملی و هم
سویی در بازسازی اقتصادی کشور است.
آنچه که از مفهوم منافع ملی استنباط می شود این است که "منافع ملی"
مطالبهء ساده و محدودی در حد یک و یا دو شعار مطالبه محورانه،
همچون آزادی زندانی سیاسی و یا آزادی حجاب، لغو حکم اعدام و
«انتخابات آزاد» نیست. منافع ملی در برگیرنده همهء مطالبات مدنی،
شهروندی، آزادی های سیاسی و اجتماعی، رفاه، استقلال و پیشرفت
اقتصادی کشور است که تماماً توسط حاکمیت حکومت اسلامی در طی این سی
و پنج سال نادیده گرفته شده و پایمال شده اند... و از آنجا که
فهرست مطالبات منافع ملی بیشمار و گسترده است، طبیعی است طرح و
تحقق آنها ما را در مقابل کل حاکمیت اسلامی قرار خواهد داد که
پایمال کننده همهء این حقوق ملی بوده است.
مردان و زنانی هستند که به قدرت می رسند، قدر قدرت می شوند و بر
سرنوشت میلیون ها انسان حکم می رانند. سپس، با گذشت زمان، هم اینان
کوچک و کوچکتر می شوند. کم کم تنها شبحی از اینان باقی می ماند و
دیگر هیچ. استالین، هیتلر، مائو و خمینی از اینانند. مردان و زنانی
هم هستند که شکست می خورند، سر نگون می شوند. اما همینان با گذشت
زمان، بزرگ و بزرگتر می شوند. هر چه زمان می گذرد، طلوع اینان صادق
تر و شکست شان شکوه مند تر می شود. در کشور ما، میرزا تقی خان امیر
کبیر، محمد مصدق و شاپور بختیار از طلوع کنندگان بعد از غروبند.
«جنبش سکولار دموکراسی ايران»، که اکنون يکی از مؤسسان «مجمع سازمان
های سکولار دموکرات ايران» نيز محسوب می شود، در
روز 13 مرداد 1392، بوجود آمد. در آن روز، طی آخرين جلسهء «نخستين کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران»، عده ای از حضار گرد هم آمده و بعنوان
«هيئت
مؤسس»
تصميم
گرفتند تا نهادی را با اين نام پايه
گزاری کنند. در همين جلسه اعضاء اولين «شورای
دبيران جنبش» برگزيده شدند و
نمودار تشکيلاتی
جنبش نيز به تصويب رسيد. شورای دبيران بلافاصله، پس از انتخاب
هيئت مشاورين
خود، دست به کار نهائی ساختن
اساسنامهء
جنبش شده و با ايجاد «پايگاه رسمی جنبش» (که پيش روی شما
است) اين اساسنامه را منتشر
نمود.
در
فروردينماه 1392
چند
تن از معتقدان سکولار دموکراسی بر آن شدند تا، در 14 مرداد آن
سال، که صد و هفتمين سالگرد انقلاب مشروطه ايران بود، با
کمک مالی
هوا داران سکولار دموکراسی در ايران، امکان گرد همائی گسترده ای را با نام «کنگرهء سکولار دموکرات
ايران» فراهم آورند. بدين منظور سندی به نام«پيمان
نامهء عصر نو» تهيه و بوسيلهء بيش از 150 تن از
فعالان سياسی به امضاء رسيد و بر بنياد آن «کنگره» در
دو روز پيش از 14 مرداد در شهر واشنگتن برگذار شد. چند ماه پس از اين واقعه، با همرائی چند سازمان سياسی مختلف، نهادی
با نام «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران» بوجود آمد. اين
«مجمع»، بر بنياد اساسنامهء خود، تصميم دارد که هر ساله، در 14
مرداد و سالگرد انقلاب مشروطه کنگرهء ساليانهء سکولار دموکرات های
ايران را بر پا دارد.