بيرق اش از ما و باد
ش از شما!
ايراندخت دل آگاه
بيرق بويناك اسلامي ِ افتاده بر سر زنان ايران، به
جهانيان فهماند در اين سرزمين فسيل هيولاها از غارها بيرون جسته و
حكم مي رانند؛ آن هم بر مردماني كه مدعي جانشيني
«كورش» اند.
براستی اينکه
آن
را يك روز
«يواشكي»
بردارند و چند تا عكس فوري بگيرند و نمايش بدهند، و لابد به تلافي
اش يك گويندهء
محجبه را در كانال هاي برون مرزي بنشانند، چه دردي را از مردم
گرفتار اين سرزمين درمان مي كند؟
يكي مي گفت اين ها “سوپاپ » است و عقده گشايي براي تحمل چند سال
ديگر اين
«خاك
تو سري»!
نمي دانم، ولي اين را مي دانم كه اين بيرق چركين و بويناك برازندهء
هيچ زني نيست؛ چه در درون و چه برون مرز.
از هر چمن ترانه ای...
حمیدرضا رحیمی
*
آخرین نیوز،
بنقل از ایسنا:
اگر به جوهر و فهم کلی مسألۀ
زن
نگاه کنیم میبینیم که زن در خانواده از چهار حالت عمده خالی نیست:
زن یا مادر است، یا خواهر است، یا دختر است
و یا همسر است که در
مورد هر کدام از این حالتها دین مقدس اسلام رهنمود و هدایت خاصی
را برای گرامیداشت از مقام و منزلت زن برای پیروان خویش صادر کرده
است.
*
تحشیۀ
فدوی:
اگر شرع انور عنایت کرده و زن را در حالت پنجم که همان انسان باشد
تلقی می فرمود،
مشکل حل بود!
کلید
پیدا و«هپی» به جهنم شد!
محسن ذاکری
آیا می
شود همیشه «این» ملایان را جدی گرفت؟ باور کنید که نه! زیرا خود
نمی خواهند: «دیوانه باش تا غم تو عاقلان خورند!» و وقتی کسی هم
جدی شان نمی
گیرد، فهم این گزینه برای «جدی زاده» ها مشکل است. حقیقت
اش
را بخواهیم، یکی از دلایل بی تفاوتی سیاسی «مردم» در سیستم های
دیکتاتور همین است که با خرمن شدن اراجیف حاکمین چاره ای جز دوری
از آتش آنها نیست. باور بفرمایید در کنار اخبار رنج و غم و درد و
اعدام هموطنان شریف و انسانم که از ایران می رسد، سخت است به طنز
نوشتن، اما همیشه طنز، راحت تر خودکامگان را لخت و عور می
کند.
نامه ای به برنامه گزاران صدای امريکا و بقيه
سعيد از حومهء تهران
شما به من بگین چرا رژیم دو سال قبل رقص در مهد کودک
ها
رو ممنوع اعلام کرد؟
شما به من بگین چرا م
یخواد جمعیت هواداران خودش رو افزایش بده؟
شما بگین چرا کتاب
های درسی رو،
از
دبستان تا آخر،
همه رو تغییر داده که شستشوی مغزی بده؟
شما بگین ما چه نسل آینده ای خواهیم داشت در زیر پرچم این سیستم؟
شما بگین بزودی آیندۀ
مسئلۀ
هسته ای غیر از خرید وقت که به سود رژیم است برای ما چه خواهد داشت؟
شما بگین امریکا چرا هیچوقت از تمام قدرت خود برای اشاعۀ
آزادی استفاده نمی
کنه و سوریه رو هم در چنگ رژیم ایران باقی گذاشت؟
در
مقابل این
همه
اقدام خرابکارانۀ
رژیم ایران چه کردن و چه خواهد کرد؟
اینا همه سواله دیگه.. به ذهن میاد بهرحال..
جمهوری
و دموکراسی نامحدود
شیدان وثیق
تبیین ما از جمهوری و دموکراسی در این نوشتار از نگاه
«چپ
رهایی خواه»
است؛
آنی که خواهان رهایی مردمان و زحمتکشان از سلطه های گوناگون سیاسی،
اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است؛
آنی که به جمهوری، دموکراسی، جدایی دولت و دین، عدالت اجتماعی و
سوسیالیسم باور داشته و برای تحقق آن ها مبارزه می کند؛
آنی که نزد او، آزادی با برابری،
و
سوسیالیسم با دموکراسی،
پیوندی ژرف و ناگسستنی دارند؛
آنی که،
در
عین حال،
امر دفاع از حقوق بشر و مبارزه با هر گونه تبعیض در ایران کنونی
را تکلیف مبرم خود می داند.
طرحی در بارهء
استراتژی سیاسی چپ
در شرائط کنونی ایران
مسعود فتحی
رئوس سیاست چپ در زمینه اتحادها و ائتلاف های عبارت اند
از:
*
اتحاد گسترده و ممکن با دیگر نیروهای چپ.
*
شکل دادن به اتحاد برای دموکراسی حول: جمهوریت، سکولاریسم، جدائی
نهاد دین و نهاد دولت، تامین حقوق ملیت ها/ اقوام، رفع تبعیض و
رعایت حقوق بشر، تاکید بر روش های مسالمت آمیز مبارزه،
*
همسوئی و همگامی با تمام نیروهایی که از عناصری از جمهوریت و
دمکراسی دفاع می کنند، شکل دادن به انواع اتحاد عملها و
ائتلافهای سیاسی در جریان پراتیک سیاسی،
*
سازماندهی جنبش همبستگی بین المللی ایرانیان مقیم خارج در اقصی
نقاط جهان و تلاش برای ایجاد ارتباط با جنبش برای آزادی، دمکراسی و
عدالت اجتماعی در داخل کشور،
*
ارتباط با مجامع مترقی و مدافع آزادی و حقوق بشر و بسیج همه
امکانات ممکن در جهت فشار به رژیم و تقویت مبارزه برای دمکراسی.
اطلاعیهء
کناره گيرى از حزب کمونیست کارگری
(حکمتیست)
عامل اساسی چنین وضعیتی نگرش حاکم بر این حزب است؛
نگرشی که در جوهر خود،
با
مشاهدهء
حضور گرایشات راست و ارتجاعی در اعتراضات اجتماعی، به
جای تلاش و کوشش بیشتر،
خود از حضور در این اعتراضات و تلاش برای کسب هژمونی این جنبش
ها
و مشخصاً
جنبش سرنگونی طلبانهء
توده های مردم سرباز می
زند؛
موضعی که،
علیرغم نیت رفقای حزب حکمتیست،
نه
تنها منتج به ایزوله کردن و حاشیه ای شدن جریانات راست و ارتجاعی
ملی
-
اسلامی و راست
ِ
پرو غربی نمی
شود و نشده است٬
بلکه،
متأسفانه،
عملاً
به
ضد خود تبدل شده و راه را برای پیشروی این جریانات مخرب و بعضاً
ضد اجتماع در تحولات جامعه هموار می
کند.