نشريهء کمونيست:
منشور کنگرهء آزادی عراق و مباحثاتی که در باره ضرورت کنگره آزادی
عراق از سال 2004 تا 2005 توسط کورش مدرسی نوشته شده٬ جواب به
معضلاتی است که بعد از حملهء آمریکا به عراق و آشغال این کشور و
نابودی یک جامعه و استیصال کامل مردم آن نوشته شده است. امروز و در
شرایطی که گروه تروریستی داعش در عراق فعال شده است و جامعهء عراق
یک بار دیگر به میدان جدال جریانات ناسیونالیستی٬ قومی و مذهبی
تبدیل شده است٬ خواندن بحث و طرح هایی که آن زمان حول لزوم تشکیل
کنگرهء آزادی عراق مطرح شد و منشور کنگره آزادی عراق یک بخش آن بود
ضروری است.
محمد جلالی (م. سحر)، ضمن برشمردن نقش غیرقابل انکار نظام ولایت
مطلقه فقیه دراین کشتار و آشوب، می پرسد: «چرا باید ما ایرانی ها
که نه عربیم، نه با اسراییل هم مرزیم و نه با آن اختلاف ارضی
داریم، کاسه داغتر از آش بشویم و از زبان نمایندگان سیاسی کشورمان
عربده بکشیم که اسراییل باید محو بشود. چرا؟!» پاسخ این پرسش شاید
این باشد که ما از نکبت داشتن رهبری متوهم در رنجیم که خود را در
جایگاه و هم تراز با پیامبر اسلام می بیند و به آشوب هایی که با
پول مردم گرسنه و به فقرکشیده شده در منطقه برپا می کند نیز به چشم
غزوه های آن حضرت مانند بدر و احد می نگرد و ازاین دید جنگ غزه را
نیز غزوه ی غزه می بیند!
عدم احساس شفقت به هنگام مشاهدهء درد و رنج دیگران، عدم احساس شادی
از شادی، رقص و پایکوبی دیگران، آزار و اذیت حیوانات، دعواهای
خیابانی، رفتار غیر متعارف به هنگام رانندگی، خشونت غیر قابل توجیه
بسیج و گشت ارشاد، سکوت مرگبار مردم ناظر بر خشونت همه شواهد
اختلالات روحی و روانی عمیقی هستند که ناشی از تسلط تفکر
ایدئولوؤیک و حکومت سی و پنج سالهء «سایکوپت» ها در ایران است...
باید آگاه بود تمام تفکرات ایدئولوژیک، از هر آب و رنگ، بالقوه
دارای آن توانایی هستند که منجر به جمود ذهنی و انحطاط اخلاق
اجتماعی شوند.
شاید باشند و هستند گروه ها و نهاد های با نفوذی که می خواهند
وضعیت سیاسی و اقتصادی قبل از انتخابات 1392 ادامه داشته باشد. اما
نمی توانند روند تحولات بعد از انتخابات را مختل سازند. ممکن است
آن را کند کنند اما نمی توانند متوقف سازند. اگر می گوییم دموکراسی
یاد گرفتنی است، باید بپذیریم که همه باید یاد بگیریم، هم
اصولگرایان و هم اصلاح طلبان. و تنها کانون یاد گیری دموکراسی در
میدان تعامل های سیاسی و اجتماعی و اشتباهات در محاسبات و در همین
شکست ها و پیروزی ها ست.
روشنفكراني همچون عزيز نسين را اصلاً و ابداً نمي توان با اين
جماعت «گز كن و جِر بده و پس نگير» مقايسه كرد (به سياق همان
تعبيري كه پدر بزرگم دربارهء بزازها - پارچه فروشان - دوره گرد
قديمي به كار مي برد). و بماند البته كه ما هم «روشنفكر» راستين
داريم. راست اش آن قدرها هم تهيدست نيستيم. ولي نام شان در ميان
هياهوي بازار مكارهء «فرهيختگان ِ خودخوانده» گم شده و مي شود.
هرکسی و هر گروهی می تواند با رژیم مخالف باشد و برای تحقق آرمان
هایش با حکومت و حاکمان مبارزه کند و حتی اگر مفید و شدنی می داند
برای براندازی آن (به تعبیر عربان «اسقاط نظام») بکوشد اما پرچم و
دیگر نشانههای رسمی حکومت (هر حکومتی، مستبد و یا دموکرات) محترم
است و احترام به آنها نشانهء بلوغ سیاسی و رشد اندیشهء شهروندی و
دموکراسی خواهی است.در
واقع پرچم و دیگر امور در هر دورهای چیزی به مراتب فراتر از هویت
و عملکرد رژیم حاکم و این دولت و آن دولت است.
بحرانی که در عراق پيش آمده، و پی آمدهای محتمل اش که می توانند به
ايجاد سه کشور مستقل و يا کنفدراسيونی از سه «شبه کشور خودمختار»
بيانجامند، اذهان ما ایرانیان را سخت متوجه و نگران اثرات اين
واقعه بر کشور خودمان کرده و ترس از تجزيهء ايران، وطن دوستان را
به واکنش هائی گوناگون واداشته است. براستی هم، اگر «وطن دوستان»
نتوانند، پيش از فروپاشی بلاترديد اين حکومت نابهنگام و مصنوعی که
خود را «جمهوری اسلامی» می نامد، برنامه ای برای حفظ يکپارچگی کشور
و رفع مشکلات گريبانگير آن بيابند، مسلم است که کشور ما نيز می
تواند دستخوش جنگ های داخلی و تجزيه شود.◄
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صدا
با صدای سعيد بهبهانی◄
حل
و فصل مشکلات و مسائل اقتصادی و
سیاسی
ایران در چارچوب حکومت اسلامی و فساد و
اختناق
حاکم امکان پذیر نیست. آنچه مورد نیاز است برقراری یک دولت مقتدر
و قانونمند متکی به اکثریت واقعی مردم است. زمانی که مردمی بر
سرنوشت خود حاکم شوند و تحکم قدرت فاسد و سرکوبگر را دگرگون سازند
حل مسائل اقتصادی کشور در جهان امروز مشکل بزرگی نخواهد بود.
استفاده از تجارب دیگران و گشودن فضای آزاد برای برخورد نظرات و
عقاید گوناگون مسیری را خواهد گشود که سرانجام آن تفاهم ملی و هم
سویی در بازسازی اقتصادی کشور است.
آنچه که از مفهوم منافع ملی استنباط می شود این است که "منافع ملی"
مطالبهء ساده و محدودی در حد یک و یا دو شعار مطالبه محورانه،
همچون آزادی زندانی سیاسی و یا آزادی حجاب، لغو حکم اعدام و
«انتخابات آزاد» نیست. منافع ملی در برگیرنده همهء مطالبات مدنی،
شهروندی، آزادی های سیاسی و اجتماعی، رفاه، استقلال و پیشرفت
اقتصادی کشور است که تماماً توسط حاکمیت حکومت اسلامی در طی این سی
و پنج سال نادیده گرفته شده و پایمال شده اند... و از آنجا که
فهرست مطالبات منافع ملی بیشمار و گسترده است، طبیعی است طرح و
تحقق آنها ما را در مقابل کل حاکمیت اسلامی قرار خواهد داد که
پایمال کننده همهء این حقوق ملی بوده است.
مردان و زنانی هستند که به قدرت می رسند، قدر قدرت می شوند و بر
سرنوشت میلیون ها انسان حکم می رانند. سپس، با گذشت زمان، هم اینان
کوچک و کوچکتر می شوند. کم کم تنها شبحی از اینان باقی می ماند و
دیگر هیچ. استالین، هیتلر، مائو و خمینی از اینانند. مردان و زنانی
هم هستند که شکست می خورند، سر نگون می شوند. اما همینان با گذشت
زمان، بزرگ و بزرگتر می شوند. هر چه زمان می گذرد، طلوع اینان صادق
تر و شکست شان شکوه مند تر می شود. در کشور ما، میرزا تقی خان امیر
کبیر، محمد مصدق و شاپور بختیار از طلوع کنندگان بعد از غروبند.
دو
سناتور جمهوریخواه آمریکا، مارک کرک و مارکو روبیو، پیش نویس
طرحی را ارائه دادهاند که از جمله خواستار تعیین آیتالله
خامنهای، رهبر ایران، حسن روحانی، رئیسجمهوری و دیگر مقامهای
عالیرتبه این کشور، به عنوان ناقضان حقوق بشر و «پاسخگو کردن»
آنها شده است. در صفحه سناتور کرک در وبسایت سنای آمریکا، آمده
است که این دو پیشنویس طرحی را ارائه میکنند که با ناقضان حقوق
بشر در ایران برخورد کرده و از تلاشهای دمکراسیخواهانه مردم این
کشور حمایت میکند.
مهمترين مشكل روزمره وكلا، مثل مهمترين مشكل حيات قريب هشتاد
ميليون ايرانى است؛ يعنى سلطهء ارتجاع و استبداد. مصاحبه اى از
خانم شيرين عبادى يز منتشر شده كه به مساله اخير می پردازد. اولين
جمله آن را من يادداشت كرده ام: «"لايحهء جامع ولايت" آخرين گام
براى تسخير كامل نهاد وكالت است». جملهء دقيقى است، جامع و مانع و،
به قول اعراب، قل ودل. اين آخرين گام است. خانم عبادى به درستى
كلمهء «آخرين گام» را انتخاب كرد. تير خلاص را صادق لاريجانى تهيه
كرد داد به حسن روحانى؛ او هم، با همدستى وزراى كابينه اش، آن را
در سلاح تصويب هيات وزيران جاى داد. هفتهء آينده به مجلس مى رود تا
ماشه اين اسلحه آماده را بكشند.
در
شرایط کنونی، نقش و وظیفهء ما، ملت ایران، در حفظ یکپارچگی و
تمامیت ارضی، و ایجاد تغییر در وضعیت نابسامان کشورمان، بسیار مهم
و حیاتی است. برای دستیابی به آرمان مشترک، یعنی پایداری ایران،
ایجاد رفاه، آرامش و امنیت برای همه شهروندان ایرانی، دست در دست
هم دهیم و در مقابل نظام جمهوری اسلامی، با دست یازیدن به کنش های
بدون خشونت، ایستادگی کنیم. تنها با انحلال جمهوری اسلامی و ایجاد
شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه خواهیم توانست
مردم سالاری را در ایران برقرار کنیم و سرنوشت خود را به دست
گیریم. آزادی ایران به دست خود مردم ایران میسر است.
نکتهء اصلی سخنان اخير مسعود بارزانی در اشاره به این واقعیت است
که عراق عملاً تجزیه شده است. در شرایطی که گروه های افراطی همچون
داعش در یک چشم به هم زدن زندگی میلیون ها نفر را از قرن بيست و
يکم به قرون وسطا بازگردانده اند، باید به کردها حق داد که نخواهند
در این گرداب وارد شوند. طبیعی ترین واکنش کرد ها آن است که سرنوشت
خود را از این وضعیت اسفناک جدا کنند. در این شرایط ساده انگارانه
است که خواست تشکیل کشور کرد را تنها در توطئه های پشت پرده خلاصه
کنیم و آن را تنها خواست چند سیاستمدار و سرویس امنیتی بدانیم.
قرار
است، در ماه سپتامبر سال جاری، کنفرانسی با عنوان «توريسم حلال» در شهر آندلس
اسپانیا برگزار شود. بر اساس اطلاعات موجود، این کنفرانس بیشتر به مسایل تجاری و
سرمایه گزاری های بخش خصوصی اروپایی در بخش گردشگری، توجه دارد؛ چرا که صاحبان صنعت
گردشگری (توريسم) معتقد شده اند که گردشگران مسلمان بازار گسترده ای را فراهم آورده
اند و آنها لازم است راه های نفوذ در اين بازار و جذب سرمايه های گردش کننده در آن
را جستجو کنند.
«جنبش سکولار دموکراسی ايران»، که اکنون يکی از مؤسسان «مجمع سازمان
های سکولار دموکرات ايران» نيز محسوب می شود، در
روز 13 مرداد 1392، بوجود آمد. در آن روز، طی آخرين جلسهء «نخستين کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران»، عده ای از حضار گرد هم آمده و بعنوان
«هيئت
مؤسس»
تصميم
گرفتند تا نهادی را با اين نام پايه
گزاری کنند. در همين جلسه اعضاء اولين «شورای
دبيران جنبش» برگزيده شدند و
نمودار تشکيلاتی
جنبش نيز به تصويب رسيد. شورای دبيران بلافاصله، پس از انتخاب
هيئت مشاورين
خود، دست به کار نهائی ساختن
اساسنامهء
جنبش شده و با ايجاد «پايگاه رسمی جنبش» (که پيش روی شما
است) اين اساسنامه را منتشر
نمود.
در
فروردينماه 1392
چند
تن از معتقدان سکولار دموکراسی بر آن شدند تا، در 14 مرداد آن
سال، که صد و هفتمين سالگرد انقلاب مشروطه ايران بود، با
کمک مالی
هوا داران سکولار دموکراسی در ايران، امکان گرد همائی گسترده ای را با نام «کنگرهء سکولار دموکرات
ايران» فراهم آورند. بدين منظور سندی به نام«پيمان
نامهء عصر نو» تهيه و بوسيلهء بيش از 150 تن از
فعالان سياسی به امضاء رسيد و بر بنياد آن «کنگره» در
دو روز پيش از 14 مرداد در شهر واشنگتن برگذار شد. چند ماه پس از اين واقعه، با همرائی چند سازمان سياسی مختلف، نهادی
با نام «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران» بوجود آمد. اين
«مجمع»، بر بنياد اساسنامهء خود، تصميم دارد که هر ساله، در 14
مرداد و سالگرد انقلاب مشروطه کنگرهء ساليانهء سکولار دموکرات های
ايران را بر پا دارد.