سی و پنج سال خيانت به منافع و مصالح ملی ايرانيان
دکتر حسن کيانزاد
با
ارايهء
تابلويي انباشته
از اوضاع پريشان و نابسامان کشور،
و بويژه اقتصاد ورشکستهء
آن،
با خزانهء
خالی و چپاول شده اش،
و همچنين ميلياردها بدهکاری - که دولت مورد پشتيبانی رهبر معظم،
سيد
علی خامنه ای، يعنی احمدی نژاد،
از خود به جای گذاشته است- بايد که عاملين اش را به سبب حيف و
ميل و غارت اموال عمومی بر کرسی اتهام و دادخواهی نشانيد که در
رديف شماره يک آن سيدعلی خامنه ای قرار دارد؛
زيرا که او به عنوان ولايت فقيه و برطبق اصول و مبانی قانون
اساسی جمهوری اسلامی، بر تمامی قوانين انتخابی، قانونگزاری،
قضايي و اجرايي اقتدار داشته و بايد به ملت ايران پاسخ دهد که
دليل حمايت
اش
از يک چنين دولت بی عرضه و نابخردی، که به خاطرش خيزش
آزاديخواهانهء
ميليونی زنان و مردان ايران
زمين را سرکوب کرده و آن
همه قساوت و جنايات خونين را براه انداخته، چه بوده است.
آسیبشناسی
ِ
«گفتمان
ِ
برون
پرداز»
در حوزه سیاسی/
فرهنگی
ِ
ایران معاصر
رضا پرچی زاده
تحت تاثیر حساسیت بیگانه
هراسانه، ذهنیتِ معاصر ایرانی در حوزهء
فرهنگ به طور عام،
و در حوزه سیاست به طور خاص،
اینطور شکل گرفته و تربیت و بلکه «شرطی» شده که دلیل مشکلات خود را
عمدتاً
به نقش «عوامل خارجی» و «روابط خارجی» فرو بکاهد؛ که در نتیجه باعث
شده از پرداختن به عوامل و دلایل بنیادیِ داخلیِ مشکلات بازماند، و
هر
آنچه نقص و مشکل در «داخل» دارد را هم به «خارج» فرافکنی کند.
سخن گفتن از ماندلا
نسرین ستوده
فرشته ی نرم خوی عدالت که از جوانی تا سالخوردگی ماندلا را
همراهی کرده بود، همچنان با چشمانی بسته کتاب زندگی کسی را به
تاریخچه ی پر فراز ونشیب عدالت خواهی می سپارد که هنوز مشتاقان
زیادی او را همراهی می کنند.
بر ماندلا در طول سالیان زندان همان گذشت که بر دیگر زندانیان
سیاسی می
گذرد. شرایط سخت زندان،
توأم
با تلاش برای تحقیر زندانی، تعقیب اعضاء
خانواده، مشکلات اقتصادی و حتی لغو پروانه ی وکالت او. اما او همچنان با سماجت بر تحقق
رویاهایش پای فشرد؛
رویاهایی که در زمان خود بیشتر به افسانه می ماندند. اگر
ماندلا در تحقق این رویاها موفق بوده است، چرا ما نباشیم؟◄
به تو رشگ مي برم آفريقاي جنوبي!
مجید نفیسی
به تو رشگ مي برم
/
اي آفريقاي جنوبي!
/
فرزند تو پدري شد
/
دلير و خردمند و مهربان
/
كه چون از پشت ميله هاي زندان
/
به ميان مردم آمد
/
نخستين پيامش اين بود
/
كه "من پيامبر نيستم
/
و هر كس
/
خداي سرنوشت خويش است."
افسوس
/
دستاربندي ناخداي من شد
/
كه خود را جانشين خدا مي خواند
/
و هزاران فرزند ايران را
/
به جوخه هاي تيرباران سپرد.
امروز "مَديبا" را
/
در زادگاها
ش به خاك مي سپاري
/
و من در تبعيدگاهم
/
با او بدرود مي گويم.
5 دسامبر
2013
چوگان و رقص سماع، یا چادر و کله پاچه
شکوه میرزادگی
با اعلام ضرورت قانونی شده ی حفظ ميراث فرهنگی ناملموس جهانی از
جانب يونسکو در سال دو هزار و سه، بلافاصله، تعدادی از کشورهای
جهان به «کنوانسیون میراث فرهنگی ناملموس» پیوستند اما مجلس اسلامی
دو سال بعد به پیوستن ایران به این کنوانسیون رأی مثبت داد. اما
نکته ی قابل تأمل آن است که، طی این مدت، کم کم عنوان «میراث
فرهنگی ناملموس»، به وسیله ی رؤسای سازمان میراث فرهنگی، نمایندگان
مجلس، و نشریات دولتی به عنوان «میراث فرهنگی معنوی» تغيير نام
يافت. شاید در آن زمان کمتر کسی متوجه شد که این تغییر به دلیل باز
شدن دست رؤسای سازمان میراث فرهنگی برای معرفی هر چه بیشتر میراثی
است که جنبه مذهبی دارد و حذف بیشتر میراث غیر مذهبی ایرانی ما.
نگاهی
به ستيز واژگان حکومت اسلامی با واقعيات!
ناصر ايرانپور
پيش از آنکه به مجموعهء مجعول واژگان حکومت اسلامی نظر اندازيم بد
نيست سخن را با اشاراتی به واژگان به کار رفته در سخنان رئيس جمهور
جديد حکومت اسلامی آغاز کنيم. آقاي حسن روحاني در انتخابات رياست
جمهوري اخير با شعار «تدبير و اميد» به ميدان آمد. از آن زمان اين
دو واژە، در کنار شعار «اعتدال»، شاە بيت نطق هاي وی را تشکيل
ميدهند. جا دارد که نخست، از منظر معناشناسي، نظري به اين واژەها
و برخي ديگر از اصطللاحات بکار رفته از سوي وي ـ مثلاً، در مجمع
عمومي سازمان ملل متحد ـ بيافکنيم و رژيم را با محک اين مفاهيم
بسنجيم.
جریان دانشجویی پرچمدار «نقد» یا «نفی»؟
عبدالله گنجی
ـ در سايت های جوان و فارس
جریان دانشجویی دارای دو بخش است که یک بخش آن به نقد
حاکمیت میپردازد و بخش دیگر آن به نفی آن مشغول میشود. اگر
جریانی با ادبیات گفتمانی اصلاح
طلبان شکل گیرد، به تدریج از الگوی 1384-
1376 استفاده خواهند کرد، یعنی کمکم به «عبور از روحانی» سوق
داده میشود و آنچه با خاتمی انجام دادند با روحانی نیز انجام
خواهند داد. جریان غیرمذهبی در درون جنبش دانشجویی هرگز بر محور
نقد نخواهد ایستاد چرا که مدل حکومتی مستقر آرمان آنان را ارضا
نخواهد کرد. بنابراین به دکتر روحانی توصیه می شود به جریانی امید
ببندد و آن را برجسته کند که رگههای دینی و الزام عملی به اسلام
در آن مشهود باشد، در غیر این صورت از وسط راه آن را خواهند دزدید
و شاید مانند شورای سابق دفتر تحکیم دوباره به امریکا سفر کنند و
آنجا مستقر شوند و از امریکا بخواهند که علیه کشورشان دست به اقدام
براندازانه بزند. سابقهء
هشتاد
سالهء
جریان دانشجویی در ایران، هیچگاه با هویت اعتدال رخ
نمایی نکرده است و اکنون نیز رخ
نمایی نخواهد کرد. لازمهء
اعتدال، محافظهکاری است و این خصیصه در محیط
های دانشجویی واژهای غریب است.
کشور ما به احزاب نیاز دارد
نه رهبری دانشجويان!
دلسوز ايران
اين روزها بعلت سالگشت شانزدهم آذر و «روز دانشجو» عده ای چنان می
نويسند که گوئی «نجات ايران» تنها به دست دانشجويان انجام خواهد
گرفت. البته
دانشجو
هم،
مثل دیگر اقشار،
حق دارد در سیاست دخالت کند و نظر دهد ولی
نه
رهبر سیاسی
است
و نه جای
حزب سیاسی
را
پر می کند.
دانشجو باید اول در کارگاه سیاسی (یک حزب با رهبری با تجربه و تخصص
در سیاست) تمرین کند
و بعد دست به کار سياسی بزند.
در هیچ کشور دموکراتیکی دولت و مردم دنباله روی نظرات دانشجویان
نیستند.
آیا شما برای انجام جراحی خودتان را به متخصص بیهوشی و تکنسین و
نرس بیمارستان
ـ
آن هم
به این دلیل ساده که آنها بیش از شما به امور بیمارستان و شغل خود
واردند
ـ
می سپارید یا به یک جراح متخصص؟
دربارهء درگذشت ماندلا، حقوق بشر و قتل های زنجيره ای
گفتگوی تلويزيونی عليرضا ميبدی با اسماعيل
نوری علا
اپوزيسيون در اغما
جمعه گردی های اسماعيل
نوری علا
تا «استقرار سکولار دموکراسی در ايران» چقدر راه است؟ چقدر زمان می
برد تا در ايران نيز حکومتی غير مذهبی برقرار شود و شهروندان اش بر
حسب اعتقادات شان در تور مرتبه بندی حقوقی گرفتار نباشند؟ اين پرسش
ها از دل های شکسته در انقلاب 57 و ذهن های کاوندهء راه های نجات
ايران از سايهء شوم حکومت ايدئولوژيک ـ مذهبی 35 سال اخير بر می
آيد؛ پرسش هائی که اغلب معلوم نيست به کجا بايد بردشان و چه کسانی
را مورد خطاب شان قرار داد.
پيوند
برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی
◄
گفتکوی سعيد بهبهانی از تلويزيون ميهن با اسماعيل نوری علا