نزدیک به سه هفته پیش، سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری، دو شاعر
ایرانی، ناگهان ناپدید شدند و از آن تاریخ تاکنون خبری از این دو
شاعر نیست. فاطمه
اختصاری،
پس از برگشتن از کنگره شعر سوئد در فرودگاه تهران بازداشت و
بازجویی و چند ساعت بعد آزاد شده
بود.
سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری که هر دو از شاعران شناخته شده
ایران هستند، میانهء
آذر ماه به دادسرا فراخوانده شدند، اما آنان به دادسرا مراجعه نکرده
و سپس از یک شنبه ۱۷ آذر ماه به گونهی مشکوکی ناپدید شده اند.
سازمان معلمان ایران به عنوان یک نهاد مدنی از مسئولان وزارت آموزش
و پرورش به جد می خواهد تا قبل از هرگونه اقدام و فعالیت، به
فرآیند نیازسنجی و بازخورد توجه داشته و کارشناسی های لازم را با
توجه به موانع و محدودیت های سازمانی مدنظر قرار دهند. سازمان
معلمان ایران ضمن درخواست لغو این تفاهم نامه، از مسئولان وزارت
آموزش و پرورش مصرانه انتظار دارد تا در جهت برنامه های دولت تدبیر
و امید حرکت کرده و میراث دار اقدامات نادرست و غیرکارشناسی وزرای
قبلی نباشند.
ما
متهم شده ايم که، در خارج کشور، مشغول درجا زدنيم. اعتراضی نمی
توان داشت. اما معنای ديگر سخن برآمده از اپوزيسيون سکولار دموکرات
داخل کشور آن است که آنها در حال حرکت اند، مقصد و مقصودی دارند،
استراتژی وضع کرده اند و قصد آن دارند تا، گام به گام، تاکتيک
هاشان را رو کنند. من، به سهم خود، آرزومندم که چنين باشد؛ و
نشنيدن صدای برخاستن ساختارشکن آنان را بتوان به حساب دورافتادگی
ما از داخل کشور و حتی کوری و کری ما باشد؛ چرا که «مهم» ما خارج
کشوری ها نيستيم که، بهر حال، در اينجا سامان گرفته و در ساحل امن
نشسته ايم.
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی
◄
من
در همه ی تحلیل هایم این را گوشزد کرده ام:
وقتی یک کسی که تا دیروز در برابر غرب لگد پراکنی می کرد امروز به
دست و پای او بیفتد که تحریم ها افزایش نیابد و بگوید که من
آمده
ام سر میز مذاکره؛ در
آن
صورت چه اتفاقی می افتد؟
معلوم است. در
آن
صورت
آن
طرف می گوید تو باید چنین و چنان کنی تا من بپذیرم که متنبه شده
ای. به هر دلیل،
یکی از خواسته های طرف قوی تر رعایت حقوق بشر است،
کم کردن اعدام ها است...
ما باید،
به جای نقد یکدیگر و عدم باور به نیروی خود،
فعال شویم. همگی به
«کمپین
لگام»
و
«آزادی
زندانیان سیاسی»
بپیوندیم. می شود به صورت نمادین،
مثلاً،
25 بهمن،
یا یک روز دیگر،
را به نام
«نه
به اعدام»
و
«آزادی
زندانیان سیاسی»
بنامیم و همه حمایت کنیم. این راه مبارزه ی گام به گام است.
«حزب
عدالت و توسعه»،
به رهبری رجب طیب اردوغان،
از زمان تاسیس و در اختیار گرفتن قدرت پس از اولین انتخاباتی که
نوامبر
2002
در آن شرکت کرد،
با نیروهای لیبرال و
نيز
جماعت گسترده و پرنفوذ
[و مذهبی] "فتح
الله گولن"
در ائتلاف بوده است. در سیزده سال گذشته،
این
«ائتلاف»
با سکولارهای تندرو و
«شبکۀ
ارگینیکون»،
معروف به دولت پنهان،
درگیر
بوده...
اما،
پس از کاهش قدرت ارتش و محاکمۀ کودتاچیان و زوال دشمن مشترک،
که این ائتلاف سه جانبه را به هم پیوند میداد،
ائتلاف مزبور
از هم پاشیده
است...
نویسندگان حامی
"جماعت"
موجی علیه دولت راه انداخته
و اردوغان
را
به اقتدارگرایی و دیکتاتوری متهم
کرده
اند.
با
صدور
بیانیۀ چند هفتهء
پیش دولت،
مبنی بر تعطیلی مراکز آموزشی ویژۀ متعلق به
"جماعت"،
تنش بین دولت و جماعت بالا گرفته،
بحران تشدید شده،
و جنگ رسانهای بیسابقهای بین آنها در گرفته
است.
از
تأسیس مدارس وابسته به حوزههای علمیه تا غصب مدارس موجود، راه و
زمان طولانی نبود! از دو سال پیش که مجوز تأسیس مدارس وابسته به
حوزه علمیه صادر شد، دهها مدرسه زیر نظر ملایان شیعه که عمدتا
دانشآموزان لایههای فرودست جامعه را به خود جلب میکنند، در
سراسر ایران تشکیل شد. اینک حوزههای علمیه، مدارس دولتی را غصب
میکنند! این در حالیست که حضور مستمر طلاب و آخوندها در مدارس،
سبب نگرانی جدی برخی خانوادهها درباره فرزندانشان شده است.
ظهارات
رییس هیئت پارلمانی اروپا در بازگشت از سفر به ایران نشان می دهد
که وقتی پای معاملات چرب و نرم اقتصادی در میان باشد، یک زن
نماینده پارلمان اروپا به اندازه یک آخوند وقیح و دروغگو است و می
تواند مثل شیخ صادق لاریجانی، با این استدلال که مردم ایران مسلمان
و محافظه کارند، نقض فاحش حقوق بشر در ایران و جنایات رژیم
ولایت فقیه را توجیه کند تا موانع اخلاقی و حقوق بشری بده
بستان با رژیم از سر راه برداشته شوند.
در
ماه های اخیر اغلب
جراید و رسانه ها بسیج شده اند تا
به افکار عمومی بقبولاند که "دولت
جدید روی کار آمده در ایران"
با "دولت
قبلی"
فرق می کند و اهل تعامل،
گفتگو و سازش است. حتا گاهاً
سخن از مقایسه روحانی با گورباچف به
ميان می آيد.
در
اين ميانه، مقدم بر هر کس، آنانی
می توانند چهرهء
اصلی این رژیم را نشان دهند و
ابعاد کاملاً
متفاوت
حکومت اسلامی
و سیستم سیاسی اش را توصیف و تحلیل کنند
که خود را «روشنفکر» می دانند اما، متأسفانه چنين نيست. برای
نمونه، در اين مقاله قصدم پرداختن به نوشته های يک روشنفکر
دانشگاهی به نام
خانم پروفسور کتایون
امير
پور
است.
شاید روحانی قوی تر از خاتمی و خوش شانس تر از هاشمی رفسنجانی
باشد. اما آیا اقدامی انجام داده که نشان از تغییر سیاست ایران
داشته
و
ما را نسبت
به حسن نیت رهبر و سپاه پاسداران قانع کند؟ آیا وعده های روحانی
حاوی انقلابی علیه فلسفهء
بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیت الله خمینی،
و نيز
تاریخ و هوداران
اش
است؟ آیا نشانه هایی از تغییر وجود دارد؟ نه! به هیچ وجه. تنها
نشانهء
موجود
حرف هایی است که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه می زنند. تنها برای
یادآوری می گویم،
شمار کسانی که در دورهء
روحانی
ِ
خندان در ایران اعدام شده
اند،
بیش از شمار کسانی است که در مدت زمان مشابه در دورهء
احمدی نژاد اخمو اعدام شدند. در دورهء
ریاست جمهوری روحانی،
16
تن از معترضان بلوچ،
بدون برگزاری دادگاه های حقیقی، و تنها
بعنوان واکنش نسبت
به انفجارهای اخیر در استانی نا آرام، اعدام شدند. همچنین چهار تن
از معترضان عرب اهوازی اعدام شدند.
گستردگی رسوایی فساد مالی افشا شده در هفته گذشته، زلزله ای سیاسی
درترکیه به وجود آورد که پس لرزه های آن هنوز ادامه دارد. موج های
رسانه ای این زلزله آنقدر بزرگ است که هر دم بر انبوه خبرهای آن
افزوده می شود و پرده هایی تازه از ژرفای فساد را به نمایش می
گذارد...
زلزلهء
سیاسی که در ترکیه رخ داده، به خلاف زلزله های طبیعی که گسل آنها
روی خطی ممتد و مستقیم است، شکلی مثلثی دارد که ضلع های سه گانه آن
را ترکیه، حکومت ولایت مطلقه فقیه و ایالات متحده امریکا تشکیل می
دهند.
اسلامگرایی به عنوان جنبشی سیاسی در جهان معاصر چه هدفی را دنبال
می کند؟ آیا می خواهد با بسیج مسلمانان بر محور اصول و احکام
اسلامی دنیایی نو بنیان نهد و یا اینکه بازتابی است در برابر
مدرنیته؟ شهلا شفیق، نویسنده و جامعهشناس ساکن فرانسه، می کوشد در
آخرین اثر خویش، "اسلام سیاسی، جنسیت و جنسگونگی"، پاسخی برای این
پرسش بیابد. نویسنده که سعی دارد، با تکیه بر تجربهء ایران، و از
ورای مسئلهء جنسیت، به بحث و بررسی این موضوع در بُعدی جهانی
بپردازد، می کوشد تا ماهیت نظامی را بر خواننده آشکار کند که با
ویژگی توتالیتری خویش سعی در پنهان داشتن تناقضات خود دارد و، با
سرپوش گذاشتن بر تفاوتها، موضوع هویت جنسی را نیز همچون هویت
دینی، به «دیندار» و «بیدین» تقلیل دهد.
در مرور بندها و بخش های این منشور و مقایسه آن با قانون اساسی
موجود در رژیم اسلامی، تفاوتی در جهت داشتن حقوقی جدید برای مردم
یا تسهیل زندگی آنان، بویژه زنان، مشاهده نمی شود. یعنی در اکثر
موارد، حقوق مندرج در این منشور همان هائی هستند که در قانون اساسی
برگرفته از قوانین مذهبی، آمده است. بنابراین علت تهیه این منشور
که قرار است یک ماه دیگر به تصویب برسد، برای بسیاری از ایرانیان
روشن نیست؛ یا می تواند در جهت تأکید و تقویت همان قوانین موجود
باشد، یا چیزی در حد بازیچه ای سرگرم کننده. جالب توجه است که حتی
برخی موارد که در قانون اساسی حکومت اسلامی هم آمده (مثلاً، اصل
۲۷ قانون اساسی از مفاد منشور)
در منشور ذکر نشده است.
رفتن به سمت مصالحهء
هستهای و کاستن از تنشها نتیجهء
پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری نیست بلکه،
بر عکس،
رئیس جمهور شدن روحانی محصول تغییر نگرش تاکتیکی رهبری در زمینهء
برنامهء
هستهای است. نقش روحانی و ظریف تسهیلگری است و همچنین آنها
توانایی انجام مصالحه را داشتند. به نظر میرسد حضور سعید جلیلی در
رقابتهای انتخاباتی نیز صرفاً
با هدف پیروزی نبوده، بلکه اهداف گفتمانی را دنبال میکرده است.
آنها میخواستند نشان دهند که پرچم دیدگاه معتقد به مقاومت و
برخورد تقابلی با دنیا کماکان در حکومت و جامعه طرفدارانی دارد و
آنها بر موضع خود ایستادهاند.
لازمهء
کار
بوجود آمدن یک
«جنبش
تغییر قانون اساسی»
است که،
در قالب آن، مردم خواستار کسب این هدف شوند و بر حکومت فشار
بیاورند تا همانطور که پس از انقلاب، قانون اساسی را ساختند و آیت
الله خمینی گفت حق هر نسلی است که قانون اساسی خودش را تعیین کند،
امروز نسلی که بعد از انقلاب متولد شدهاند بیش از
هفتاد و پنج
درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهد و این نسل و این جمعیت به قانون
اساسی کنونی، رأی
ندادهاند و مطابق سخنان آیت الله خمینی این افراد حق دارند قانون
اساسی خودشان را بنویسند و بگویند ما میخواهیم در این قانون
اساسی، ولایت فقیه باشد یا نباشد.