اگر زمانی جمهوری اسلامی تحول پیدا کند و نظام سیاسی در ایران عوض
شود، شبکهء اقتصادی روحانيت، که اینقدر عظیم و ریشه دار است و در
هر شهر دور و نزدیکی پایگاه و جایگاه دارد، به راحتی تغییر پذیر
نیست. این نیاز دارد که پژوهشگران ما، به سراغ این بحث ها بروند و
بسیاری از کارهای نشده را انجام دهند. و همچنین جامعهء مدنی باید
هر چه بیشتر فشار بیاورد تا روحانیت را پاسخگو کند و مخصوصا از
روحانیت بخواهد اقتصادش را شفاف کند. یکی از مهمترین نمودهای
نابرابری شهروندی در ایران تبعیضی ست که به نفع روحانیت در جامعهء
ایران وجود دارد. سکولاریسم، دمکراسی و عدالت در جامعهء ایران تحقق
پیدا نخواهد کرد اگر این تبعیضی که روحانیت بین خودش و دیگران می
گذارد، از بین نرود.
واقیعت این است که جبهه ملی کنونی،
یعنی جبههء
ملی پنجم،با
همهء
احترامی که برای رهبران و کادرهای ان قائل هستم،
دیگر توان نوآوری
و ادامهء
راه مصدق بزرگ را در کارزار مبارزه با رزیم مذهبی حاکم ندارد. در
تمام لایه ها و سطوح تصمیم گیری این سازمان در نهایت تأسف
باید عنوان شود که دستگاه امنیتی رژیم دخل و تصرف داشته و هر زمان
که بخواهد و به هر سمتی که اراده کند این سازمان را هدایت می کند.امروز وظیفه ما به عنوان نیروهای ملی ایجاب می کند که به دور
از هر گونه تنگ نظری و کیش شخصیت و منفعت طلبی این خانه
ازادیخواهان را به راه درستش هدایت کنیم.
حقوق تاریخی و قانونی ملت ایران در دریای مازندران، بر پایهی
قراردادهای معتبر میان ایران و اتحاد شوروی، روشن، مسلم و مسجل
است. هیچ کس و هیچ مقامی نمیتواند و اجازه ندارد از سوی ملت
ایران قراردادی را امضا کند که کوچکترین خدشهای بر حقوق تاریخی
و قانونی ملت ایران در دریای مازندران (کاسپیان) وارد نماید. از
این رو، پذیرش سهم کمتر از پنجاه درصد در این دریا، در حکم
تجزیهء ایران است.
اکنون، بار دیگر، به علت فقدان خودباوری در عرصهء سیاست بین
المللی، و نیز عدم یکپارچگی در سیاستگذاری در کشور، که خود ناشی
از اختلافات و دعواهای درونی حکومت، و از روابط ناخردمندانه و
ستیزگرانه با قدرت های بین المللی که می توانستند بر سرنوشت منطقه
اثرگذار باشند، منافع و حقوق ایران بشدت تهدید شده است... آنان که
با شعارهای ستیزگرانه توخالی در صحنهء بین المللی قصد مرعوب کردن
رقیبان سیاسی داخلی خود را داشته اند و روابط ایران با جامعهء
جهانی را بی دلیل و بی منطق خصمانه نگه داشته اند، کشور را گروگان
سیاسی قدرت های جهانی ساختند، و منافع ایران را در بسیاری موارد
زیر فدا کرده اند، باید روزی به ملت ایران پاسخگو باشند.
فدوی اگر از آغاز تا کنون در همه چیز برادران شک داشته، در این
نکته اما که آن بزرگواران، در برپائی مجالس عزاداری و ختم و کفن
و دفن و مرده کشی و از این قبیل سرآمد بوده و هستند، شرافتاً،
هیچگونه تردیدی نداشته است؛ چرا که این تنها کاری است که برادران
بلدند!. اما هم از این رو است که فدوی اعراض آنان در اجرای وصیت
غافلانهء پروفسور "ریچارد نلسون فرای"، که همانا دفن در ایران سابق
باشد، را در نمی یابد!..
يكي از دغدغههاي اصلي معلمان، خانوادهها و كل نهاد آموزش و پرورش
اين است كه چرا دانشآموزان درس نميخوانند و نسبت به اين قضيه
بيتفاوت هستند؟ براي رفع اين معضل چه تدبيري انديشيده شده است؟
آنچه در ابتدا توجه به آن ضروري به نظر ميرسد ذكر اين نكته مهم
است كه دانشآموز به عنوان عامل اصلي اين قضيه بايد اين نياز را در
خود احساس كند، بايد بخواهد و در راه خواستن خويش تلاش كند. اما
چرا او كمتر اين نياز را در خود احساس كرده و كمتر در اين زمينه
تلاش ميكند؟
من
اگر بخواهم یک روزی باز کنم و بگویم که چه چیزهایی در دههء شصت در
این زندانها، در دههء هفتاد، در دهه هشتاد، در سال هشتاد و هشت در
زندانهای مختلف دیدم شاید دنیا به شگفت بیاید. هیچوقت این اجازه
را ندادند که من افشا کنم. اين که الان اتفاق افتاده گوشهای از
این مسئله است. بنابراین این کارها را اینها میکنند و کردند و به
دروغ تکذیب میکنند. حالا میبینید فردا که اینها افشا شد و
خانوادهها رفتند ملاقات کردند و آنها تایید کردند، میگویند اینها
خودشان خودشان را زدند. با هم دعوا کردند. با هم دعواشان شده چند
نفر مجروح شدند.
رهبر جمهوری اسلامی، در پشت نقاب «نرمش قهرمانهء»، اعتراف می کند
که با ادامهء مذاکرات هسته ای، با کیفتی که دولت روحانی تعیین
کرده، موافق است؛ با این توجیه که اين کار موجب می شود تا «فضای
خصمانهء جبههء استکبار جهانی بر ضد ایران» شکسته شود! به عبارت
ديگر، و در رابطه با پذیرش خاضعانهء همهء شروط گروه 1+5 و آژانس
انرژی بین المللی اتمی توسط رژیمی که در حال عقب نشینی کامل از
برنامه های هسته ای خويش است، واقعیت ها چشم انداز دلهره آوری را
ترسيم می کنند.
در
سخنرانی های ملایان، از آن رو که بنیان و مرجع امور با «خردِ»
انسانی همخوانی زیادی ندارد و بیشتر بر «اطاعت و تسلیم» و یا
«باور» بنا می گردد، لازم است که بتوان بر احساسات شنونده مؤثر
بود. از این رو پس از انقلاب سال 57 ایران، چه آیت الله خمینی و
چه نسل ملایان پس از او، یک مجموعهء واژه های خاص و «ادبیات» سیاسی
مناسب «جهان بینی» خود را به مردم ایران تحویل دادند و سپس، با
سپردن میدان های تبلیغاتی به سخنوران منبری، مرثیه سرایان نوحه
خوان و قلم بدستانی چون سردبیران روزنامه ها، توانستند این هجمهء
فرهنگی مدرنيت ستیز را بر مردم ایران تحمیل نمایند.
تارنمای "پارسینه"، وابسته به هاشمی رفسنجانی، بی رغبتی مردم به
پذیرش دعوت دولت از بخشی از آنان برای "انصراف" از دریافت یارانه
نقدی را چنین توصیف می کند: «بی اعتنایی نسبت به درخواست دولت برای
خودانصرافی از گرفتن یارانه نشان دهندهء بحران عمیق تری است که اگر
به موقع و دراین مرحله درمان نشود خیلی زود همه با پیامدهای
وحشتناک آن روبرو خواهند شد»! نوشتهء تارنمای وابسته به هاشمی
رفسنجانی، مغالطه ای سست و بی پایه است زیرا مشخص نمی کند به فرض
که مردم – که محکوم به خوردن چوب و پیاز با هم هستند – از دریافت
یارانه نقدی انصراف دهند، چه تضمینی وجود دارد که از "بحران عمیق
تر و پیامدهای وحشتناک آن" در امان بمانند!
در
پى سیاست همیشگى حزب مشروطه ایران (لیبرال دمكرات)، براى ایجاد
زمینههاى همكارى با هماندیش و دگراندیش، و همچنین به دلیل نیاز
اپوزیسیون به بررسى، آسیب شناسى و یافتن راهكارهاى عملى براى برون
رفت از وضعیت حساس خطرناكى كه میهنمان ایران را بطور روزافزون در
لایههاى گوناگون اجتماعى، اقتصادى، حقوقى و... تهدید میكند،
شاخهء لندن حزب بر آن شد كه این بار از جهت مسائل اقتصادى و با
دعوت از متخصصین و كارشناسان سرشناس، از جنبه اكادمیك و
پژوهشگرانه به این موضوع مهم بپردازد.
چند سال است که گوش ما پر شده است از یاوه سرایی های
اسلامگرایان اصلاح طلب در بارهء اصلاحات و نصیحت
های مسالمت آمیزشان.
واژه های «اصلاحات» و «مسالمت آمیز» قشنگ است و خوش آهنگ؛ ولی با
موعظه و آهنگ روضهء اسلامگرایان نمی خواند. اسلامگرایان که همه چیز
را متعلق به خودشان می دانند، این دو واژه را نیز تسخیر کرده اند و
با کاربرد نابجایشان از مفهوم
شان تهی.در
اینکه ایدهء اصلاحات مسالمت آمیز، بشردوستانه و آزادی
خواهانه است، شکی نیست. مشکل در تحریف این ایده و منحرف ساختن مسیر
مبارزهء آزادیخواهی توسط اسلامگرایان دشمن آزادی است. و بزرگترین
مشکل آزادیخواهان در مقابله با دشمنان آزادی همیشه همین
بوده است.
مسئلهء اساسی پيش روی همهء کسانی که حکومت اسلامی مسلط بر ايران را
نافی منافع ملی می دانند يافتن راه های عملی برای «تغيير» آن است؛
منتزع از اينکه هر کس، به خيال خود، اين تغيير را تدريجی و اصلاحی
بخواهد يا ناگهانی و انحلالی، و يا بصورت ترکيبی از اين دو روش.
اما، بدون تمرکز بر روش های علمی «تغيير»، چگونه می توان به کارائی
برنامه های خود برای تغيير اطمينان داشت؟
◄
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی◄
در
فروردينماه 1392
چند
تن از معتقدان سکولار دموکراسی بر آن شدند تا، در 14 مرداد آن
سال، که صد و هفتمين سالگرد انقلاب مشروطه ايران بود، با
کمک مالی
هوا داران سکولار دموکراسی در ايران، امکان گرد همائی گسترده ای را با نام «کنگرهء سکولار دموکرات
ايران» فراهم آورند. بدين منظور سندی به نام«پيمان
نامهء عصر نو» تهيه و بوسيلهء بيش از 150 تن از
فعالان سياسی به امضاء رسيد و بر بنياد آن «کنگره» در
دو روز پيش از 14 مرداد در شهر واشنگتن برگذار شد. (سايت کنگره) چند ماه پس از اين واقعه، با همرائی چند سازمان سياسی مختلف، نهادی
با نام «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران» بوجود آمد. اين
«مجمع»، بر بنياد اساسنامهء خود، تصميم دارد که هر ساله، در 14
مرداد و سالگرد انقلاب مشروطه کنگرهء ساليانهء سکولار دموکرات های
ايران را بر پا دارد.
در
روز 13 مرداد 1392، و طی آخرين جلسهء «نخستين کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران»، عده ای از حضار گرد هم آمده و بعنوان
«هيئت
مؤسس»
تصميم
گرفتند تا نهادی را با نام «جنبش سکولار دموکراسی ايران» پايه
گزاری کنند. در همين جلسه اعضاء اولين «شورای
دبيران جنبش» برگزيده شدند و
نمودار تشکيلاتی
جنبش نيز به تصويب رسيد. شورای دبيران بلافاصله، پس از انتخاب
هيئت مشاورين
خود، دست به کار نهائی ساختن
اساسنامهء
جنبش شده و با ايجاد «پايگاه رسمی جنبش» اين اساسنامه را منتشر
نموده است تا بتواند، با دريافت نظرات مؤسسان و اعضاء بعدی، آن را
در مجمع عمومی آيندهء جنبش به بحث و تصويب بگذارد. همچنين
«جنبش» اکنون
يکی از مؤسسان «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران»
نيز محسوب می
شود.