تجربه آفریقای جنوبی، فراموشی جنایات گذشته؟
رها بحرینی
اجرای عدالت یا گذار مسالمتآمیز به دموکراسی؟ ترویج کین توزی و
انتقام جویی یا تمرین بخشش و گذشت؟ این ها دو نمونه کلیدی از
دوگانههای انتزاعی هستند که بسیاری از فعالان سیاسی ایرانی از
جمله اکبر گنجی، عبدالرضا تاجیک و مرتضی کاظمیان به طور دائم
میسازند تا از این ادعای اصلی دفاع کنند که «در مبارزه برای رسیدن
به یک ایران دموکراتیک شاید نیاز باشد که جنایات گذشته را به دست
فراموشی سپرد» یا «جامعه را تمرین بخشش و گذشت از خطاها» داد. این
دوگانه ها عموما از طریق توسل به روایتی به ظاهر یک دست و بی تنش
از تجربهء عفو در آفریقای جنوبی توجیه می گردند.
استراتژی آمریکا، فرانسه و جمهوری اسلامی در مذاکرات اتمی ژنو
جلال ایجادی
دولت
اوباما موافق هرگونه فشار علیه ایران است، ولی علیرغم شبکه لابی
های اسرائیل در آمریکا و اصرار اسرائیل برای بمباران مراکز اتمی و
علیرغم موافقت های پنهانی عربستان سعودی، حملهء نظامی را قبول
ندارد. با توجه به این شرایط پیچیده، با پیشقدمی، آمریکائی ها با
سرعت به استقبال مذاکرات رفتند تا با هزینهء کمتر، دست و پای
جمهوری اسلامی را ببندند. فرانسه با انگیزه های گوناگون در میدان
دیپلماسی در قبال ایران حاضر است و این امر سیاست فرانسه را متمایز
می سازد و اختلاف نظر لوران فابیوس را معنامی بخشد. برای درک
استراتژی فرانسه باید به چهار عامل توجه نمود.
نقش
راهبردهای پیشرو در هویت سیاسی
حمید آقایی
در
کادر هویت سیاسی "پیشرو اندیش"، دیگر جایی برای مرزبندی های سخت و
غیر قابل عبوری مانند مذهبی و غیر مذهبی یا چپ و راست وجود نخواهد
داشت. و اصول و مبانی مرز ساز همانا فقط آزادی، حقوق بشر و حق
برخورداری برابر از همه امکانات و شانس ها خواهند بود. این
قانونمندی طبیعتاً در مورد اپوزیسیون جمهوری اسلامی و بویژه
نیروهای سیاسی خارج از حاکمیت نیز صادق است. راهبرد "حمایت و
انتقاد" از حاکمیت جمهوری اسلامی، راهبردی پیشرو و مترقی نمی تواند
باشد، زیرا پایش در هنگام مبارزه با نظم موجود و بهم زدن بساط
قوانین ظالمانه این نظام همواره لرزیده و لنگیده است.
مشکل
رفورم دینی در ایران
ناصر کاخساز
حرکت اصلاح
طلبی در ایران هم از یک عیسای ناصری ضد
خشونت در صدر اسلام محروم است- برعکس حتا ایدئولوژی صدر اسلام یک
ایدئولوژی جنگی و نظامی به منظور توسعهی مناطق نفوذ خود بود- و هم
از یک لوتر که با موضعگیری روشن و قاطع خود علیه پاپ سبب پیروزی
روفورماسیون شد. حرکت اصلاح طلبی دینی به همین سبب از قطع
ریشههای خود در انقلاب اسلامی آیتالله خمینی ناتوان است و
بنابراین از رفورماسیون دینی نیز ناتوان است. چرا که به دنبال
تحکیم پایههای قدرت خود در ساختاری است که ریشه در اسلام سیاسی
آیتالله خمینی دارد.
چرا سطح مطالبات از روحانی را باید بالا نگاه داشت و بالاتر برد؟
محمدعلی اصفهانی
یکسره
کردن تکلیفی با روحانی و دولت او، مانع گم شدن در پی سرابی می شود
که نتیجه یی ندارد به جز از دست دادن فرصت های واقعی، از تپش و
هیاهو افتادن شر و شور جنبش، امکان فرو افتادن کامل افراد و نیرو
های متزلزل این جنبش در دامچاله ی «اعتدال بنفش» به جای همراه کردن
خود با ارتفاع رویش سبز. ضمن فراموش نکردن تمرکز حمله از همه سو به
خیمه گاه ولایت فقیه و نیرو های تحت امر آن، همچون قوه ی قضاییه و
اهرم های دیگری که در اختیار ولی فقیه هستند، بگذار سطح مطالبات
عمومی از دولت روحانی را آنچنان بالا و بالاتر ببریم که یا او
تکلیف خود را با خود تعیین کند، یا ما تکلیف خود را با او تعیین
کنیم.
مشکلِ
گرفتاری در جبر ِ گُسل ِ زندگینامهای
پاسخ به اکبر گنجی
محمدرضا نیکفر
نقد خشونت، خود لزوماً خشونتآور نیست، و کلاً آرزوی ساقط شدن یک
حکومت تبهکار، به معنای دعوت به قیام مسلحانه نیست. در نظر گیرید
که تنها و تنها این موضوع که رژیم به مردم نوع پوشش شان را تحمیل
میکند، آن را شایسته سرنگونی میکند، حتّا اگر در جریان این تحمیل
کسی را نکشد. خواست “سرنگونی” را نباید ترسناک جلوه داد. رژیم
جمهوری اسلامی به دلیل پایمال کردن حقوق بشر، به دلیل هدر دادن
منابع انسانی و اقتصادی و زیستمحیطی ما و به دلیل تنشآفرینی در
منطقه و در جهان شایسته ساقط شدن است. از نفس این داوری نمیتوان
خشونت طلبی را برداشت کرد. جنگ داخلی، شر مطلق است. زیستن در زیر
استبداد اما با امنیتی در سایه سرکوب، بر جنگ داخلی ترجیح دارد.
ولی ما در برابر انتخاب قرار نداریم، یا این – یا آنی در کار نیست
و میتوانیم به سهم خود چنان کنیم که در کار نباشد.
تبیین علمی کشتار 67 امر دیگری است!
نقدی بر نوشتهء اخیر محمد رضا نیکفر
اکبر گنجی
آن
جنایت، جنایت بود اما تبیین علمی موضوع امر دیگری است... دههء شصت،
دههء خشونت و سرکوب بود. ده ها هزار ایرانی در این درگیری ها به
وسیلهء همدیگر کشته شدند. آیت الله خمینی رفت، و آیت الله خامنه ای
جانشین او شد. اینک در بیست و پنجمین سال زمامداری او به سر می
بریم. تعداد مخالفانی که در طی دوران بلند رهبری او کشته شده اند
(از جمله کشته شدگان جنبش سبز)، احتمالاً نباید از پانصد ششصد تن
تجاوز کند. متقابلاً تعداد نیروهای رژیم که توسط مخالفان کشته شده
اند نیز بسیار کاهش یافته است... ناظر بیرونی شاهد کاهش کشتار
همزمان است. یعنی نوعی "همبستگی" میان این دو متغیر قابل مشاهده
است. کاهش شدید ترور نیروهای رژیم به کاهش شدید کشتار از سوی رژیم
انجامیده است. اولین وظیفه تحلیل گر تبیین این "همبستگی" است.
بررسی روابط سرد و خشک علی و معلولی، همبستگی و مقارنات؛ متفاوت از
منظر اخلاقی و حقوق بشری است.