فدوی اگر از آغاز تا کنون در همه چیز برادران شک داشته، در این
نکته اما که آن بزرگواران، در برپائی مجالس عزاداری و ختم و کفن
و دفن و مرده کشی و از این قبیل سرآمد بوده و هستند، شرافتاً،
هیچگونه تردیدی نداشته است؛ چرا که این تنها کاری است که برادران
بلدند!. اما هم از این رو است که فدوی اعراض آنان در اجرای وصیت
غافلانهء پروفسور "ریچارد نلسون فرای"، که همانا دفن در ایران سابق
باشد، را در نمی یابد!..
واقیعت این است که جبهه ملی کنونی،
یعنی جبههء
ملی پنجم،با
همهء
احترامی که برای رهبران و کادرهای ان قائل هستم،
دیگر توان نوآوری
و ادامهء
راه مصدق بزرگ را در کارزار مبارزه با رزیم مذهبی حاکم ندارد. در
تمام لایه ها و سطوح تصمیم گیری این سازمان در نهایت تأسف
باید عنوان شود که دستگاه امنیتی رژیم دخل و تصرف داشته و هر زمان
که بخواهد و به هر سمتی که اراده کند این سازمان را هدایت می کند.امروز وظیفه ما به عنوان نیروهای ملی ایجاب می کند که به دور
از هر گونه تنگ نظری و کیش شخصیت و منفعت طلبی این خانه
ازادیخواهان را به راه درستش هدایت کنیم.
حقوق تاریخی و قانونی ملت ایران در دریای مازندران، بر پایهی
قراردادهای معتبر میان ایران و اتحاد شوروی، روشن، مسلم و مسجل
است. هیچ کس و هیچ مقامی نمیتواند و اجازه ندارد از سوی ملت
ایران قراردادی را امضا کند که کوچکترین خدشهای بر حقوق تاریخی
و قانونی ملت ایران در دریای مازندران (کاسپیان) وارد نماید. از
این رو، پذیرش سهم کمتر از پنجاه درصد در این دریا، در حکم
تجزیهء ایران است.
اکنون، بار دیگر، به علت فقدان خودباوری در عرصهء سیاست بین
المللی، و نیز عدم یکپارچگی در سیاستگذاری در کشور، که خود ناشی
از اختلافات و دعواهای درونی حکومت، و از روابط ناخردمندانه و
ستیزگرانه با قدرت های بین المللی که می توانستند بر سرنوشت منطقه
اثرگذار باشند، منافع و حقوق ایران بشدت تهدید شده است... آنان که
با شعارهای ستیزگرانه توخالی در صحنهء بین المللی قصد مرعوب کردن
رقیبان سیاسی داخلی خود را داشته اند و روابط ایران با جامعهء
جهانی را بی دلیل و بی منطق خصمانه نگه داشته اند، کشور را گروگان
سیاسی قدرت های جهانی ساختند، و منافع ایران را در بسیاری موارد
زیر فدا کرده اند، باید روزی به ملت ایران پاسخگو باشند.
ابراهیم یزدی و حزبش (نهضت آزادی) در بیانیه ای از مردم
ایران خواسته اند
که، برای کمک به دولت حسن روحانی،
داوطلبانه از دریافت یارانه ها انصراف دهند. گر چه در خواست
ابراهیم یزدی غیرعملی و خنده دار است اما می توان از آن برداشت کرد
که ایشان شدیداً
نگران شورش عمومی و سرنگونی جمهوری اسلامی در صورت قطع یارانه ها
هستند و با این بیانه خواسته اند در آرام کردن جامعه پس از برداشتن
یارانه ها کمک حال رژیم باشند. البته ابراهیم یزدی یادش رفته که
این پول ناچیز جایگزین قطع یارانه های غیر مستقیمی است که پیشتر بر
روی کالاهای اساسی و سوخت به مردم پرداخت می شد.
به
هر روی ما نیز،در
برابر درخواست ابراهیم یزدی،
چند درخواست از ایشان داریم که اگر آنها را «داوطلبانه»
انجام دهد بسیار سپاسگزار می شویم...
تارنمای "پارسینه"، وابسته به هاشمی رفسنجانی، بی رغبتی مردم به
پذیرش دعوت دولت از بخشی از آنان برای "انصراف" از دریافت یارانه
نقدی را چنین توصیف می کند: «بی اعتنایی نسبت به درخواست دولت برای
خودانصرافی از گرفتن یارانه نشان دهندهء بحران عمیق تری است که اگر
به موقع و دراین مرحله درمان نشود خیلی زود همه با پیامدهای
وحشتناک آن روبرو خواهند شد»! نوشتهء تارنمای وابسته به هاشمی
رفسنجانی، مغالطه ای سست و بی پایه است زیرا مشخص نمی کند به فرض
که مردم – که محکوم به خوردن چوب و پیاز با هم هستند – از دریافت
یارانه نقدی انصراف دهند، چه تضمینی وجود دارد که از "بحران عمیق
تر و پیامدهای وحشتناک آن" در امان بمانند!
در
پى سیاست همیشگى حزب مشروطه ایران (لیبرال دمكرات)، براى ایجاد
زمینههاى همكارى با هماندیش و دگراندیش، و همچنین به دلیل نیاز
اپوزیسیون به بررسى، آسیب شناسى و یافتن راهكارهاى عملى براى برون
رفت از وضعیت حساس خطرناكى كه میهنمان ایران را بطور روزافزون در
لایههاى گوناگون اجتماعى، اقتصادى، حقوقى و... تهدید میكند،
شاخهء لندن حزب بر آن شد كه این بار از جهت مسائل اقتصادى و با
دعوت از متخصصین و كارشناسان سرشناس، از جنبه اكادمیك و
پژوهشگرانه به این موضوع مهم بپردازد.
چند سال است که گوش ما پر شده است از یاوه سرایی های
اسلامگرایان اصلاح طلب در بارهء اصلاحات و نصیحت
های مسالمت آمیزشان.
واژه های «اصلاحات» و «مسالمت آمیز» قشنگ است و خوش آهنگ؛ ولی با
موعظه و آهنگ روضهء اسلامگرایان نمی خواند. اسلامگرایان که همه چیز
را متعلق به خودشان می دانند، این دو واژه را نیز تسخیر کرده اند و
با کاربرد نابجایشان از مفهوم
شان تهی.در
اینکه ایدهء اصلاحات مسالمت آمیز، بشردوستانه و آزادی
خواهانه است، شکی نیست. مشکل در تحریف این ایده و منحرف ساختن مسیر
مبارزهء آزادیخواهی توسط اسلامگرایان دشمن آزادی است. و بزرگترین
مشکل آزادیخواهان در مقابله با دشمنان آزادی همیشه همین
بوده است.
مسئلهء اساسی پيش روی همهء کسانی که حکومت اسلامی مسلط بر ايران را
نافی منافع ملی می دانند يافتن راه های عملی برای «تغيير» آن است؛
منتزع از اينکه هر کس، به خيال خود، اين تغيير را تدريجی و اصلاحی
بخواهد يا ناگهانی و انحلالی، و يا بصورت ترکيبی از اين دو روش.
اما، بدون تمرکز بر روش های علمی «تغيير»، چگونه می توان به کارائی
برنامه های خود برای تغيير اطمينان داشت؟
◄
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی◄
يكي از دغدغههاي اصلي معلمان، خانوادهها و كل نهاد آموزش و پرورش
اين است كه چرا دانشآموزان درس نميخوانند و نسبت به اين قضيه
بيتفاوت هستند؟ براي رفع اين معضل چه تدبيري انديشيده شده است؟
آنچه در ابتدا توجه به آن ضروري به نظر ميرسد ذكر اين نكته مهم
است كه دانشآموز به عنوان عامل اصلي اين قضيه بايد اين نياز را در
خود احساس كند، بايد بخواهد و در راه خواستن خويش تلاش كند. اما
چرا او كمتر اين نياز را در خود احساس كرده و كمتر در اين زمينه
تلاش ميكند؟
کتاب
علوم اجتماعی سال چهارم رشته علوم انسانی یکی از سیاسی ترین کتاب
هایی است که در طول سال های تدریسم مجبور به تدریس آن شده ام. این
کتاب در راستای بومی کردن (اسلامی کردن) علوم انسانی و توسط یک
روحانی دانشگاه دیده (حجت الاسلام دکتر حمید پارسانیا) به نگارش در
آمده است. دانشجویان و اساتید علوم انسانی باید این کتاب را به
عنوان یک پدیده مورد بررسی ویژه قرار دهند و بررسی كنند چگونه
نوشته ای که در نهایت میتوانست یک بولتن سیاسی باشد،سر از آموزش و
پرورش در آورده و به عنوان یک کتاب درسی به جامعه عرضه شده است.
امسال، ارمغانو
هدیهء
نوروزی "دولت تدبیر و امید" به زندانیان "سالن
شماره هفتندامتگاه مرکزی کرج" به مناسبت فرارسیدن "بهار اعتدال"
چنين بود:
فروشگاه و بوفهء زندان،
بدون اطلاع قبلی و ارائهء دلیل منطقی، از
بيست وهشتماسفند -درست شب عید- تا تاریخ
هفده
فروردین تعطیل شد!؛
يعنی
همان مکانی که زندانیان برای فرار و فاصلهء اندکی از غذاهای بی
کیفیت و ناکافی و خوردن کمی میوه و خریدن سیگار -آن
هم با پرداخت چند برابر قیمت نسبت به بیرون زندان- هر روز به آن
پناه می آوردند.
در
فروردين 1392
چند
تن از معتقدان سکولار دموکراسی بر آن شدند تا، در 14 مرداد آن
سال، که صد و هفتمين سالگرد انقلاب مشروطه ايران بود، با
کمک مالی
هوا داران سکولار دموکراسی در ايران، امکان گرد همائی گسترده ای را با نام «کنگرهء سکولار دموکرات
ايران» فراهم آورند. بدين منظور سندی به نام«پيمان
نامهء عصر نو» تهيه و بوسيلهء بيش از 150 تن از
فعالان سياسی به امضاء رسيد و بر بنياد آن «کنگره» در
دو روز پيش از 14 مرداد در شهر واشنگتن برگذار شد. (سايت کنگره) چند ماه پس از اين واقعه، با همرائی چند سازمان سياسی مختلف، نهادی
با نام «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران» بوجود آمد. اين
«مجمع»، بر بنياد اساسنامهء خود، تصميم دارد که هر ساله، در 14
مرداد و سالگرد انقلاب مشروطه کنگرهء ساليانهء سکولار دموکرات های
ايران را بر پا دارد.
در
روز 13 مرداد 1392، و طی آخرين جلسهء «نخستين کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران»، عده ای از حضار گرد هم آمده و بعنوان
«هيئت
مؤسس»
تصميم
گرفتند تا نهادی را با نام «جنبش سکولار دموکراسی ايران» پايه
گزاری کنند. در همين جلسه اعضاء اولين «شورای
دبيران جنبش» برگزيده شدند و
نمودار تشکيلاتی
جنبش نيز به تصويب رسيد. شورای دبيران بلافاصله، پس از انتخاب
هيئت مشاورين
خود، دست به کار نهائی ساختن
اساسنامهء
جنبش شده و با ايجاد «پايگاه رسمی جنبش» اين اساسنامه را منتشر
نموده است تا بتواند، با دريافت نظرات مؤسسان و اعضاء بعدی، آن را
در مجمع عمومی آيندهء جنبش به بحث و تصويب بگذارد. همچنين
«جنبش» اکنون
يکی از مؤسسان «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران»
نيز محسوب می
شود.