نقش
راهبردهای پیشرو در هویت سیاسی
حمید آقایی
در
کادر هویت سیاسی "پیشرو اندیش"، دیگر جایی برای مرزبندی های سخت و
غیر قابل عبوری مانند مذهبی و غیر مذهبی یا چپ و راست وجود نخواهد
داشت. و اصول و مبانی مرز ساز همانا فقط آزادی، حقوق بشر و حق
برخورداری برابر از همه امکانات و شانس ها خواهند بود. این
قانونمندی طبیعتاً در مورد اپوزیسیون جمهوری اسلامی و بویژه
نیروهای سیاسی خارج از حاکمیت نیز صادق است. راهبرد "حمایت و
انتقاد" از حاکمیت جمهوری اسلامی، راهبردی پیشرو و مترقی نمی تواند
باشد، زیرا پایش در هنگام مبارزه با نظم موجود و بهم زدن بساط
قوانین ظالمانه این نظام همواره لرزیده و لنگیده است.
مشکل
رفورم دینی در ایران
ناصر کاخساز
حرکت اصلاح
طلبی در ایران هم از یک عیسای ناصری ضد
خشونت در صدر اسلام محروم است- برعکس حتا ایدئولوژی صدر اسلام یک
ایدئولوژی جنگی و نظامی به منظور توسعهی مناطق نفوذ خود بود- و هم
از یک لوتر که با موضعگیری روشن و قاطع خود علیه پاپ سبب پیروزی
روفورماسیون شد. حرکت اصلاح طلبی دینی به همین سبب از قطع
ریشههای خود در انقلاب اسلامی آیتالله خمینی ناتوان است و
بنابراین از رفورماسیون دینی نیز ناتوان است. چرا که به دنبال
تحکیم پایههای قدرت خود در ساختاری است که ریشه در اسلام سیاسی
آیتالله خمینی دارد.
چرا سطح مطالبات از روحانی را باید بالا نگاه داشت و بالاتر برد؟
محمدعلی اصفهانی
یکسره
کردن تکلیفی با روحانی و دولت او، مانع گم شدن در پی سرابی می شود
که نتیجه یی ندارد به جز از دست دادن فرصت های واقعی، از تپش و
هیاهو افتادن شر و شور جنبش، امکان فرو افتادن کامل افراد و نیرو
های متزلزل این جنبش در دامچاله ی «اعتدال بنفش» به جای همراه کردن
خود با ارتفاع رویش سبز. ضمن فراموش نکردن تمرکز حمله از همه سو به
خیمه گاه ولایت فقیه و نیرو های تحت امر آن، همچون قوه ی قضاییه و
اهرم های دیگری که در اختیار ولی فقیه هستند، بگذار سطح مطالبات
عمومی از دولت روحانی را آنچنان بالا و بالاتر ببریم که یا او
تکلیف خود را با خود تعیین کند، یا ما تکلیف خود را با او تعیین
کنیم.
آنچه
در ایران فرمان می راند،
حاکمیّت شعار است، نه شعور!
محمد علی مهرآسا
سر
دادن شعار «مرگ بر...» در مورد هر کشوری تنها حمق و بلاهت گویندگان
را ثابت میکند و گرنه همگان میدانند چنین حلق پاره کردنها هیچ
زیانی به کشور و دولت و سرزمین مورد نظر نمیرساند. چنین شعاری
بیمایگی و عدم خرد گویندگان را ثابت میکند. البته مرگ بر کس و
افراد، شاید نشان دادن نوعی تنفر نسبت به آن فرد تا حد مرگ و ترور
و قتلش توسط گوینده شعار باشد، ولی مرگ بر سر زمین تنها ساختهء
گروهی ایرانی است که نمیداند چه میخواهد.
مشکلِ
گرفتاری در جبر ِ گُسل ِ زندگینامهای
پاسخ به اکبر گنجی
محمدرضا نیکفر
نقد خشونت، خود لزوماً خشونتآور نیست، و کلاً آرزوی ساقط شدن یک
حکومت تبهکار، به معنای دعوت به قیام مسلحانه نیست. در نظر گیرید
که تنها و تنها این موضوع که رژیم به مردم نوع پوشش شان را تحمیل
میکند، آن را شایسته سرنگونی میکند، حتّا اگر در جریان این تحمیل
کسی را نکشد. خواست “سرنگونی” را نباید ترسناک جلوه داد. رژیم
جمهوری اسلامی به دلیل پایمال کردن حقوق بشر، به دلیل هدر دادن
منابع انسانی و اقتصادی و زیستمحیطی ما و به دلیل تنشآفرینی در
منطقه و در جهان شایسته ساقط شدن است. از نفس این داوری نمیتوان
خشونت طلبی را برداشت کرد. جنگ داخلی، شر مطلق است. زیستن در زیر
استبداد اما با امنیتی در سایه سرکوب، بر جنگ داخلی ترجیح دارد.
ولی ما در برابر انتخاب قرار نداریم، یا این – یا آنی در کار نیست
و میتوانیم به سهم خود چنان کنیم که در کار نباشد.
تبیین علمی کشتار 67 امر دیگری است!
نقدی بر نوشتهء اخیر محمد رضا نیکفر
اکبر گنجی
آن
جنایت، جنایت بود اما تبیین علمی موضوع امر دیگری است... دههء شصت،
دههء خشونت و سرکوب بود. ده ها هزار ایرانی در این درگیری ها به
وسیلهء همدیگر کشته شدند. آیت الله خمینی رفت، و آیت الله خامنه ای
جانشین او شد. اینک در بیست و پنجمین سال زمامداری او به سر می
بریم. تعداد مخالفانی که در طی دوران بلند رهبری او کشته شده اند
(از جمله کشته شدگان جنبش سبز)، احتمالاً نباید از پانصد ششصد تن
تجاوز کند. متقابلاً تعداد نیروهای رژیم که توسط مخالفان کشته شده
اند نیز بسیار کاهش یافته است... ناظر بیرونی شاهد کاهش کشتار
همزمان است. یعنی نوعی "همبستگی" میان این دو متغیر قابل مشاهده
است. کاهش شدید ترور نیروهای رژیم به کاهش شدید کشتار از سوی رژیم
انجامیده است. اولین وظیفه تحلیل گر تبیین این "همبستگی" است.
بررسی روابط سرد و خشک علی و معلولی، همبستگی و مقارنات؛ متفاوت از
منظر اخلاقی و حقوق بشری است.
شبح
فاشیزم بر فضای سیاسی آیندهء کشور
عباس خرسندی
اگر اندیشه های سیاسی از چپ و راست در مسیر درست حرکت نکنند، انزوا
تنها مأمن مرگزای آنان خواهد بود، اگر مبارزان سیاسی و تلاشگران
آزادیخواه کشور در بیرون و داخل کشور راه شان را از هم جدا بدانند
و در یک صف متحد به نبرد با حکومت دینی بر نخیزند، نسل های آیندهء
کشور را نیز در مسیر نیروهای اهریمنی حکومتی قرار خواهند داد که
بجز کشتن برای قدرت نمی اندیشد. در آن صورت آینده شوم و سیستم
فاشیستی رقم خواهد خورد که حتی مخالفان نظام مستبد دینی بدلیل بی
حمیتی و انفعال در ترسیم و استقرار آن بی تقصير نخواهند بود.
«همبستگی
با ملتی سرکوبشده»
یادداشت
جان برد،
وزیر خارجه کانادا
در آستانه صدمین روز دولت روحانی
جان برد، وزیر امور خارجه کانادا، در آستانهی صدمین روز روی کار
آمدن دولت حسن روحانی در ایران، بار دیگر اعلام کرد که دولتش، دولت
تازهی ایران را با توجه به اقدامات عملیاش در زمینهی بهبود
وضعیت حقوق بشر و رفع سانسور اینترنت مورد قضاوت قرار خواهد داد و
نه با سخنانش. او از جمله گفته که «جلوی دوربین ایستادن و درباره
تغییر، توییت کردن کار خیلی راحتی است. دشواری آن، در پیگیری کردن،
تصمیمات سخت گرفتن، و آغاز تغییرات واقعی است». او با تاکید کرده
بر اینکه «شرایط موجود، و همچنین مردم ایران که مدتها است رنج
کشیدهاند به ما اجازهی ساده لوحی را نمیدهند» افزوده است: «این
موضوعات ما را در مورد اراده رهبران ایران به تغییر دلگرم
نمیکند. دولت ایران باید برای نشان دادن تصمیم خود به تغییر در
زمینه حقوق بشر، قدمهای بزرگتر و جدیتری بردارد تا نگرانی جامعه
بینالمللی از شرایط حقوق بشر مردم ایران برطرف شود».
کور شوید! کر شوید! جمهوری اسلامی میخواهد سازش کند!
الاهه بقراط
سیاست
بدون «سازش» عملا وجود ندارد. نوشیدن جام زهر آتش بس با عراق به
سود کشور و مردم و هم چنین رژیم بود. نوشیدن جام زهر اتمی نیز به
سود ایران است اما اینکه آیا در عمل به سود رژیم نیز خواهد بود یا
نه، باید دید. پس نباید چشم بر ابعاد این سازش که از سوی رژیم مخفی
نگاه داشته میشود و هم چنین بر شرایط داخلی ایران بست. باید به
مردم توضیح داد: این سازش برای شما نیست، برای رژیم است! از همین
رو حکومت همه را فرا خوانده تا از آن پشتیبانی کنند! اما این سازش،
بدون آنکه رژیم بخواهد، جامعه را نیز به فرصتهای تازه مجهز
میکند.
یک
تک پا تشریف می بردید منزل ستار بهشتی!
ف. تابان
بعد
از انتخابات اخیر، اصلاح طلبان شعاری را مطرح کردند تحت عنوان «ما
به دنبال سهم خواهی نیستیم» و «سهم خواهی بد است»... این نیرو با
این شعار به رواج دروغ و فساد در سیاست ایران دامن زده است. اساس
سیاست یعنی سهم خواهی. اصلاح طلبان در حالی که در پشت پرده برای
خزیدن به داخل قدرت و گرفتن پست و مقام مسابقه می دهند و حتی از
امروز تا فردا پرچم و حزب عوض می کنند، در روی صحنه به طور مرتب به
جامعه القا می کنند که «سهم خواهی» بد است. هدف اصلی این شعار
متوجه ی مردم است که رای بدهند و سهم نخواهند، آقای روحانی را به
قدرت برسانند، اما به توقعات دامن نزنند. در این سیاست چون «رای
دادن» یک «وظیفه» است حتی اگر قرار نباشد چیزی را عوض کند، بنابر
این رای دادن خوب است و سهم خواستن بد است.
«طلب»
هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
آنچه «وعده و وعيد انتخاباتی» خوانده می شود چيزی جز ارائهء فهرستی
از «بدهی ها»ی نامزدهای تصاحب قدرت به مردم نيست؛ و مردم حق دارند
پس دادن اين بدهی ها را «مطالبه» کنند. مگر معنای اين سخنان آقای
روحانی، چيزی جز شرح بدهی هاست: «اساس کشور باید بر اساس قانون و
ادامهء آن دارای شفافیت باشد... باید با شفافیت با مردم حرف زد،
باید آمارها دقیق باشند...» امروزه، در يک رابطهء مدرن و متمدن،
اين «بايد»ها را معمولاً مردم صاحب حق و طلبکار از حکومت می گويند
و خواستاران قدرت پاسخ شان می دهند که «سمعاً و طاعتاً!» اما در
کشور ما اين رابطه معکوس گشته است.
پيوند برای شنيدن و دانلود
فايل صوتی
با صدای سعيد بهبهانی
◄